روزنامه جهان صنعت در گزارشی با عنوان «ژن برتر قالیباف» نوشت: «به فاصله کمتر از یک هفته پس از افشای پرونده جنجالی مهاجرت اسحاق قالیباف به کانادا، تصویری از یکی از معاونان پیشین قالیباف در زمانی که شهردار پایتخت بود، منتشر شد که نشان میداد این مدیر پیشین شهرداری تهران نیز در ویلایی مجلل در کانادا زندگی میکند.»
دیدارنیوز: یک هفتهای بیشتر از افشای ماجرای عجیب مهاجرت فرزند رییس مجلس انقلابی به کانادا نگذشته و واکنشها به این خبر جنجالی، بهویژه از آنجا که چند روزی بیشتر تا برگزاری انتخابات مجلس آتی نمانده، کماکان ادامه دارد.
با این همه، اما به هیچ عنوان نمیتوان گفت که دردسر تازهای که اسحاق قالیباف برای پدرش و جایگاه سیاسیاش ایجاد کرده، تنها چالش جدی کارزار انتخاباتی محمدباقر قالیباف است، چراکه در همین چند روز، چند خبر دیگر نیز درباره اطرافیان قالیباف جنجالساز شده است. اخباری که از تخلفات و بعضا فساد برخی مشاوران کنونی و معاونان پیشین حکایت دارند و البته هیچیک از این اخبار، تاکنون نه واکنش او را در پی داشته و نه شورای نگهبان که همواره مدعی است بنابر مُر قانون نسبت به بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات اقدام میکند و در این چند سال گذشته، بازه زمانی ردصلاحیت کاندیداها را حتی تا پس از برگزاری انتخابات نیز گسترش داده است. رویکردی که مشخصا پس از ماجرای ردصلاحیت مینو خالقی که منتخب مردم اصفهان در انتخابات اسفندماه ۹۴ بود و با حکم ردصلاحیت شورای نگهبان پس از انتخابات، از ورود به مجلس دهم بازماند، علنی و آشکار شد.
این در حالی است که همین دیروز و به فاصله کمتر از یک هفته پس از افشای پرونده جنجالی مهاجرت اسحاق قالیباف به کانادا، تصویری از یکی از معاونان پیشین قالیباف در زمانی که شهردار پایتخت بود، منتشر شد که نشان میداد این مدیر پیشین شهرداری تهران نیز در ویلایی مجلل در کانادا زندگی میکند؛ خبری که یاشار سلطانی از طریق حساب کاربری خود در توئیتر منتشر کرد و نوشت: «حاشیه همیشه همراه قالیباف و اطرافیانش است. از فرزندش در کانادا تا خیریه همسرش، عیسی شریفی و هولدینگ یاس و… یکی از آن افراد هم علیرضا نادری معاون شهرسازی قالیباف در شهرداری بود که در کانادا زندگی میکند.» آنچه، اما منجر به توجه دوچندان افکار عمومی به این خبر شد، تصاویری از ویلایی لوکس و بسیار بزرگ است که این روزنامهنگار به پیوست توئیت خود، منتشر کرد و نوشته: «ارزش این ملک ۵/۶ میلیون دلار است، البته یکی از املاک چند میلیون دلاریاش!»
جالبتر آنکه یکی، دو روز پیش از انتشار خبر مهاجرت اسحاق قالیباف به کانادا، خبر جنجالی دیگری منتشر شد که از ابهامات در وام ۶۰۰ میلیون تومانی حکایت داشت که از سوی مجلس به یکی از مهمترین چهرههای حامی قالیباف اعطا شده است. جلیل محبی که تا همین چند سال پیش، تنها یک روحانی ناشناس بود و از چند سال پیش و هنگامی که بهعنوان دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر منصوب شد، با حضور فعال خود در فضای رسانهای کمکم مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت و پس از آن نیز وقتی مجلس انقلابی آغاز به کار کرد و قالیباف راهی بهارستان شد، او نیز به مرکز پژوهشهای مجلس رفت و همزمان با تمام توان به حمایت سیاسی و رسانهای از قالیباف پرداخت. جالب آنکه این اخبار وقتی منتشر شده که محبی دیگر تنها یک کارمند مرکز پژوهشهای مجلس و یکی از یاران نزدیک رییس مجلس انقلابی نیست، بلکه همزمان یکی از کاندیداهای مجلس دوازدهم است و البته مطابق انتظار شورای نگهبان او را واجد صلاحیت کاندیداتوری میداند.
