
دیدارنیوزـ
مرضیه حسینی: روابط نامتوازن قدرت در محیط کار، تمرکز مشاغل مهم با پرستیژ اجتماعی در دست مردان، سیطره مردان بر ردههای مدیریتی و سطوح بالای شغلی، ضمن تثبیت بیقدرتی زنان در محیطهای کاری، زنان را در معرض انوع آزارهای جنسی قرار میدهد. غلبه نگاه جنسی به زنان به جای رویکرد و نگاه انسانی و اینکه مردان قلمرو عمومی را مختص خود دانسته و از ورود زنان به بسیاری از مشاغل احساس خطر می کنند، آزار جنسی زنان در محل کار را آسیبی فراگیر و به یکی از موانع موفقیت شغلی زنان تبدیل کرده است.
چند روایت از آزار جنسی زنان
«سونیا» دختری ۲۲ ساله و دستیار یک دندان پزشک است. سونیا میگوید یک سال است که دکتر با او رابطه جنسی دارد. در ابتدا این کار برای او بسیار هولناک و دردناک بوده و سعی میکرده مقاومت کند، اما پس از مدتی، متوجه شده است که چارهای جز کنار آمدن ندارد.
سونیا میگوید نمی تواند مطب را ترک کند؛ او دختری روستایی با دو برادر معتاد و پدری بسیار خشن است که او و مادرش را کتک میزند. او به تهران آمده تا کار کند. سونیا در یک خانه بسیار محقر با سه خانواده دیگر که عمدتا معتاد هستند، در یک حیاط زندگی میکند. اگر کارش را از دست بدهد؛ در حالی که نمیتواند به شهرستان برگردد، گزینه دیگری برای زندگی ندارد.
بر اساس گفته های سونیا، تغییر دادن محل کارش نیز فایده چندانی ندارد زیرا او قبلا منشی یک ارتوپد بوده و همین تجربه را داشته است؛ بااین تفاوت که دندان پزشک، حداقل او را تحقیر نمیکند و حقوقش را بیشتر از آنچه باید، میپردازد. سونیا در کلمات آخر با تلخی می گوید: بسیاری از همکاران او یعنی دستیاران دندان پزشکان، شرایطی مشابه او دارند؛ هرچند بسیاری از آنها چون بابت خدمات جنسی خود حقوق بیشتری دریافت میکنند، شکایتی ندارند اما تردید ندارم از این کار لذت نمیبرند.
«الهه» دختر دیگری است که هفته پیش از کار خود در یک بنگاه معاملاتی، اخراج شده است؛ در صورتی که او یکی از بهترین نیروهای محل کار خود بوده است. الهه میگوید دلیل اخراجش، خودداری از صحبت در موضوعات جنسی(لاس زدن) و گذاشتن قرارهای بیرون از محل کار با پسر صاحب کارش بوده است؛ درحالی که همکار دیگر او که یک دختر است، علی رغم اینکه تقریبا هیچ کارمفیدی در محل کار انجام نمی دهد، اما به دلیل رفاقت و رابطه با پسر صاحب کار، افزایش حقوق و تشویقی میگیرد.
«سمیه» که دستیار استاد خود در دانشگاه است نیز میگوید: استادش میل بیمارگونهای به صحبت در خصوص مسائل جنسی و شوخیهای جنسی دارد و همواره در حال صحبت کردن با این نوع ادبیات و بیان کردن فانتزیهای جنسی خود می باشد. سمیه فقط در پاسخ، لبخند تلخی میزند و سعی میکند هرچه زودتر فضا را ترک کرده یا بحث را عوض کند.
«نگار» که در یک شرکت تجاری، مسئولیت امور مالی را در دست دارد میگوید: رئیسم به بهانههای مختلف مرا به اتاقش میخواند و در حین بیان صحبت هایی که هیچ ضرورتی برای گفتن آنها وجود ندارد، خودش را به من می چسپاند و گاهی هم مرا میبوسد. من خودم را در صندلی جمع میکنم و چشمهایم را می بندم تا تمام شود. بعد با حالتی از شکست خوردگی و بغض، بدون بیان کلمه ای، اتاق را ترک میکنم. من نمی توانم اعتراض کنم، چراکه کارم را از دست میدهم؛ آن هم در شرایطی که نه قرارداد استخدامی هست نه هیچ امنیت شغلی. حتی اگر از این شرکت هم خارج شوم، کجا می توانم بروم که شرایط متفاوت باشد؟ برداشت من این است که مردها، حداقل بیشتر مردها در مواجهه با یک زن، همیشه و همه جا به دنبال رابطه جنسیهستند یا حداقل به آن فکر میکنند.
