تیتر امروز

از «جنبش مهسا» تا «ایستگاه وفاق» با علی شکوری‌راد
گفتگوی دیدارنیوز در برنامه «ایرانشهر» با دبیرکل پیشین حزب اتحاد ملت

از «جنبش مهسا» تا «ایستگاه وفاق» با علی شکوری‌راد

«ایرانشهر» در نخستین برنامه از سلسه‌گفتگوهای خود با موضوع «منافع ملی ایران» به سراغ علی شکوری‌راد، دبیرکل سابق حزب اتحاد ملت رفته و به بررسی ابعاد مفهوم «وفاق» در عرصه سیاسی امروز کشور پرداخته...
فیلترینگ و هزینه میلیاردی/ ترامپ نیامده علیه ایران اقدام کرد/ اعتراف نتانیاهو به جنایت‌های بزرگ
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

فیلترینگ و هزینه میلیاردی/ ترامپ نیامده علیه ایران اقدام کرد/ اعتراف نتانیاهو به جنایت‌های بزرگ

این چهل و پنجمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

ماهی‌ها با گمیشان قهرند (چرا صیادان گلستانی دست خالی از دریا برمی‌گردند؟)

News Image Lead

کشته شدن یک صیاد ایرانی و زخمی شدن صیادی دیگر از سوی دریابانان کشور ترکمنستان در دریای خزر، بهانه‌ای شد برای تهیه گزارشی از آدم‌هایی که نان‌شان را از آب بیرون می‌کشند. تیراندازی به صیادان ایرانی نخستین باری نیست که در دریای خزر رخ می‌دهد و پیش از این نیز بارها به آنها شلیک شده ‌است.

کد خبر: ۲۴۵۷
۱۴:۱۶ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
دیدارنیوز ـ چند کیلومتر مانده به «گمیشان» راهی باریک هدایت‌مان می‌کند به ساحلی که قایق‌های ماهیگیری در آن پهلو گرفته‌اند؛ ساحل گمیشان که معنای ساحل نقره‌ای دارد. روی تابلو هم نوشته «دریا یول» یا راه دریا. بعد از عبور از روستای «خواجه نفس» که مقابل برخی از خانه‌ها به‌جای ماشین، قایق پارک است راه، خاکی و پر از دست‌انداز می‌شود. راهی از میان گندمزار سبز بی‌پایان.

ساحل را ده‌ها نیسان آبی‌رنگ و قایق‌های به گل نشسته به تسخیر درآورده‌اند. تا چشم کار می‌کند نیسان‌هایی است که گاری‌های بزرگی به آنها وصله کرده‌اند.

هوا شرجی است. هواشناسی هشدار داده که از عصر امروز دریا مواج خواهد شد. پس باید تا یکی دو ساعت دیگر صیادانی که به دل خزر زده‌اند به ساحل برگردند وگرنه اسیر طوفان بی‌رحم خواهند شد. از شانس‌ تنها کسی را که در ساحل می‌یابیم مرد جوانی به نام حسن است که پشت نیسان نشسته و تلفنی با کسی حرف می‌زند. جوان قد بلند و لاغر اندام و مثل بیشتر همشهری‌هایش چشم بادامی است. بندرترکمنی است و با اقوامش برای ماهیگیری به اینجا آمده‌. کار آبا و اجدادیشان صیادی است. شریک‌هایش امروز، 3 نفره برای صید رفته‌اند.

از او درباره ماهیگیری در گمیشان می‌پرسم و گاری‌هایی که به پشت نیسان‌ها وصله خورده. می‌گوید: «اینجا یکی از مناسب‌ترین مناطقی است که می‌شود قایق را راحت توی دریا انداخت. مناطق دیگر فاصله‌شان با گمیشان و بندرترکمن خیلی دور است. برای آوردن قایق‌ها که هر کدام‌شان دست کم 30 میلیون قیمت دارد باید آن را روی گاری بگذاریم و با نیسان به لب آب بیاوریم. وقتی قایق را به داخل آب انداختیم ماشین را پارک می‌کنیم و 3 یا 4 نفره به دریا می‌رویم برای صید ماهی. ظهر یا عصر که برمی‌گردیم دوباره قایق را بار گاری می‌کنیم و برمی‌گردیم به خانه. این کار هر روزمان است.»

تلفنش زنگ می‌خورد و ترکمنی جواب می‌دهد. چیز زیادی جز اینکه منتظر آنهاست، دستگیرم نمی‌شود. وقتی تلفنش تمام می‌شود، می‌گوید تا نیم ساعت دیگر فامیل‌هایش که به دریا رفته‌اند به ساحل برمی‌گردند. چند دقیقه‌ای در ساحل منتظر بازگشت صیادها می‌مانیم. هوا ابری است و موج‌های کوتاه، خود را تا زیرپایمان می‌رسانند. صدایی شبیه به موتورسیکلت از دریا می‌آید، چند لحظه بعد از دور قایقی نمایان می‌شود که دریا را بسوی ساحل می‌شکافد.

