
دیدارنیوز: افسردگی فصلی در نوجوانان معمولاً با تغییرات خلقی همراه است که در ماههای سرد و کمنور سال شدت میگیرد. نوجوانی که قبلاً پرانرژی و اجتماعی بوده، ممکن است ناگهان به فردی گوشهگیر، خسته و بیانگیزه تبدیل شود. یکی از نشانههای رایج، کاهش علاقه به فعالیتهایی است که قبلاً برایش لذتبخش بودند. همچنین، اختلال در خواب، کاهش تمرکز، افت تحصیلی و تغییر در اشتها (افزایش یا کاهش شدید) زنگ خطری برای والدین است.
در برخی موارد، نوجوانان احساس ناامیدی شدید، بیارزشی یا حتی افکار خودکشی را تجربه میکنند که نیاز به توجه فوری دارد. تحریکپذیری بیش از حد، انزوای اجتماعی، گریههای بیدلیل و خستگی مزمن نیز از دیگر نشانههای شایع هستند. اگر این نشانهها بیش از دو هفته ادامه پیدا کنند، باید جدی گرفته شوند. نادیده گرفتن این علائم ممکن است منجر به مشکلات عمیقتری در آینده شود.
افسردگی فصلی نوعی اختلال خلقی است که معمولاً در فصول خاصی از سال، بهویژه پاییز و زمستان، بروز پیدا میکند. این نوع افسردگی با کاهش نور طبیعی و تغییرات زیستی در بدن مرتبط است و بر روحیه، خواب، انرژی و عملکرد روزمره نوجوانان تأثیر میگذارد. نوجوانان به دلیل تغییرات هورمونی و حساسیت بالای روانی، در برابر افسردگی فصلی آسیبپذیرتر هستند.
نوجوانی که دچار افسردگی فصلی میشود، ممکن است خودش از دلیل احساساتش آگاه نباشد و آن را به تغییرات طبیعی سن نسبت دهد. این موضوع گاهی باعث تأخیر در شناسایی و درمان میشود. شناخت درست این اختلال، اولین گام در کمک به نوجوانان برای عبور از این دوره دشوار است. والدین و معلمان باید نسبت به علائم این نوع افسردگی هوشیار باشند.
اصلیترین دلیل افسردگی فصلی، کاهش نور خورشید در فصول سرد است که بر ساعت زیستی بدن اثر میگذارد و تولید هورمون ملاتونین و سروتونین را دچار اختلال میکند. این تغییرات باعث بیخوابی، خستگی و کاهش روحیه میشود. نوجوانان، بهویژه آنهایی که ساعات زیادی را در خانه میگذرانند، بیشتر در معرض این مشکل قرار دارند.
همچنین، عوامل ژنتیکی و سابقه خانوادگی افسردگی در بروز افسردگی فصلی نقش دارد. تغییر در سبک زندگی، فشارهای تحصیلی و کمتحرکی در فصول سرد نیز از جمله دلایل تشدیدکننده هستند. گاهی ترکیب این عوامل شرایطی پیچیده ایجاد میکند که نیاز به مداخله رواندرمانگر دارد. اما علائم این بیماری و نقش آن در بهره وری چیست ؟ در ادامه به این سوال پاسخ خواهیم داد.
از مهمترین علائم افسردگی فصلی میتوان به احساس غم و اندوه مداوم، خستگی بیدلیل، کاهش انگیزه و تمایل به خواب زیاد اشاره کرد. این علائم معمولاً همزمان با تغییر فصل به سمت پاییز یا زمستان ظاهر میشوند و بهتدریج شدت میگیرند. نوجوانان ممکن است کمتر از خانه بیرون بروند و از جمع فاصله بگیرند.
کاهش تمرکز، پرخاشگری، تغییر در اشتها (افزایش یا کاهش)، افت نمرات درسی و بیعلاقگی به آینده نیز از نشانههای هشداردهنده هستند. برخی نوجوانان از دردهای جسمی مانند سردرد یا دلدرد شکایت دارند که منشأ روانی دارد. اگر چنین علائمی بیش از چند هفته ادامه یابد، باید به روانپزشک یا مشاور مراجعه کرد.
