"دیدارنیوز" در گفتگو با دکتر ابراهیم موسیپور بشلی، ویژگیهای جشن نوروز و دلایل تداوم آن را مورد بررسی قرار داد؛
دیدارنیوزـ آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی
دیدارنیوز با
دکتر ابراهیم موسیپور بشلی، پژوهشگر تاریخ اجتماعی در خصوص دلایل ماندگاری نوروز بهعنوان یک جشن ملی و انگارهای فرهنگی در طول تاریخ ایران است، در حالی که کشور ما مرتب از حیث ساختار سیاسی دچار تغییر شده، جشن ملی نوروزی به مثابه عاملی هویت بخش عمل کرده و بین اقوام و افراد مختلف همگرایی ایجاد کرده است.
ایران باستان؛ سرزمین جشنها و شادیها
دکتر ابراهیم موسیپور بشلی در پاسخ به سوالی در مورد جایگاه شادی و رفتارهای شادمانه در ایران باستان، با رویکردی تاریخی به این پدیده گفت: در ایران باستان دستکم دو جریان فرهنگیِ بزرگ، مبنا و بافتار پیدایش انبوهی از جشنها و رفتارهای شادمانه بودهاند: سنتهای بومی اقوام مختلف ساکن در ایران پیشاآریایی و سنت آریاییانی که به این سرزمین وارد شدهاند و تمدنی ترکیبی و جدید را بنا نهادهاند.
وجود ساختارهای مستقرِ تمدنی در ایران پیش از ورود آریاییان، در سرزمینی آبادان و پرنعمت، با مردمانی غالباً صلحجو و اهل شادی و شادخواری، زمینه مهمی برای پیدایش جشنهای مختلف بوده است؛ البته در اینکه کدام جشنهای باستانی ایران مربوط به اقوام پیشاآریایی بوده و کدام جشنها در سنت آریاییان پدید آمده، میان محققان اختلاف نظرهایی هست ولی به هر روی، از مجموعه جشنهایی که تا امروز به جا ماندهاند یا دستکم درباره آنها اخبار و اطلاعاتی به دست ما رسیده میتوانیم بگوییم که شادی و مراسم جشن، بخش قابل توجهی از فرهنگ ایران باستان را تشکیل میداده است.
موسیپور در توضیح دستهبندی جشنهای ایرانی ادامه داد: اگر از این تقسیمبندی بگذریم، جشنهای ایرانیان باستان شامل چند دسته عمدهاند:
جشنهای ادواری که سرِ همه این جشنها نوروز است که هم اولین جشن سال است و هم بزرگترینشان در آغاز فروردین، در روز هفدهم یعنی روز سروش، جشن آغاز زمزمه، در روز نوزدهم، جشن فروردینگان، در اردیبهشت ماه در روز سوم، جشن اردیبهشتگان، در ششمین روز خرداد جشن خردادگان، روز بیست و هشتم جشن گلها، روز سیام خرداد جشن آبریزگان، روز ششم تیرماه جشن نیلوفر، روز سیزدهم هم جشن معروف تیرگان، در هفتمین روز مرداد ماه جشن مردادگان، در پانزدهم مرداد جشن آذر، در نوزدهم مرداد جشن آفریدون، در روز چهارم شهریور جشن شهریورگان، در مهر ماه، روز شانزدهم جشن مهرگان، روز دهم آبان جشن آبانگان، روز اول آذر آذرگان، روز نهم آذر هم یک آذرجشن دیگر، دیماه به یک معنا تقریبا ماهی آکنده از جشنها و مراسم مختلف بود، در روز دوم بهمن جشن بهمنگان، و بعد جشن معروف سده در روز دهم، روز پنجم اسفند جشن اسفندازمذ، و بسیار دیگر از جشنها که در منابع برای روزهای مختلف این ماهها ذکر شده است و به علاوه شش جشن گاهنبار که همگی جشنهای ادواریاند؛ برای شمردن همه جشنهای ایرانی باید وقت بگذارید و به منابع و مطالعات فراوانی که در این زمینه انجام شده مراجعه کنید.
دسته دیگر جشنها، جشنهای شخصی و دولتی و قومی بودهاند مثل جشنهای تاجگذاری و شکرگزاری برای پیروزیهای نظامی و جشنهای دینی زردشتی و یهودی و مسیحی و جز اینها. البته ما نمیتوانیم ادعا کنیم که همه این جشنها در همه دورههای زمانی تاریخ ایران باستان در همه نقاط ایرانشهر برگزار میشده است یا بگوییم همه مردم در همه این جشنها شرکت میکردهاند ولی وجود این انبوه پرشمار از جشنها در ایران باستان به روشنی اهمیت این پدیده را در زندگی مردم باستانی ایران نشان میدهد و با توجه به منع و ناپسند بودن گریه و زاری بر مردگان و عزاداری در دین زردشتی میتوان گفت که جشن گرفتنِ تقریبا دایمی در دوران باستانی ایران، یک نظام فرهنگیِ زیستیِ مستقر بوده است نه یک تاکتیک حکومتی و یک تدبیر مقطعی.
در این نظام معنایی، انسانِ شاد است که میتواند یاور اهورامزدا باشد نه یک انسان غمگین و افسرده؛ در واقع اگر کسی غمگین و افسرده باشد، در عمل دارد راه ورود اهریمن و دستیارانش را در وجود خویش باز و هموار میکند و این بر خلاف آموزههای ناظر به «انسانِ خوب بودنِ» در اوستاست. انسانِ ناشادی که از زندگیاش ناراضی است ممکن است دیوِ خشم، دیوِ آز و دیوان کوچک و بزرگ و نابکار دیگر را در وجود خویش راه بدهد در حالی که انسان شادمان، در برابر نیرنگهای دیوان و دستیاران اهریمن نفوذناپذیر است. بخشی از این شادیِ انسان، به صورت شادیِ بیرونی، از طریق این شمار بزرگ جشنها و رفتارهای جشنی تامین میشده است.
ابراهیم موسیپور در توضیح تداوم جشنهای ایرانی در دوران اسلامی گفت: در دوره اسلامی هم انبوهی از این جشنهای ایرانی باقی ماندند و انبوه دیگری از جشنهای اسلامی هم به این مجموعه افزوده شدند ولی متاسفانه به علل مختلف به تدریج در ادوار اخیر این نظام فرهنگی شادی مضمحل شده و امروزه با پدیدهای عجیب هم مواجهیم. اینکه جشنهای بدون شادی هم برگزار میشود و چه بسا در برخی موقعیتهای جشنی امروزه به علت دردها و رنجهای عام و دایمی و نابسامانیهای اقتصادی، بسیار از مردمان از فرا رسیدن موقعیتهای جشنی در سطوح مختلف، نه تنها شاد نمیشوند بلکه سخت دچار اضطراب و اندوه و نگرانی هم میشوند.
نوروز، وحدت بخش و عامل همگرایی ایرانیان
موسیپور بشلی در پاسخ به این سوال که چرا نوروز بهعنوان یک انگاره فرهنگی در تمام طول تاریخ ایران علیرغم تغییرات ساختار و انگاره سیاسی تداوم یافت، به ویژگیهای خاص این عید باستانی اشاره کرده و گفت: اول اینکه نوروز طبیعیترین مناسبت جشنیِ بشری است و آغاز رویش دوباره گیاهان و زنده شدن زمین پس از زمستان، برای شاد شدن و جشن گرفتن نیازی به هیچ مبنای نظری و هیچ توضیحی ندارد. انطباق کامل نوروز با تحولات تقویمی و موقعیت زمانی آن موجب شده که این جشن در اغلب مناطقی که بهار در آنجاها با آغاز ماه فروردین فرا میرسد، جشن گرفته شود. این مناطق عملا قلمروی بسیار بزرگ ایران فرهنگی را تشکیل میدهند و امروز شما میتوانید ببینید که نوروز جشنی است که با اجزایی کمابیش مشابه در شمار قابل توجهی از کشورهای منطقه جشن گرفته میشود.
دوم اینکه نوروز جشنی بسیار کهن و باسابقه است و از پشتوانه سنتی بسیار قدرتمندی برخوردار است. گو اینکه واقعا نمیتوان تاریخ مشخصی را برای پیدایش نوروز در تاریخ باستانی ایران تعیین کرد و یا مشخص کرد که این یک جشن هخامنشی بوده یا پیش از دوران هخامنشی هم وجود داشته، با این حال احتمالا نوروز قدیمیترین یا یکی از قدیمیترین جشنهای ایرانیان بوده است.