قایق به گودال بزرگی که نزدیک یک متر عمق دارد، می‌رسد و 3 صیاد که بادگیرهای گشادی به تن کرده‌اند پایین می‌پرند. یکی‌شان می‌رود و نیسان را روشن می‌کند و دنده عقب می‌آید سمت گودال آب که قایق را پشت گاری بگذارند.

2 صیاد دیگر نگاهشان به دوربین عکاس است. صیادی که قایق را می‌راند، می‌پرسد: «از شیلات که نیستید؟» وقتی خیالش راحت می‌شود، دیگر کاری با عکس انداختن‌ ندارند. کف قایق‌شان 6 ماهی که شبیه به اوزون برون هستند هنوز زنده‌اند، تکان‌های آخرشان است. از یکی‌شان می‌پرسم آیا صیادی را که چند هفته پیش از سوی مرزبانان ترکمنستان کشته شده، می‌شناسد؟

می‌گوید: «چرا نمی‌شناسم، اسمش علی بود؛ برادر احمد و اسماعیل. توی خیابان خرمشهر بندرترکمن همسایه ما هستند. بنده خدا زن و بچه‌دار بود. یکی دو هفته پیش که رفته بودند برای صید، مرزبان‌های ترکمنستان به سمت‌شان شلیک کردند و علی کشته شد و یکی دیگر هم زخمی شد و دو نفر دیگر هم از شانس سالم ماندند. الان هم دونفری که سالم هستند توی قرنطینه زندان مشهدند و چند روز دیگر آزاد می‌شوند.»

نکته‌ای که اشاره زیادی به آن نمی‌شود این موضوع است که صیادانی که در تیررس شلیک مرزبانان کشور همسایه قرار گرفته‌اند در واقع وارد آب‌های سرزمینی آنها شده‌اند و بر اساس کنوانسیون‌های بین‌المللی این کار جرم محسوب می‌شود.

عثمان درباره اینکه چرا مجبورند برای صید وارد آب‌های سرزمینی ترکمنستان شوند، می‌گوید: «چاره‌ای نداریم. توی آب‌های خودمان ماهی نمانده. انگار کف دریا را جارو کشیده‌اند. چاره‌ای نداریم برویم سمت آب‌های ترکمنستان. آنجا آب دریا شیرین‌تر است، ماهی هم زیاد. از طرفی ترکمنستانی‌ها صیاد آنچنانی ندارند. بیشتر صیادها مجبورند قاچاقی بروند آن طرف ماهی بگیرند و برگردند ساحل. گاهی گارد دریایی ترکمنستان با هشدار ما را برمی‌گرداند داخل مرزهای دریایی خودمان، بعضی‌ها هم تیراندازی می‌کنند. این همه خطر را به‌جان می‌خریم برای چند تا ماهی.»

حدسم درست از آب درمی‌آید. قایق‌های صیادی پشت سرهم به ساحل می‌رسند. بیشترشان از صید امروز ناراضی‌اند. یکی از قایق‌ها حتی یک ماهی هم دشت نکرده و این یعنی نزدیک 200 هزار تومان ضرر.

آسلان و سه همشهریش شانس یارشان نبوده و دست خالی برگشته‌اند. قیافه‌اش پکر است و جواب تلفنش را نمی‌دهد. می‌آید و بدون اینکه با کسی حرف بزند می‌نشیند روی یکی از گاری‌های قایق‌بر. چند دقیقه بعد رو به ما با عصبانیت می‌گوید: «این همه عکس می‌گیرید برای چه؟ به‌جای این کارها بروید توی روزنامه‌ بنویسید چرا جلوی ورود آب رودخانه‌ها را به دریا گرفته‌اند و آب دریا شور شده؟ دیگر ماهی‌ای این سمت نمی‌آید. ماهی جایی زندگی می‌کند که آب شیرین باشد. همه ماهی‌ها رفته‌اند سمت ترکمنستان. از آن روزی که سمت بچه‌ها تیراندازی کردند، جرأت نمی‌کنیم زیاد به آب‌های‌شان نزدیک شویم.

قایق خرج دارد، زن و بچه و زندگی خرج دارد، می‌خواهی قدم از قدم‌برداری خرج دارد. نمی‌شود بروی از صبح تا عصر توی دریا و بدون ماهی برگردی. هر سری که می‌رویم دریا باید 100 هزار تومان پول بنزین و روغن بدهیم، تازه کرایه نیسان هم هست. نمی‌شود با این وضعیت زندگی کرد.»

آسلان دل پردردی دارد از نبود ماهی. به گفته او تعاونی‌های صیادی دریا را تقسیم‌بندی کرده‌اند و در محدوده‌های وسیع نزدیک ساحل تورهایی دو کیلومتری می‌زنند و همه ماهی‌ها را مثل جاروبرقی از دل آب بیرون می‌کشند.

