محمدتقی فاضل میبدی، عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم با اشاره به اینکه مرحوم زهرا شجاعی احساس میکرد حقوق زن در جامعه ما تقریبا پس رفته و عقب مانده است و دنبال فرصتی برای احیای این حقوق بود، درباره کشف حجاب و روشهای مقابله با آن گفت: به نظرم روشهای متضادی که در جامعه امروز ما دیده میشود، غلط است؛ هم اینکه یک خانم با کشف حجاب خود را در حالت مبارزه نشان دهد؛ هم اینکه خانمی با پوشش چادر بخواهد در خیابان، در برابر او قرار گیرد.
دیدارنیوز: عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم میگوید: امروز، خانمهایی که بر سر یک مسأله، قصد ورود به خیابان را دارند -هرچند که من با این رفتار مخالفم- باید بدانند که این مسائل از طریق هیاهو درست نمیشود و این، هم شامل خانمهایی میشود که با چادر به اجتماع میآیند و چه کسانی که قصد کشف حجاب دارند.
حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی نیز در مراسم بزرگداشت دکتر زهرا شجاعی گفت: در چهل و اندی سالی که ایشان را میشناختم، دریافتم که ایشان کسی بود که واقعا فکرش به همراه زمان در حرکت بود؛ اما چارچوب اصولی که به آن معتقد بود، استوار و ثابت مانده بود. دو چیز در ایشان برای من قابل تعجب بود؛ یکی خلوص نیت و کار و دیگری خلوص در معرفت دینی. ایشان احساس میکرد حقوق زن در جامعه ما تقریبا پس رفته و عقب مانده است و دنبال فرصتی برای احیای این حقوق بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم تأکید کرد: چه بخواهیم و چه نخواهیم، در دنیای مدرن زندگی میکنیم و البته ممکن است کسی مدرنتر باشد و دیگری کمتر، ولی آلات، آثار، ادوات و افکار و اندیشههای مدرن در زندگی همه ما رخنه کرده و مظاهر این دوران جدید در زندگی روحانی و غیرروحانی، دانشگاهی و غیردانشگاهی، در همه جا محسوس و مشهود است. از میکروفونی که در برابر من قرار دارد تا لامپی که در بالای سر ما روشن است، همه از مظاهر مدرنیتهاند. مدرنیته از جهت افکار اجتماعی هم در قوانین ما رسوخ کرده و از مشروطیت بدینسو مظاهر مدرنیته محسوس است، بلکه خود مشروطیت، قراردادهای اجتماعی، تفکیک قوا، انتقادات، احزاب و روزنامهها، همه از مظاهر تمدن جدید به شمار میروند بنابر این خواسته یا ناخواسته، در این دوران، قرار گرفتهایم و در زندگی همگی ما نفوذ یافته و برخی از مظاهر آن برای زندگی همه ما اجتنابناپذیر است.
او یادآور شد: از سوی دیگر، چه بخواهیم و چه نخواهیم، در جامعه دینی زندگی میکنیم؛ متمدنیم و نمیخواهیم این دین را از دست دهیم و بر آنیم که این سنت را حفظ کنیم. همانگونه که ممکن است کسی متمدن باشد و دیگری متمدنتر، از اینسو هم امکان دارد که کسی دیندار باشد و دیگری دیندارتر. فارغ از مراتب تمدن و مدرنیته و از سویی، سنت و دین در زندگی همه وجود دارد. شاید ۲۰۰ سال است که میان روشنفکران و اندیشمندان ما بهویژه از دوران عباسمیرزا بدینسو بر سر مسأله سازگاری یا ناسازگاری این دو پدیده، اخذ یکی و رها کردن دیگری و پذیرش و عدم پذیرش بخشی از آن، قبول تمدن با حق شرط یا مطلق، بحث میشود و به طور جدی مطرح بوده است.