روایتهای فوق، تنها چند نمونه ساده از آزار جنسی زنان در محل کار است. زنان؛ اغلب از ترس اخراج از محل کار، از ترس آبرو و یا انتقام، سکوت میکنند و این قبیل آزارها، ماهها ادامه مییابد. دربسیاری از موارد هم، کارفرمایان با افزودن مبلغی نه چندان زیاد به دستمزد قربانیان، آنها را به ادامه سکوتشان تشویق میکنند.
معانی و مصادیق آزار جنسی در محل کار
نزدیک شدن فیزیکی بیش از حد، هر گونه لمس بدنی نامناسب، طرح جوک، شوخی توهین آمیز و یا زننده جنسی، ارسال پیامک، استیکر، تصویر و یا مضامین سکسی، درخواست یا پیشنهاد جنسی، توصیفات و نظرات جنسی یا معذب کننده راجع به شکل یا کیفیت اعضای بدن، نشان دادن تصاویر سکسی، استفاده از عبارات و جملات تحقیر کننده در مورد جنسیت فرد، طرح سوالات جنسی در مفهوم کلی و یا سوال در مورد کیفیت، نوع رفتار جنسی یا جهت گیری جنسی فرد، تشویق به ارتقای شغل یا عنوان کاری بهتر در ازای برقراری تماس یا برقراری رابطه جنسی، تهدید به اخراج از کار یا گرفتن مزایای کاری مانند اضافه حقوق و مرخصی در صورت عدم تمایل به برقراری تماس یا برقراری رابطه جنسی را می توان نمونههایی از آزار جنسی در محل کار برشمرد اما این مصادیق، میتواند گستردهتر از این هم باشد.
بر اساس اعلامیه سازمان بینالمللی کار، آزار جنسی در محل کار، بارزترین مصداق تبعیض جنسی است و به همین دلیل ناقض حقوق بشر است.
بر اساس آخرین پژوهش ارائه شده توسط این سازمان در سراسر جهان، ۵۴ درصد از کارمندان، تجربه آزار جنسی در محل کار داشتهاند، ۲۷ درصد از آنان توسط همکارشان و ۱۷ درصد دیگر توسط کارفرمایان بوده است، ۷۹ درصد از آنان زن و ۱۲ درصد نیز مرد بودهاند، ۱۲ درصد از آنان در صورت عدم موافقت، تهدید شدهاند و ۶۶ درصد از قربانیان از این که قانونی در این مورد در محل کارشان وجود دارد یا نه، مطلع نبودهاند.
خشونت و آزار و اذیت جنسی یا روانی در محل کار، محصول روابط نامتوازن در قدرت حاکم و ساختار و مدیریت ناکارآمد و ضعیف است و همچنین،نتیجه آن است که فرهنگ شرکتی، به روابط بینفردی نادرست یا بیمارگونه آلوده شده است. به علاوه، عوامل خارجی دیگری نیز وجود دارد که ممکن است بر فضای کاری تاثیر بگذارد؛ بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از جمله این عواملاند که به نابرابری های جنسیتی در محل کار، دامن می زنند. «نابرابری جنسیتی» در یک تعریف ساده، وضعیتی است که در آن، زنان و مردان به طور برابر به قدرت، منابع و فرصتها دسترسی ندارند و صدا، ایدهها و تلاشهای آنان از سوی جامعه به صورت برابر، ارزشگذاری نمیشود. کارشناسان میگویند نابرابری جنسیتی در محل کار، زمینهساز اعمال خشونت علیه زنان است. هنگامی که نابرابری، گسترده است، بستر مناسبی برای ظهور پیشرانهای خشونت علیه زنان فراهم میشود.