چند دقیقه بعد قایق‌های دیگر یکی پس از دیگری به ساحل می‌رسند. بعضی بخت با آنها یار بوده و ماهی صید کرده‌اند برخی هم دست خالی برگشته‌اند، از ظاهرشان کاملاً پیداست که چیزی دشت نکرده‌اند. عبدالله یکی از آنهایی است که دست خالی از دریا برگشته. او هم مثل بقیه امید ندارد که ماهی‌ها دوباره به سوی سواحل خودمان برگردند: «5 – 4 سال پیش وضعیت‌مان خیلی خوب بود ولی با شور شدن آب و از طرفی صید بی‌رویه نسل تعدادی از ماهی‌ها در این منطقه از بین رفت. به‌عنوان مثال زمانی ماهی اوزون برون نزدیکی‌های ساحل تخم‌ریزی می‌کرد ولی با صید بی‌رویه و کم شدن جمعیت‌شان، اوزون‌ برون‌ها سمت آب‌های ترکمنستان رفتند.
 
اگر کمی کنترل روی صید «پره‌های صیادی» باشد و از طرفی آب رودخانه‌ها به دریا بریزد، شاید ماهی‌ها دوباره به سواحل ایران برگردند در غیر این صورت باید قید ماهیگیری را بزنیم.»

او به نکته جالبی اشاره می‌کند؛ اینکه ترکمنستان برای افزایش جمعیت اوزون برون‌ها بچه‌‌‌‌‌ماهی پرورش می‌دهد و آنها را توی دریا می‌ریزد ولی در ایران چنین اتفاقی نمی‌افتد و اگر صیادی هم بخواهد تور پرورش ماهی توی دریا بگذارد، هزینه زیادی خواهد داشت.

ماهیگیرانی که با آنها صحبت می‌کنم از وضعیت‌شان ناراضی‌اند. می‌گویند ساحل گلستان از ماهی خالی شده و از طرفی گارد دریایی ترکمنستان به سویشان شلیک می‌کند. عنوان می‌کنند حاضرند به جای صیادی در چنین وضعیتی در اداره و شرکتی نگهبان شوند یا هر شغل دیگری با یک میلیون درآمد داشته باشند.

گل اوغلان که از همان ابتدای مصاحبه ساکت بوده چند قدم جلو می‌گذارد و درباره صید می‌گوید: «شنیده‌ام ساحل گیلان و مازندران خیلی بهتر از اینجاست. رودخانه‌های آنجا به دریا می‌ریزند و آب دریا شیرین‌تر از اینجاست. خب آب دریا شیرین باشد ماهی هم زیاد می‌شود. با این وضعیت چاره‌ای نداریم جز اینکه با قرض و قوله قفس پرورش ماهی بسازیم و بیندازیم توی دریا. برای هر قفس باید دست کم 20 میلیون هزینه کنیم. 10 میلیون هم باید از شیلات بچه ماهی بخریم و بریزیم توی قفس. دولت هم باید به ما کمک کند مثلاً وام بدهد و از پرورش ماهی حمایت کند.

به‌گفته ماهیگیران گمیشانی و بندرترکمنی هر سال چندین نفر از صیادان این منطقه در طوفان یا در جریان تعقیب و گریز گارد دریایی ترکمنستان کشته می‌شوند. صیادان گلستانی نگاه‌شان به دریاست تا معجزه‌ای رخ دهد و تورشان پر از ماهی شود.

نیم نگاه

گل اوغلان که از همان ابتدای مصاحبه ساکت بوده چند قدم جلو می‌گذارد و درباره صید می‌گوید: شنیده‌ام ساحل گیلان و مازندران خیلی بهتر از اینجاست. رودخانه‌های آنجا به دریا می‌ریزند و آب دریا شیرین‌تر از اینجاست. خب آب دریا شیرین باشد ماهی هم زیاد می‌شود. با این وضعیت چاره‌ای نداریم جز اینکه با قرض و قوله قفس پرورش ماهی بسازیم و بیندازیم توی دریا.

از عثمان می‌پرسم آیا صیادی را که چند هفته پیش از سوی مرزبانان ترکمنستان کشته شده، می‌شناسد؟ می‌گوید: چرا نمی‌شناسم، اسمش علی بود؛ برادر احمد و اسماعیل. توی خیابان خرمشهر بندرترکمن همسایه ما هستند. بنده خدا زن و بچه‌دار بود. یکی دو هفته پیش که رفته بودند برای صید، مرزبان‌های ترکمنستان به سمت‌شان شلیک کردند.

آسلان دست خالی برگشته‌ و پکر است. جواب تلفنش را نمی‌دهد. بدون اینکه با کسی حرف بزند می‌نشیند روی یکی از گاری‌های قایق‌بر. چند دقیقه بعد رو به ما با عصبانیت می‌گوید: این همه عکس می‌گیرید برای چه؟ به جای این کارها بروید توی روزنامه‌ بنویسید چرا جلوی ورود آب رودخانه‌ها را به دریا گرفته‌اند و آب دریا شور شده؟ دیگر ماهی‌ای این سمت نمی‌آید.
 
منبع: روزنامه ایران/حمید حاجی‌پور/۸ خردا ۹۷
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی