دیدارنیوز – رسول شکوهی: از لحظهای که سوت پایان بازی ایران و ژاپن به صدا در آمد، فضای مجازی پر شد از حرفها و تحلیلها و ناراحتیها. عدهای به کارلوس کیروش حمله کردند و عدهای دیگر در دفاع از او بر آمدند. دعواهای سیاسی اجتماعی هم پایشان به عرصه فوتبال کشیده شد و عدهای دیگر، «کل کل»های فوتبال داخلی را به میان کشیدند.
اما بیش از همه، عکس صحنهای که بازیکنان ایران به سمت داور هجوم بردند و از بازیکن ژاپنی غافل شدند و ایران گل اول را دریافت کرد، مورد توجه بسیاری از کاربران اجتماعی قرار گرفت. برخی آن را فوتبالی دیدند و حرفهای گری بازیکن ژاپنی و بی تجربگی بازیکنان ما را پر رنگ کردند. گروهی دیگر، مسائل سیاسی اجتماعی را در این عکس دیدند، اما بیش از همه، تفاوت فرهنگی بین ما و ژاپنیها نکتهای بود که بر آن تاکید شد، تفاوت میان آنهایی که تا لحظه آخر میجنگند و مایی که به جای انجام دادن وظیفه، به دنبال مقصر میگردیم.
به هر روی چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ این عکس فقط یک عکس فوتبالی نیست. اگر فقط فوتبالی بود واکنشهای مختلف به آن مطرح نمیشد. برخی از این واکنشها را از طرف چهرههای سیاسی و مردم عادی در توئیتر ببینید:
من هم با این نگاه که این عکس، بخشی از ما است و باید یاد بگیریم که سرمان به کار خودمان باشد و به جای آنکه به دنبال مقصر بگردیم و به جای گشتن در بیرون، باید در درون خودمان به کنکاش بپردازیم و کاری کنیم، موافقم. نمیتوان یک اشتباه را چند بار تکرار کرد و آن را عادی دید. دوره گذشته جام ملتهای آسیا نیز با اشتباه دفاع چپ تیم ملی که معلوم نیست این روزها کجاست ده نفره شدیم. در طول سالهای مختلف، هر چه شد را به تقصیر اشتباهات داوری انداختیم و تقصیر خودمان را ندیدیم. نگاهی به لیگ برتر خودمان بیاندازیم. هفتهای نیست که جنجالی در مورد داوری نباشد و تیمی به سمت یک داور حمله ور نشود.
اما خودمان کجای این ماجرا هستیم؟ ساختاری که به شدت عقب مانده است و تلاش میکند با خرج کردن پول و سوار شدن بر استعدادهای کشور، بحران مدیریت را جبران کند، کشوری که مدارس فوتبال منسجم ندارد، ورزشگاهها و کمپهای پیشرفته ندارد، استعدادیابی قوی انجام نمیدهد، لیگ حرفهای به معنای واقعی در آن وجود ندارد، قطعا نمیتواند با کشورهایی که برنامههای بلند مدت دارند و زیرساختهای پیشرفتهای به وجود آوردهاند رقابت کند. منکر توان فوتبالیستهای خودمان نمیشوم ولی دنیای مدرن امروز، مناسباتی دارد که اگر بخواهیم یک روند رو به رشد را داشته باشیم و با ثبات پیش برویم باید به آنها تن بدهیم.
نمیخواهم به بحث فنی و تکنیکهای بازی تیم ملی ایران و نقد کارلوس کیروش وارد شوم؛ چراکه نه در دانش من است و نه در حوصله این نوشتار میگنجد. اما باید درباره وضعیت مدیریت کلان کشور حرف زد. این مشکلی که امروز در فوتبال ما شاید بیش از همه مورد توجه عموم مردم قرار گرفته در دیگر شئون اجتماعی سیاسی نیز دیده میشود. نگاهی به وضعیت محیط زیست داشته باشید. مگر در محیط زیست، برخی مدیران به دنبال مقصر خارجی نمیگردند؟ آنها با آن ۵ بازیکن ما که به سمت داور حمله بردند و وظیفه خود را فراموش کردند چه فرقی میکنند؟
شاید برخی اتفاقات در ظاهر، یک چیز ساده باشند، یک اتفاق فوتبالی. اما میتوان از آنها خیلی چیزها یاد گرفت. میتوان یاد گرفت که حرفهای بود و وظیفه خود را فارغ از مسائل بیرونی به درستی انجام داد. میتوان یاد گرفت که از شکست پیروزی ساخت. همان شعار همیشگی که شکست مقدمه پیروزی است. میتوان آموخت که باید آموزش را جدی گرفت و آن را هزینه ندید، بلکه سرمایه گذاری دانست. ما امروز شکست خوردیم و شکست سختی هم بود، اما اگر میخواهیم دیگر تلخی امروز را تجربه نکنیم باید دستمان را به زانوی خودمان بگیریم و بلند شویم. میتوان در یک برنامه بلند مدت به جای آنکه برای این عکس، مرثیه بخوانیم عکسهای موفقیت و پیروزی را پیش رویمان بگذاریم و برای آن بنویسیم که تلاش و مدیریت صحیح، نتیجهاش پیروزی است. تا آن روز این عکس جلوی چشممان باشد تا یادمان نرود.