
معرفی کابینه مسعود پزشکیان و رای اعتماد مجلس به همه وزرای او در هفتههای اخیر نظر افکار عمومی وتحلیگران مسائل سیاسی را به شدت جلب کرده است و بحث و گفتگوها در مورد دولت پزشکیان و مسیر پیش روی آن بالا گرفته است.
دیدارنیوز_گروه سیاسی: معرفی کابینه مسعود پزشکیان و رای اعتماد مجلس به همه وزرای او در هفتههای اخیر نظر افکار عمومی وتحلیگران مسائل سیاسی را به شدت جلب کرده است و بحث و گفتگوها در مورد دولت پزشکیان و مسیر پیش روی آن بالا گرفته است. برای بحث و بررسی بیشتر در مورد این مسئله با علیرضا خوشبخت کارشناس مسائل سیاسی به گفتو گو نشستیم که در ادامه آن را میخوانید.
آقای خوشبخت تحلیل کلی شما از کابینه آقای پزشکیان چیست؟ این ترکیب چه چیزی را منعکس میکند؟
به نظرم این ترکیب نشان دهنده یک ائتلاف جدید در فضای سیاسی ایران است. برای نخستین بار بعد از سالها بخشی از هسته مرکزی بلوک قدرت با بخشی از جریان اصلاحات موتلف شده و یک نیروی سیاسی جدید پا به عرصه گذاشته است. این که میگویم برای نخستین بار بعد از سالها، به این دلیل است که از اواخر دهه هفتاد خورشیدی یعنی سالهای نخست دولت اول سید محمد خاتمی، هسته مرکزی بلوک قدرت در ایران به صورت کامل و یکپارچه در مقابل دولت اصلاحات و اصلاحطلبان قرار گرفت. منازعه بین اصلاحطلبان و هاشمی رفسنجانی به عنوان میانهروترین بخش بلوک قدرت، این تقابل را کامل کرد. هاشمی البته بعدها خود از مرکز بلوک قدرت اخراج و به حاشیه رانده شد که داستان دیگری است.
اما در هر حال در تمام این مدت، در زمانی که اصلاحطلبان در قدرت بودند یعنی در دولت خاتمی و بعدها در دولت روحانی (در ائتلاف با اعتدالگرایان) در حاشیه بلوک قدرت قرار داشتند. مرکز بلوک قدرت یعنی نهادها و افرادی که ابزارهای قهرآمیز را کنترل میکنند همواره با دولت و دستگاه اجرایی در یک شکاف و منازعه بودند. تلاش اصلاحطلبان این بود که از طریق فشار اجتماعی و نهادهای انتخابی خواستههای خود را جلو ببرند و احیانا قواعد بازی سیاسی را بیشتر به سود خود تغییر دهند. در مقابل هسته مرکزی بلوک قدرت هم یکپارچه در مقابل آنها مقاومت میکرد.
این وضعیت یکپارچگی هسته مرکزی بلوک قدرت در دوران دولت آقای رئیسی با تحول مواجه شد. شاید زمینههای آن از قبل وجود داشت، اما تجربه یکپارچگی حاکمیت از یک سو و بحرانهای شدید سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر این شکاف را تکمیل کرد. شکافی که در انتخابات ریاست جمهوری به شکل رقابت قالیباف-جلیلی خودش را کاملا هویدا کرد. علی رغم حمایت قالیباف از جلیلی در دور دوم برای همه روشن بود که مجموعه نیروهایی که قالیباف نماینده و سخنگوی آنهاست، ترجیح میداند که پزشکیان در مقابل جلیلی پیروز شود.
تجربه تشکیل کابینه نشان داد که این ائتلاف فقط یک رخداد انتخاباتی نبوده است. بخشی از هسته قدرت که آنها را با مساحمه «نواصولگرا» مینامم با اصولگرایان تندرو یک جدال جدی و واقعی دارند و حالا با پزشکیان و اصلاحطلبان ائتلاف کردهاند. آنها در نخستین بزنگاه این کابینه ائتلافی را از سد نیروهای اصولگرایان تندرو گذر دادند.