یکی از روشهای مؤثر برای درمان افسردگی فصلی، نوردرمانی است. استفاده از لامپهایی با نور سفید مخصوص که شبیه نور طبیعی خورشید عمل و به بهبود خلقوخو کمک میکند. همچنین، مصرف ویتامین D تحت نظر پزشک و قرار گرفتن در معرض نور روز حتی در هوای ابری نیز مفید است.
رواندرمانی، بهویژه شناختدرمانی رفتاری (CBT)، نوجوان را در مدیریت افکار منفی و تنظیم احساسات یاری میکند. در موارد شدید، پزشک ممکن است داروهای ضدافسردگی تجویز کند، اما این کار باید با احتیاط و نظارت دقیق صورت گیرد. پیگیری مداوم و حمایت خانوادگی نیز نقش حیاتی دارد.
برای مقابله با افسردگی فصلی، اولین قدم آگاهی و پذیرش مشکل است. والدین باید به فرزندان خود نشان دهند که احساساتشان معتبر است و راهی برای برونرفت وجود دارد. ایجاد یک برنامه منظم روزانه، تغذیه سالم، ورزش و خواب کافی تأثیر چشمگیری دارد.
تشویق نوجوان به فعالیتهای اجتماعی، تعامل با دوستان و شرکت در کارهای هنری یا داوطلبانه نیز مفید است. حتی پیادهروی کوتاه در فضای باز حال روحی او را بهبود میدهد. پرهیز از گوشی و شبکههای اجتماعی در ساعات پایانی شب نیز در بهبود خواب و خلق مؤثر است.
مدت زمان افسردگی فصلی معمولاً با طول فصلهای پاییز و زمستان همزمان است و ممکن است از چند هفته تا چند ماه ادامه یابد. در بیشتر موارد، با آغاز فصل بهار و افزایش نور طبیعی، علائم بهتدریج کاهش مییابد. با این حال، شدت و مدت آن در افراد مختلف متفاوت است.
در برخی نوجوانان، علائم حتی پس از پایان فصل سرد ادامه پیدا میکند و به افسردگی مزمن تبدیل میشود. اگر نشانهها بیش از دو فصل طول بکشد یا عملکرد فرد را بهشدت مختل کند، حتماً باید درمان تخصصی انجام شود. پیشگیری، شناسایی زودهنگام و پیگیری درمان نقش تعیینکنندهای دارد.
درمان افسردگی نقطهی عطفی در بازگرداندن انگیزه و اشتیاق به زندگی است. زمانی که فرد دچار افسردگی است، احساس بیهدفی، بیارزشی و بیانرژی بودن بر زندگیاش سایه میافکند و کوچکترین کارها نیز برایش دشوار به نظر میرسند. اما با شروع روند درمانی، چه از طریق دارو، چه مشاوره یا ترکیبی از هر دو، مغز و روان به تدریج تعادل از دسترفتهی خود را بازیافته و علائم افسردگی کاهش مییابند. در این حالت، فرد فرصت پیدا میکند دوباره به احساسات مثبت، خواستهها و هدفهایش توجه کند و به زندگی نگاهی تازه بیندازد.
یکی از نتایج طبیعی بهبود افسردگی افزایش انگیزه برای زندگی است، زیرا ذهنی که کمتر درگیر افکار منفی و احساسات فرساینده باشد، آمادگی بیشتری برای حرکت به سمت رشد و تجربههای جدید دارد. وقتی افسردگی کنترل شود، فرد بیشتر تمایل دارد به دنبال علایق شخصیاش برود، ارتباطات خود را تقویت کند و حتی برنامههایی برای آینده تنظیم نماید. درمان نوری در دل تاریکی است که مسیر بازگشت به زندگی با کیفیتتر را نشان میدهد. به همین دلیل، اهمیت درمان افسردگی نهتنها در کاهش درد روانی، بلکه در بازگرداندن انگیزهای است که زندگی را برای فرد دوباره معنادار میسازد.
افسردگی فصلی، پدیدهای واقعی و تأثیرگذار بر روان نوجوانان است که نباید آن را نادیده گرفت. تشخیص بهموقع و حمایت خانوادگی تفاوتی بزرگ در بهبود حال نوجوان ایجاد میکند. به جای سرزنش، شنیدن، درک و کمک، کلید عبور از این دوره سخت است. اگر علائم افسردگی فصلی در نوجوانی از اطرافیانتان مشاهده کردید، ساده از کنار آن نگذرید.