دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس!

یادداشت سمیه غافلی پایگاه خبری تحلیلی راه بهارستان؛

((این روزها گعده هایی با عناوین مختلف که بعد از هر بار تشکیل؛ انتقاد و گلایه های جامعه سیاسی و اجتماعی استان خوزستان را بر می انگیزد!))

درحالی که دولت پزشکیان با اما و اگرهای فراوانی بالاخره مستقر شد، تلاش های برخی سیاسیون و پدرخوانده هایی که خود را دلسوز خوزستان می دانند مضاعف تر و شدیدتر شده به گونه ای که صبح ها در مکانی و عصر ها در مکان دیگری با جرثومه های اقتصادی و اسپانسرهای انتخاباتی جلسات لابی برگزار می کنند.

جلساتی که بر اساس گزارش های ارائه شده توسط خود این افراد بدون خروجی به پایان می یابد.

عدم نتیجه گیری در چنین جلساتی با حضور بزرگان و لابی گران و
ذی نفوذان استانی،به تنهایی علامت سوال بزرگی را متوجه خود ساخته است!

این جلسات که با هدف تعیین و لابی استاندار تشکیل می شود، با ابهامات و انتقادات فراوانی از سوی فعالین سیاسی، اجتماعی استان روبرو ساخته که واکنش ها به فضای مجازی سرایت پیدا کرده است.

واکنش ها بیانگر آن است که دیگر پدرخوانده ها حق سهم خواهی و طناب کشی مسائل و منافع استان خوزستان را ندارند و باید کنار بروند تا خوزستان نفس تازه ای بکشد، چرا که وضعیت خوب و بد کنونی استان برگرفته از عملکرد همین پدرخوانده ها میباشد.

بر اساس گزارش های موجود، اگر چه پس از پیروزی پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری انشقاق و اختلاف نظر در ستادهای انتخاباتی وی در خوزستان چشم گیر شد و بارها نگارنده به آنهاا اشاره کرد ، در ادامه کشمکش ها و همزمان با انتصاب وزرای کابینه ی پزشکیان ،این اختلاف ها و انشقاق ها گسترش یافته و فضای جامعه ی اجتماعی و سیاسی خوزستان را ملتهب ساخته است.

همزمان با انتصاب وزیر کشور، رایزنی ها، چانه زنی ها لابی ها و نفوذ افراد مختلف چه بومی و غیر بومی برای تصدی استانداری خوزستان قوت گرفته و این اختلافات رفته رفته بیشتر شد.

اختلافاتی که هرکدام با پافشاری گزینه ای برای ارائه به وزارت کشور جهت تصاحب منصب عالیترین نماینده دولت در خوزستان نشات گرفته است.

احزاب، فعالین سیاسی،بزرگان استان،برخی اعضای مجلس خبرگان رهبری ، مجمع نمایندگان خوزستان و پدرخوانده های استان هرکدام در صدد تعیین گزینه خود میباشند.

برخی به دنبال گزینه های بومی با هدف کنترل امور استان توسط خود هستند تا کماکان در سایه باشند، برخی نیز به دنبال گزینه های غیر بومی هستند تا به وسیله نفر خود به مقاصد و منافع شخصی و رفاقتی خود برسند.

دخالت در انتصاب استاندار خوزستان توسط پدر خوانده های سیاسی بدون این که راهبرد پزشکیان رئیس جمهور را مطلع باشند، قطعا فضای مطالبه گری صحیح را برای مردم ناهموار خواهد ساخت.

در این میان اگر چه ستاد های انتخاباتی پزشکیان در استان خوزستان گله مند به بی توجهی به نظرات آن ها در چیدمان دولت پزشکیان هستنداما گویا این نادیده گرفتن نظرات آنها به انتخاب استاندار خوزستان نیز گسترش بافته و فعالین سیاسی و پدرخواندها بدون درنظر گرفتن شاخص های انتخاب استاندار در دولت جدید ، اقدام به معرفی برخی نفرات شده اند.

گزینه هایی که احتمال می رود،توسط وزارت کشور کنار زده شوند و گزینه را خود دولت چهاردهم به استان خوزستان معرفی نماید.

حال با وجود این همه اختلاف نظر و عدم هماهنگی و اتحاد بین بزرگان استان خوزستان برای نتیجه گیری واحد بر اساس شاخص های تعریف شده توسط دولت نو، جلساتی قابل تامل همراه با نارضایتی فعالین سیاسی و افرادی که در رای آوری پزشکیان در استان تاثیرگذار بودند، موجب شده جلساتی که هیچ گونه خروجی ندارد برگزار نمایند.

حال باید پرسید این جلسات به چه درد استان خوزستان میخورد؟

افرادی که توانایی ایجاد اتحاد بین خود و خروجی واحدی برای معرفی و پافشاری به وزارت کشور جهت تصدی استانداری خوزستان را ندارند آیا می توانند برای مسایل و مشکلات و در عین حال توسعه پایدار استان خوزستان راهگشا و تاثیر گذار باشند؟

این افراد که خود یدی طولانی در پست های مدیریتی خوزستان داشتند، عاقبت استان اکنون این چنین است که موجب نارضایتی قشرهای مختلف مردمی درتمامی شهرها را شده و گویی باز هم در صدد برنامه ریزی برای فرو رفت استان خوزستان می باشند.

حالا جای سوال است؛ چرا همیشه در نگاه برخی از اصلاح طلبان علیرغم تفکر غالب بر این جریان به جوانان نگاه ابزاری است و فقط برای ژست انتخاباتی از جوانان استفاده می شود و بعد از انتخابات رها می شوند؟

چرا در جلسات پسا انتخابات روسای ستاد شهرستان ها فراموش می شوند؟
تصمیم گیری و لابی گری پدر خوانده ها که در هیچ مقطعی دردی را از مردم دوا نکرده است، به چه کار خواهد آمد؟