بسیاری معتقدند این فقط یک چرخش تاکتیکی برای مدیریت بحرانهایی مثل مشارکت اندک در انتخابات از سوی حاکمیت است. آیا این ائتلاف بین گروهی که شما نواصولگرایان مینامید با اصلاحطلبان یک اتفاق پایدار است یا کوتاه مدت و موقتی است؟
حتما بحرانهای بزرگ در شکل دادن به شکاف در هسته مرکزی بلوک قدرت بسیار موثر بوده است. با این حال من فکر نمیکنم که شکاف بین اصولگرایان تندرو و نواصولگرایان نمایشی یا کوتاه مدت باشد. در پاسخ به سوال قبل گفتم که هر دو نیرو حاضر بودند که پزشکیان رئیس جمهور شود، اما گزینه طرف مقابل به قدرت نرسد. وقتی شکاف سیاسی به این حد میرسد دیگر با نمایش یا امری گذرا مواجه نیستیم. از این جهت این شکاف امری جدی و از متغیرهای اصلی شکل دهنده آینده سیاست در ایران است.
اما در مورد ائتلاف بین نواصولگرایان و اصلاحطلبان و تداوم آن باید محتاط بود. در حال حاضر این دو گروه با هم کنترل قوه مجریه و مجلس را در اختیار دارند. هیچ کدام به تنهایی توان تسلط بر این دو قوه را ندارند. رئیس جمهور اصلاحطلب برای حفظ نیروهای نزدیک به خود به شدت به حمایت نواصولگرایان در مجلس نیاز دارد و طبعا نواصولگرایان هم برای تداوم حضور در دولت باید نظر پزشکیان را تامین کنند.
نقطه قوت این ائتلاف امکان اثرگذاری واقعی است. یعنی اگر در مورد مسئلهای اعم از مسائل سیاست خارجی و داخلی و حتی نوع برخورد حکومت با مسائلی مانند حجاب و تصمیمگیری در مورد مدیریت مسائل بحرانی اقتصادی و اجتماعی با هم توافق داشته باشند، توان پیشبرد سیاست و تصمیم خود را دارند و بعید است که با موانع جدی مواجه شوند.
اما این ائتلاف برخی نقاط ضعف هم دارد. نخست این که حمایت اجتماعی بزرگی برای آن شکل نگرفته است. پزشکیان با یک رای حداقلی به قدرت رسید و بخش مهمی از بدنه اجتماعیای که قبلا به اصلاحطلبان رای میداد راضی به شرکت در انتخابات نشد. شاید در گذر زمان و با بروز توان حل مسئله از سوی این ائتلاف حمایت اجتماعی از آن به تدریج بیشتر شود. دوم این که بحرانهای بسیار بزرگی در پیش روی آنها قرار دارد که حل یا مدیریت آن توان بسیار بالایی میطلبد. از اوضاع ناآرام در خاورمیانه که هر لحظه ممکن است سوت جنگ را در آن بزنند تا مشکلات زیست محیطی و اقلیمی و البته بحران اقتصاد ایران که به نظر بیش از هر چیز در اثر تحریمها ایجاد شده و حل این تحریمها هم کار بسیار پیچیدهای است. فراموش نکنیم که هنوز هم احتمال قابل توجهی برای به قدرت رسیدن ترامپ و بغرنجتر شدن مشکلات ایران و آمریکا وجود دارد.
این را هم اضافه کنم که این ائتلاف فعلا هیچ مبنای نظری کاملی ندارد. البته که دیدگاههای کسانی مانند میدری وزیر فعلی کار و رفاه اجتماعی مبنی بر توافقسازی و خلق ائتلاف برای حل بحرانهای اجتماعی و البته نظرات کسانی مانند عباس عبدی در مورد نحوه حرکت جریان اصلاحات فعلا نقشه راه کلی دولت پزشکیان است، اما باید منتظر بود و دید که این دیدگاهها جمعبندی به شکل یک مبنای نظری عرضه خواهد شد و در عمل کارآمد خواهد بود یا نه...
بسیاری اعتقاد دارند که دولت پزشکیان در همان ابتدای کار به وعدههای خود عمل نکرد و کابینه او را نشانه ناتوانی در عمل به وعدههایش میدانند. انتخاب او برای وزارت کشور، یا نبودن اهل سنت در کابینه یا حتی قرار گرفتن فقط یک زن در سمت وزارت را نشانه این خلف وعده میدانند.
اگر فقط یک مزیت در کمپین انتخاباتی پزشکیان وجود داشت، صداقت او در دادن وعدههای اندک بود. او وعدههای بزرگی به رای دهندگان نداد و سعی نکرد که به هر قیمت مردم را به پای صندوق رای بکشاند. قبول دارم که در مورد برخی از آن وعدههای اندک مانند به کارگیری اهل سنت و زنان هم هنوز به اندازه کافی کار صورت نگرفته است.