سوم اینکه نوروز بسیار فراگیر بوده است و اصولا یک جشن قومی نیست بلکه جشنی ملی است و شاید بتوانیم آن را یک جشن فراملیتی تلقی کنیم. در ایران همواره همه ایرانیان، صرفنظر از قومیت و صرفنظر از دین و مذهبشان بهار را جشن میگرفتهاند؛ حتی مسیحیان و یهودیان و ادیان دیگر و پس از اسلام هم نوروز همچنان با قوت استمرار یافته است و خلفا و سلاطین مسلمان غیرایرانی هم که قرنها در دورههای مختلف بر ایران تسلط یافتند اغلب از این جشن سخت استقبال و آن را با شکوه بسیار برگزار کردهاند. اینکه نوروز برای همه ایرانیان بوده است یکی از مهمترین علل ماندگاری آن است.
چهارم اینکه رفتارهای جشن نوروزی، بسیار طبیعی و معقول بوده است و هیچ جزء رفتاری خاص که با ارزشهای نظام فرهنگی ایرانی یا اسلامی یا با هر دین و باور دیگری در تضاد باشد در مجموعه فرهنگی نوروز دیده نمیشود. در این جشن به هیچ کس، به هیچ دین یا به هیچ قومی توهین نمیشود و هیچ رفتاری که خلاف دین یا آیین مذهبی یا خلاف هیچ قاعده عرفی یا اخلاقی باشد به ظهور نمیرسد. اتفاقا از همین روی بوده است که وقتی برخی فقها و متشرعان با برگزاری نوروز مخالفت میکردهاند، در مقابل، اغلب علما به استناد روایات مختلف، از این جشن حمایت میکردهاند و آن را گرامی میداشتهاند.
همراهی سنت و حکومت اسلامی با جشن نوروز
ابراهیم موسیپور در ادامه تحلیل خود از ویژگیهای خاص نوروز بهعنوان یک انگاره دیرپای فرهنگی، به تداوم این جشن در دوران اسلام و در بین خلفا و حکام دولتهای اسلامی اشاره کرد و گفت: این سنت میتوانسته بستر دعواها و مرافعههایی در دوران اسلامی باشد بهخصوص از دوران عمر به این سو؛ ولی واقعیت این است که نحوه مواجهه پیامبر و خلفای اولیه با یک جشن مثل نوروز برخورد حذفی نبوده است. درست است که در سنت نبوی صحبت از این بوده که عید یعنی دو عید قربان و فطر، ولی به هر روی در همین سنت اسلامی انبوهی جشن، امضا یا ابداع شده که من در مقاله جشن در دانشنامه جهان اسلام به تفصیل آنها را برشمردهام.
خلفای اموی پیوستهایی را با فرهنگ ساسانی برقرار کردهاند و بعد این پیوستها به عصر اول عباسی انتقال یافته و تقریبا به نوعی امتداد سنت ساسانی را در این دوره در مراسم و آداب و رسوم درباری ملاحظه میکنیم. در اوایل دوران اسلامی با توجه به شواهد اندکی که به جا مانده است چنین نمیبینیم که برخورد حذفی با نوروز در میان بوده باشد. ملتی مسلمان شدهاند و این ملت سنتی دارند که با اصل توحید و اصول دیگر اسلام در تضاد نیست؛ بنابراین لزومی نداشته که با اینها مبارزه بکنند هرچند که خیلی هم تشویق نکردند. در نوروز حلوا و شیرینی میخوردند و تن میشستند و لباس نو بر تن میکردند و هیچ رفتار غیراخلاقیای صورت نمیگرفته؛ و از همین رو این سخن هم گفته شده که کاش هر روز نوروز باشد چرا که رفتارهای نوروزی مردم رفتارهایی پسندیده و خیر بوده و آسیبی به دین اسلام یا فرهنگ اسلامی نمیزده. بنابراین، این عدم دریافت پاسخ منفی از بیرون و از جانب حکومت به لحاظ رسمی، این امکان را داده که نوروز استمرار پیدا کند.