زنان در تمام دنیا در معرض خشونت جنسی در محل کار هستند
بر اساس گزارش اعلام شده از سوی سازمان حقوق بنیادی اروپا، ۳۲ درصد از گزارشهای اعلامشده در خصوص آزارهای جنسی علیه زنان از سوی همکاران یا مشتریان بوده است و تنها ۴ درصد به آزار کارفرمایان اشاره داشته است، این بدان معناست که بیشتر زنان از ترس از دست دادن شغلشان، نسبت به آزار و اذیت کارفرماهای خود سکوت میکنند.
مطالعاتی که توسط آژانس اتحادیه اروپا برای حقوق اساسی (FRA) صورت گرفته است نشان میدهد بین ۷۴ تا ۷۵ درصد از زنان متخصص و در ردههای بالای مدیریتی، چنین آزاری را تجربه میکنند. این گزارش میافزاید محیط کاری و مواجهه با موقعیتهایی که خطر بالای اعمال خشونت در آنها وجود دارد، در کنار نبود آگاهی در میان زنان حرفهای و متخصص، زمینهساز بروز چنین خشونتهایی است. دردناک آنکه این زنان حرفهای حتی با مصادیق آزار جنسی آشنا نیستند.
روزنامه گاردین مینویسد بیش از ۴۵۰ پرونده شکایت افسران و نیروهای پلیس زن در انگلیس وجود دارد که از طرف همکاران یا مافوق خویش مورد آزار جنسی بهویژه در شیفتهای شب قرار گرفتهاند، اما اغلب این پروندهها در نهایت با مقصر جلوه دادن زن خاتمه یافته است.
گفتگو با ۱۸۰۰ نیروی پلیس انگلیس، ولز و اسکاتلند نشان میدهد یک چهارم پلیسهای زن، مورد تعرض مستقیم جنسی قرار گرفتهاند و از هر ۱۲ افسر زن یک نفر پیشنهاد خدمات جنسی دریافت کرده است. ما بقی پلیسهای زن نیز پیامها و ایمیلهای جنسی از طرف همکاران مردشان داشتهاند.
در امریکا نیز ۱۲ سال پیش ۲۳ زن در وال استریت از یک شرکت خدمات مالی به دلیل آزار جنسی شکایت کردند. این اقدام منجر به شکستن سکوت صدها زن شد و آنها راز آزار جنسی در محل کار خود را فاش کردند. هرچند بسیاری از این مردان مجبور به کنارهگیری از کار خود شدند، اما از آنجا که در بخشهای مالی و سرمایهگذاری نسبت به سایر حوزهها، حضور مردان و سلطه آنها قدرتمندتر است شکایت زنان به آزار جنسی، اغلب به نتیجهای منتهی نمیشود.
«آموچاو» زنی که به دلیل آزار جنسی از مدیر خود شکایت کرده بود میگوید: آزار جنسی زنان در وال استریت، بیوقفه ادامه دارد و کسی کاری نمیکند. سه کارمند زن شرکت گلدمن ساکس هم میگویند: نتیجه شکایت علیه آزار جنسی همکار و کارفرما، تنها به ارتقای شغلی آنها منجر میشود.
به گزارش FRA در اسپانیا در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵، دو هزار و ۵۰۰ زن از آزار در محل کار به مراجع قضایی شکایت کردهاند. در حالی که تنها ۴۹ مرد یعنی فقط دو درصد، محاکمه و مجرم شناخته شدهاند.
سخن آخر
به جز دلایل گفته شده، عادی شدن خشونت و آزار زنان در جامعه به طور کلی، تجربه مکرر مواجهه با آزار جنسی زنان و به دنبال آن مقصر دانستن قربانی و وجود فرهنگ و ارزشهای مبتنی بر فرودستی و خانه نشینی زنان در کنار نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و عکسالعمل منفی مردانی که احساس میکنند موقعیت برتر یا تفوق و مردانگی آنها با حضور زنان در بازار کار زیر سوال رفته است، از دیگر عوامل تشدید کننده نابرابری های جنسیتی علیه زنان در محل کار است.
ممنون از مطالب جالب و آموزندتون