اما رای دهندگان به پزشکیان هم باید یک نکته را مد نظر داشته باشند. تجریه سه رئیس جمهور یعنی خاتمی، احمدینژاد و روحانی نشان داده است که پیشبرد پروژه سیاسی از طریق منازعه با هسته سخت قدرت برای روسای جمهور ناممکن است. این سه نفر شخصیتهای و خصوصیات فردی متفاوتی داشتند و نیروهای سیاسی حامی آنها هم متفاوت بودند، اما در منازعه شکست خوردند. اگر شانسی برای تحقق وعدههای حداقلی پزشکیان وجود داشته باشد، مسیر مصالحه است. مصالحهای که فعلا خود را در ائتلاف با نواصولگرایان مثلا در انتخاب وزیر کشور نشان داده است. به نظر خود پزشکیان هم به خوبی متوجه این مسئله هست و به همین دلیل اصرار دارد که «دعوا» نکند!
به نظر شما نیروهای مختلف سیاسی اصلاحطلبان، اصولگرایان، تحولخواهان و حتی براندازان چه رویکردی نسبت به این وضعیت جدید خواهند داشت؟
آن چه از ابتدای سال ۱۴۰۳ در صحنه سیاست ایران رخ داده مانند یک زلزله است. یک انتخابات پیشبینی نشده با ترکیبی غیرقابل پیش بینی و نتایجی عجیب در هر دو مرحله. به نظر همه نیروهای سیاسی فعلا در مقابل این صورتبندی جدید در سیاست ایران سردرگم هستند. اصلاحطلبان و به خصوص بخش رادیکالتر آنها هنوز باور نکرده که یک گزینه جبهه اصلاحات رئیس جمهور شده و بعضا در انتقاد از پزشکیان عجولتر از اصولگرایان هستند! به نظر تجربه تلخ دولت دوم روحانی به شدت آنها را هراسان کرده است. اصولگرایان تندرو هنوز باور ندارند که دیگر آن تسلط کامل و قطعی ۶ ماه قبل را در هسته مرکزی بلوک قدرت ندارند و از موضع تمام حاکمیت سخن میگویند. براندازان هم همان روشی را با دولت پزشکیان در پیش گرفتهاند که با دولت روحانی.
بسیاری از کسانی که بعد از ناکامی دولت دوم روحانی سخن از براندازی گفتند معقتد بودند که به روحانی رای دادهاند و او خلف وعده کرده و نشان داده که اصلاحات روندی بیهوده است. این یکسان انگاری دولت پزشکیان با روحانی یک خطای تحلیلی است. در مقایسه با روحانی موج بزرگ اجتماعیای در انتخابات به نفع پزشکیان شکل نگرفت و او هم سعی نکرد با وعدههای بزرگ کسی را پای صندوق بیاورد. تحولخواهان هم در مورد انتخابات یک شکاف درونی را تجربه کردند و برخی رای دادند و برخی هم مشارکت نکردند و این اختلاف به سردرگمی منجر شده است. حتی نواصولگرایان هم به نظر هنوز گسست از متحدان قبلی خود را کاملا باور نکردهاند!
به نظر شما سرنوشت دولت پزشکیان چه خواهد شد؟ او در مسیری که در پیش گرفته موفق خواهد بود؟
سیاست امری کاملا دینامیک است که در آن متغیرهایی نقش ایفا میکنند که قابل مهار یا حتی قابل پیشبینی نیستند و گاه نقش مهمی در سرنوشت پروژههای سیاسی ایفا میکنند. در سال ۹۵ به نظر میرسید که حسن روحانی یکی از موفقترین سیاستمداران در تاریخ ایران است، اما چند سال بعد او شکستی را تجربه کرد که قابل باور نبود. کسی نمیتوانست به قدرت رسیدن ترامپ یا بروز کرونا را پیشبینی کند و روحانی هم برای آن وضعیت آماده نبود. وقتی در سال ۱۴۰۰ آقای رئیسی دولت تشکیل داد به نظر میرسید که با توجه به اجماع کامل در بلوک قدرت او تا سالها نقش بزرگی در صحنه سیاسی ایفا کند، اما رخدادی مانند سقوط هلیکوپتر همه چیز را عوض کرد. برای قضاوت در مورد پزشکیان هم هنوز خیلی زود است. باید صبر کرد.