فاضل میبدی اظهار داشت: اگر مقایسهای بین فرهنگی که اسلام برای زن آورد و فرهنگهای پیش از اسلام حتی در رم و یونان و فرهنگهای دوران اسلام در پیرامون شبهجزیره عربستان، صورت گیرد، روشن میشود که اسلام درباره زن، مترقیتر و زیباتر سخن گفته، اما نکته در این است که آیا همه آنچه اسلام درباره زن گفته، آخرین سخن بود و پیامبر بر آنچه درباره زن گفتند، خط پایان کشید یا این خط را بازگذاشت تا کسانی در آینده بیایند و در چارچوب سنت، توحید و اعتقادات قرآنی، سخنان مترقیتر درباره زن بگویند و این سخنان هم مورد قبول اسلام است؟
وی تأکید کرد: به نظر بنده، پیامبر سخنانی مترقی درباره زن گفت، اما آخرین سخنان مترقی پیرامون زن، برحسب اقتضائات زمان بود. اینکه در اسلام و شیعه باب اجتهاد را بازگذاشته اند و از اصول تفریع فروع میکنید، یعنی همان راه پیامبر (ص) را باید در اجرای عدالت نسبت به زنان ادامه داد، و از اصول عادلانه پیامبر (ص) به حسب اقتضای زمان، حقوق زنان را احیاء کرد. دعوای مبنایی، اینجاست که برخی از فقهای ما همانند برخی از فیلسوفان پیش از اسلام، نظام خانواده را نظام طبیعی میدانستند و معتقد بودند که، چون بین زن و مرد، یک تفاوت فیزیولوژیکی، ارگانیکی و پسیکولوژیگی، حاکم است، از لحاظ جهانبینی، نتیجه میگرفتند که پس حقوق آنها هم باید نابرابر باشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم گفت: در نظام قدیم، نظام خانواده زیربنای نظام اجتماعی تلقی نمیشد و کاملا دو چیز شمرده میشدند؛ اما در دوران مدرن و نگاه جدید علمی، نظام اجتماعی مبتنی بر نظام خانواده است؛ چون زیربنای نظام اجتماع، نظام خانواده است و در اینجا باید اصلاحی صورت گیرد. خانم یا آقایانی که دستی در عرصه اصلاحات دارند و ادبیات اصلاحطلبانه را دنبال میکنند یا میپرورانند، بر این زعم و گمان باشند که ممکن است نظام خانواده ما درست نباشد، بلکه باید با نگاهی دیگر به آن نگریست. نمیشود نظام خانوادگی ما نظام فقه سنتی باشد، اما نظام اجتماعی، نظام قرارداد اجتماعی مدرن. پس یا هر دو باید سنتی باشد و یا هر دو متحول گردد. نتیجه منطقی داستان همین است.
وی با اشاره به اینکه بحثها و دعواها بر سر مقدار و چگونگی حق زنان در کشورهای غربی نیز وجود دارد، گفت: پس از انقلاب اسلامی، زن در عرصههای اجتماع، حضور بیشتری یافت و در قانون انتخابات هم انتخاب شدن و انتخاب کردن برای زن، محترم و لازم شمرده شد، اما در زمینه قضاوت، شرط «رجولیت» برای قضات در قانون سال ۱۳۶۱ و در قالب «قانون استخدام قضات» ذکر گردید و زن را از حق قضاوت، محروم میدانست، اما این قانون با فشار زنان و گفتگوهای آنان در مراحل مختلف، اصلاح شد.
فاضل میبدی افزود: امروز، بحثی در جامعه ما پدید آمده و شاهبیت آن، مسأله حجاب است، اما فارغ از درستی و نادرستی این مسأله، به نظرم روشهای متضادی که در جامعه امروز ما دیده میشود، غلط است؛ هم اینکه یک خانم با کشف حجاب به طور کامل و قرار گرفتن در مرأ و منظر، خود را در حالت مبارزه نشان دهد؛ هم اینکه خانمی با پوشش چادر بخواهد در خیابان، در برابر او قرار گیرد؛ آن هم از طریق تظاهرات و هیاهوهایی که صورت میگیرد. این دو حرکت، هرگز راه به جایی نمیبرند؛ چون دو حرکت متضاد احساسی، هیچگاه نتیجه نمیبخشد.
در جامعه ما هیچ مسأله و مشکلی با احساسات و هیاهو حل نشده است
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم اظهار داشت: مرحوم خانم شجاعی تفکری اصلاحگرانه و روبهجلو داشت و دو چیز را بهخوبی میشناخت: یکی سنت و اسلام و دیگری جامعه مدرن. امروز، خانمهایی که بر سر یک مسأله، قصد ورود به خیابان را دارند –هرچند که من با این رفتار مخالفم- باید بدانند که این مسائل از طریق هیاهو درست نمیشود و این، هم شامل خانمهایی میشود که با چادر به اجتماع میآیند و چه کسانی که قصد کشف حجاب دارند. در جامعه ما هیچ مسأله و مشکلی با احساسات و هیاهو حل نشده؛ بلکه دو قطب متضاد را تشدید میکند و چادر را در مقابل بیچادری، قرار میدهد. این قطبسازی، بسیار خصومتزا و بد است؛ چون این خصومت به خانوادهها کشیده میشود و بین مادران و دختران، کدورت میآفریند و کار به جای ناهنجار میرسد.
وی تأکید کرد: توصیه من این است که باید نشست و اندیشه کرد. امروز در جامعه اصلاحگرانه، اندیشه کم داریم و اندیشه ما واقعا ضعیف است. درحالی که اگر زیربنای اصلاح، تفکر و اندیشه نباشد، در مقطعی، ظهور میکند و در مقطعی دیگر از میدان به در میرود. امروز متأسفانه غالب زن و مرد ما سیاستزدهاند نه اندیشهورز.