این روزها پرداختن به اخبار فیلترینگ انگار برای عامه مردم که هرروزه با بحرانهای عجیبوغریبی دست و پنجه نرم میکنند از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و گوشهایشان از وعدههای پوچ و خبرهای تکراری پر است.
دیدارنیوز-امید معینی*: فیلترشدن شبکههای اجتماعی در ایران ماجرای تازهای نیست. از سالها پیش که اینترنت وارد کشور شده و دردسترس شهروندان قرار گرفت، رفته، رفته مدیریت حکمرانی بر اینترنت و فیلترینگ هم در دستور کار قرار داده شد. این ابزار سانسور فقط محدود به شبکههای ارتباطی و اجتماعی نیست و از همان ابتدا با فیلترکردن سایتها، درگاههای اینترنتی، وبلاگها، روزنامههای اینترنتی و... کار خود را آغاز کرد و بعدها سراغ برنامههای ارتباطی هم اعمال رفت. یوتیوب، توییتر، ویچت، تانگو، وایبر، لاین، تلگرام، اینستاگرام، واتساپ و برنامههایی از این دست به نوبت و طی تمام این سالها فیلتر شدهاند. برنامههایی که قابلیت پیامرسانی و تماس صوتی و تصویری داشته و ارتباط را با سراسر جهان آسانتر کردهاند. البته که یکسری از این برنامهها امروزه چندان طرفداری ندارند، اما خب، بسترهای ارتباطی مثل یوتیوب، توییتر، تلگرام، اینستاگرام از پرطرفدارترین برنامهها محسوب شده و هنوز مشترکان و دنبالکنندههای زیادی دارند.

فیلترینگ البته محدود به هیچ دولتی نشد. در تمامی دولتها میتوان ردپای سانسور اینترنت و قطع اینترنت را دید. اما در چندسال اخیر این مسئله بیشتر انجام و بارها هم تکرار شده است. هربار هم برای وعدههای انتخاباتی یا برای جلب رضایت مردم ناراضی در دورههای مختلف، نمایندگان و کاندیداها وعدهی رفع فیلترینگ را مطرح کرده و هیچوقت هم به آن عمل نکردهاند! از طرفی هیچ نهادی نه فیلترینگ را برعهده میگیرد و نه تلاشی برای رفع آن دارد. وضعیت معلقی که انگار به شکل عمدی انتخاب شده تا مخاطبان فیلترینگ را گیج و سردرگم نگه دارد. از طرفی آنقدر صحبتها و نقلقولهای ضدونقیض و وعدههای پوچ و توخالی مطرح شده که دیگر چندان نمیشود به خبرهای رفع فیلترینگ نیز اعتنایی کرد. خبرهایی که پرتکرار بوده و بینتیجه و جامعه را نسبت به این موضوع دلزده کرده است. حال پرسشی که مطرح میشود این است که آیا این حجم از خبر تکراری و بیتاثیر عمدیست یا واقعا حلقههای تصمیمگیر در اتخاذ تصمیم درباره این ماجرا سردرگم هستند؟ آیا آمران و عاملان فیلترینگ، آگاهانه این رویکرد تعلیقی را درباره اظهارنظر و خبررسانی و تصمیمگیری دراینباره اتخاذ کردهاند و یا بهاصطلاح با به تعویقانداختن آن، قصد دارند این معضل را روزبهروز کماهمیت و نهچندان مهم جلوه دهند؟ معضلی که به گفته کارشناسها و تحلیلگران دیگر مطالبه و دغدغهی امروز جامعه و مردم نیست. مسئلهای که شاید چندسال پیش یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کشور بود، امروز به حاشیه رانده شده و کمتر کسی خبرهای تکراری و بیاثرش را دنبال میکند. به قول معروف، ظاهرا مردم از ماجرای فیلترینگ عبور کردهاند! به همین ملاحظه باید روزنامهنگارها و خبرگزاریها به این نکته توجه داشته باشند که این خبر تکراری را چهطور و به چهشکل کار میکنند. چرا که امروز سرقت از موزه لوور فرانسه یا آتشگرفتن معبدی در چین و انتخاب شهردار نیویورک، خبرهای مهمتری هستند تا اخبار پرتکرار ماجرای رفع فیلترینگ که کمکم پا به دامنهی ابتذال میگذارد.

حقی که سالهاست به ناحق از مردم سلب شده و چیزی جز ایجاد رخنههایی در امنیت کشور و هزینههای گزاف و خشم و کلافگی برای مردمان آن درپی نداشته است. البته نباید سود حاصل از این وضعیت را نادیده گرفت. به بهانه تولید و ساخت برنامههای ارتباطی داخلی و جایگزین، میلیاردها میلیارد سرمایه به جیب سودجویان واریز شده و از طرفی دیگر واردکنندگان و فروشندگان برنامهها و سرورهای فیلترشکن هم بخش دیگری از کاسبان فیلترینگ را تشکیل میدهند. سرورهایی که قطعاً توسط مردم عادی وارد کشور نشده و نهادها یا سازمانهای پرنفوذ و متمولی پشت این جریان قرار دارند. وضعیتی که چیزی جز کندی سرعت اینترنت و افزایش هزینههای آن بهدنبال نداشته و البته باید اشاره کرد که در نتیجه استفاده از فیلترشکنها هم باطریهای تلفنهای همراه در معرض آسیب شدید قرار میگیرند و عمر مفید آنها کاهش پیدا میکند.
از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که حضور پررنگ تمامی عاملان و آمران فیلترینگ و مخالفان فضای مجازی در همین برنامههای ارتباطی است. بسیاری از نهادها و سازمانهای تصمیم گیرنده و قانونگذار تا اجرایی و دیگران در این برنامهها حسابشخصی میتوان یافت. برخی از آنها با چند حساب و به چند زبان دنیا فعالیت دارند. حضور دلواپسان و مخالفان سفتوسخت فضای مجازی هم در همین فضاها درعینحال که میتواند مضحک باشد، اما از طرفی نشان میدهد که این افراد حتی به گفتههای خودشان هم اعتنایی ندارند.
درنتیجه این روزها پرداختن به اخبار فیلترینگ انگار برای عامه مردم که هرروزه با بحرانهای عجیبوغریبی دست و پنجه نرم میکنند از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و گوشهایشان از وعدههای پوچ و خبرهای تکراری پر است. از سوی دیگر در کنار تناقضات مطرحشده که بالاتر به آنها اشاره شد، بد نیست به این موضوع هم اشاره کنیم که از اساس حکم فیلترینگ در تناقض با آزادیهای اجتماعی و انسانی بوده و حتی اگر روزی رفع هم شود، نه دستاوری برای عامل آن دارد و نه دیگر چندان اهمیتی برای عموم مردم.
* پژوهشگر مسائل اجتماعی