دیدارنیوز - «طراحی سوخته» نام فیلمی از اعترافات اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در ماجرای نیشکر هفت تپه بود که دو شب پیش در بخش خبری ۲۰:۳۰ پخش شد و واکنشهای فراوانی را در داخل و خارج از کشور برانگیخت. عباس عبدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب، ضمن تحلیل این فیلم و تاثیر آن، به موضوع ظهور و بروز جریانهای چپ در میان دانشجویان و فعالین صنفی و کارگری و نحوهی مواجهه با این موضوع پرداخت.
ارزیابی شما از فیلم «طراحی سوخته» که از صدا و سیما پخش شد چیست؟ هدف این فیلم و امثال آن را چه میدانید؟ آیا این هدف در این روند و این شیوه محقق شدنی است؟
عباس عبدی: به نظرم صداوسیما به این روش عادت کرده و نمیتواند کاری جز این انجام دهد. این موضوع به این معنا نیست که گفتهها در آن برنامه لزوما غلط یا درست است، اما فکر میکنم که صداوسیما به این دلیل که قبلا کارهایی در این زمینه کرده که مورد پذیرش نبوده و با استناد به منابعی خبر تهیه میشده که آن منابع بیطرف نبودند و همچنین خود صداوسیما هم در موضوع بیطرف نبوده است، بنابراین امروز هم حتی اگر برنامهای بسازد که مستند باشد بهدلیل آن سابقه، کارکرد درستی نخواهد داشت و پذیرفته نمیشود.
به همین دلیل معتقدم که صداوسیما باید در خط مشی خود تغییری اساسی ایجاد کند و اجازه دهد که این مسایل با اصول و ضوابط حرفهای رسانهای تولید و مورد بحث قرار گیرد؛ اینکه در جایی چیزی تهیه شود و آنها منتشر کنند، جز آثار منفی چیزی ندارد؛ بهخصوص در شرایط کنونی که یک فضای مجازی قدرتمندی مقابل صداوسیمای انحصاری وجود دارد.
گروههای چپ چه در دانشگاهها و چه در برخی تشکلهای کارگری و صنفی ظهور و بروز و کنشگری دارند، به نظرتان نحوهی مواجهه با گروههای دارای اندیشههای چپ در وضعیت فعلی چگونه باید باشد؟
گروه چپ، راست و تمامی اینها واقعیتهای اجتماعی هستند، به نظر من هرنوع مواجههی غیراصولی یا غیرمدنی و غیردموکراتیک با رفتارهای قانونی که هر گروهی انجام میدهد، به ضرر جامعه است و به حذف آن گروه نیز منجر نمیشود. یعنی هر گروهی چه چپ، چه مذهبی، چه راست و چه قومی، تا زمانیکه کنشگری قانونی و مدنی از خود نشان میدهند باید به آن کنشگری احترام گذاشت و از آن حمایت کرد؛ مگر اینکه مانند سازمان مجاهدین خلق باشند و بروند به مسیر اسلحه و براندازی که آن ماجرایش متفاوت است.
به این نکته هم باید توجه کرد که گروههای چپ در زمینههایی که نابرابری زیاد بوده رشد میکنند و شکل میگیرند؛ اگر حکومتی میخواهد که این گروهها رشد نکنند بهتر آن است که این نابرابریها را کاهش داده و از بین ببرد.
نکتهای که در این فیلم به آن تاکید میشود این است که بخشی از این گروههای چپ برانداز هستند، چگونه میتوان گروههایی با اعتقادات چپ که تنها کنشگری مدنی دارند را از گروههای چپی که به دنبال براندازی هستند تشخیص داد؟
به نظرم علت اصلی این است که در ایران نباید با کنشگری سیاسی در داخل مخالفت کرد، در غیر این صورت آنان به خارج از کشور وصل میشوند. این موضوع میان چپ و راست هم هیچ تفاوتی نمیکند و برای هردو یکی است؛ باید سعی کرد که زمینهی کنشگری سیاسی در داخل فراهم باشد و همه بتوانند فعالیت کنند، اگر چنین اتفاقی بیفتد به نظر من هیچ نیروی کنشگر سیاسی، با هر گرایشی که در داخل است، حاضر نمیشود خود را به یک نیروی کنشگر و یک سازمان سیاسی خارجی وصل کند، چه چپ باشد و چه راست.
برخی شعارها در تجمعات کارگری به نظر شعارهایی سیاسی میآید؛ به طور کلی سیاسی شدن مطالبات و جنبشهای کارگری را چگونه ارزیابی میکنید؟
این شعارهای سیاسی منحصر به تجمعات کارگری نیست. این واقعیتی است که در جامعهی ما وجود دارد، چه تظاهرات کارگری باشد، چه معلمان باشند، چه بازنشستهها باشند و … این ظرفیت و گرایش را دارند که شعارهای صنفیشان به سرعت تبدیل شود به شعارهای سیاسی. بنابراین این ویژگی خاص تجمعات کارگری نیست.
آنچه میتواند این مشکل را حل کند این است که سیاست باز باشد و همه بتوانند اظهارنظر و اعتراض کنند؛ در اینصورت است که اصناف و گروهها طبعا به همان حوزهی صنف و گروه خودشان محدود میشوند و هر شعاری که میخواهند بدهند معطوف به منافع و مشکلات آن حوزه خواهد بود.
بنابراین مشکلی که مطرح میکنید شامل حال تمامی انواع تجمعات و اعتراضات در ایران میشود. برای آب هم که تجمع میکنند آخرش شعار سیاسی میدهند.
در وضعیت فعلی آیا لینک شدن اعتراضات کارگری در شهرهای مختلف، با پرچم اندیشهی چپ را به نفع مطالبهگری کارگری میدانید؟
به نظرم به سود اعتراضات کارگران هم نیست؛ زیرا مسایل دیگری را وارد مجادلات میکند که مواجهه با آنان را راحتتر خواهد کرد. پرهیز از سیاسی شدن اعتراضات صنفی در درجهی اول به نفع همان صنف نیز هست.