از طرفی با نگاه تاریخ اجتماعی یا با نگاه علوم اجتماعی اگر بخواهیم به این پدیده نگاه کنیم نوروز هم مثل هر پدیده دیگری کارکردهایی داشته و تا زمانی که پدیدهای کارکرد داشته باشد از بین نمیرود ولو قویترین نیروهای اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و جز آنها تلاش کنند که آن را حذف کنند این حذف شدنی نیست. در بدترین شرایط، صورتهای نهادین جدیدی پیدا میکند و خودش را زنده نگه میدارد؛ برعکسش هم هست؛ چیزی که کارکردش را از دست داده به زور هم بخواهیم آن را زنده نگه داریم نمیشود .
نوروز و گستردگی رفتارهای شادمانه جمعی
پنجم اینکه برگزاری نوروز، با توجه به اینکه جشنی چند روزه بوده است و اجزای فرهنگی متنوعی (از جمله موسیقی مخصوص نوروزی در مناطق مختلف، نمایشها و بازیها و مراسم و شعر نوروزی و جز اینها) داشته است، بسیار چشمگیر بوده و برای مدتی زندگی روزانه مردم را از حالت روزمرگیاش به حالت جشن و سرور در میآورده است، البته بدون اینکه ارزشهای زندگی روزانه را در موقعیت جشنی، دچار اختلال یا توقف کند. حضور مردم در یک موقعیت جشنی طولانی بهویژه آنچه از این موقعیت طولانی جشنی در ذهن کودکان باقی میمانده، نوروز را بر خلاف بسیاری از جشنها به یک جشن ممتاز بدل کرده است و این امتیاز نوروز از دیگر جشنها، همچنان در فرهنگ ایرانی هویداست. در هیچ جشنی در ایران، مردم مثل نوروز رفتار جشنی کامل بروز نمیدهند. بارها یادآوری کردهام که آن حجم و کیفیت از رفتارهای جشنی که در نوروز مرسوم است در سایر جشنها و اعیاد مرسوم و معمول نبوده و هنوز هم همینطور است.
مثلا شما در هیچ کدام از اعیاد مذهبی خانه تکانی ندارید، وسایل زندگی را نو نمیکنید، برای خانه خرید نمیکنید، آرایشگاه نمیروید، لباس نو نمیخرید و خلاصه رفتارهای جشنی این جشنهای دیگر، در حد رفتارهای نوروزی نیست. حرف من به این معنا نیست که ایرانیان در مناسبات ایرانی یا اسلامی دیگر، هیچگونه رفتار جشنی بروز نمیدهند؛ طبیعی است که خیلیها جشن میگیرند، مهمانی میگیرند، ولیمه میدهند و ... اما رفتارهای جشنی معمول برای نوروز در هیچ جشن دیگر ایرانی و عربی اتفاق نمیافتد. هم در مدت زمان آن که حدودا مردم یک ماه در حال و هوای نوروز هستند هم در تنوع فعالیتهای جشنی، یعنی از این بابت به نظر میرسد که این یکی از تمایزهای نوروز از جشنهای دیگر است.
الان در نظر بگیرید مهرگان با همه اهمیتی که در قرون اولیه اسلامی داشته اساسا جشنی است که تقریبا فراموش شده و زرتشتیها فقط آن را برگزار میکنند یا جشنهای دیگر مثل تیرگان هم همینطور؛ تیرگان فقط در مازندران و شاهرود و سمنان آن هم با روایتی محلی و همینطور در یزد به اسم تیروجشن برگزار میشود و من مقاله مفصلی در دانشنامه درباره تیرگان نوشتهام. برخی هم دارند به صورت بازسازی فرهنگی بعضی جشنهای ایرانی را احیا میکنند و این البته بسیار متفاوت است با یک سنت جشنی زنده و پویا.
این حجم از حضور و بروز نوروز در ذهن و زبان ایرانیان از اعصار باستانی تا به امروز، یک بافتار آموزش طبیعی برای کودکان ایجاد کرده و به نوعی نوروز بخشی از زیرساخت ذهنی ایرانیان را تشکیل داده است و طبعا این بخشِ با ثبات، قدرتمند، موثر و فراگیر، در تعریف هویت ایرانی نقش تعیین کنندهای یافته است. حتی در بیرون از ایران، دیگران ایرانی را به یک معنا با نوروز میشناسند و این جشن بزرگ، معرف و شعار و شاخص هویتی ایرانیان در فراسوی مرزهاست.