ماجرای دریافت وام ۶۰۰ میلیون تومانی که پس از یکی، دو روز از سوی جلیل محبی نیز تایید شد، از آنجا عجیب است که تاکنون حتی نمایندگان مجلس نیز وامی به این مبلغ آن هم بهصورت قرضالحسنه دریافت نکردهاند. حال آنکه او به عنوان کارمند مرکز پژوهشهای مجلس که نهادی است با استقلال مالی از مجلس، با دستور شفاهی قالیباف، موفق به دریافت این میزان وام آن هم بدون سود شده است. ماجرا وقتی عجیبتر شد که تسنیم اقتصادی در گزارشی در این رابطه نوشت که جلیل محبی ابتدا این مبلغ را از مجلس درخواست کرده و چک و سفته داده بود که ظرف ۲ ماه، تماما پس بدهد، اما وقتی پس از فرارسیدن سررسید پرداخت رسید، از بازپرداخت این ۶۰۰ میلیون تومان خودداری کرد و در نهایت، در روندی کاملا غیرشفاف و بیسابقه، با دستور شفاهی رییس مجلس، قرار است ظرف ۵ سال، بهصورت قسطی اصل مبلغ را بدون سود آن به مرکز پژوهشهای مجلس مجلس بازگردند.
محبی در ازای این لطف ویژه قالیباف، در این مدت با تمام توان از او و خانوادهاش حمایت کرده است. چنانکه وقتی چند روزی از افشای ماجرای مهاجرت اسحاق قالیباف به کانادا گذشت و نه شخص رییس مجلس و نه حتی فرزندش، هیچ توضیحی در این رابطه ندادند، این محبی بود که در این رابطه اظهارنظر و البته توجیهاتی عجیب را مطرح کرد که عملا منجر به تشدید انتقادها به قالیباف و فرزندش شد. او که ابتدا تاکید کرد: «پسر قالیباف در تهران زندگی میکند»، مدعی شد که «دریافت ویزای اقامت کانادا صفا برای کاهش هزینه تحصیل بوده است.» بهگفته جلیل محبی، «اسحاق قصد داشت برای تحصیل دکترا به خارج کشور برود، نه برای زندگی» و «ویزای اقامت نیز برای کاهش هزینه تحصیل بود.» مجبی همچنین گفت: «همین الان الیاس قالیباف با موتور آمد اینجا و به من گفت، چون برای تحصیل در کانادا بهعنوان دانشجوی خارجی باید پول کلانی میدادم، تقاضای مهاجرت کردم تا شهریه کمتری بدهم.» او همچنین با نوعی فرار به جلو و طرح موضوعی عجیب، سعی کرد کل ماجرا را نقشهای از سوی رقبای سیاسی قالیباف جلوه دهد و تا آنجا پیش رفت که مدعی شد «نقشه کشیدهاند رسایی را جایگزین قالیباف کنند.» و «زدن قالیباف ناظر به انتخابات ریاستجمهوری بعدی است».
جالب آنکه حالا در شرایطی ماجرای مهاجرت پسر قالیباف به کانادا و البته ویلای چند میلیون دلاری یکی از معاونان سابق در این کشور، جنجالآفرین شده که در ماههای گذشته اخباری در خصوص مهاجرت دائم و سفرهای برخی از دیگر یاران قالیباف به این کشور نیز منتشر شده است. مرتضی طلایی که در دوران حضور قالیباف در نیروی انتظامی، از همکاران او بود و در سالهای بعد نیز وقتی قالیباف راهی شهرداری تهران شد، این چهره سیاسی به شورای شهر تهران رفت و بهعنوان نایبرییس شورای شهر پایتخت به فعالیت پرداخت، یکی از این یاران قالیباف است که دستکم چندی پیش تصویری از او در حال ورزش در یک باشگاه در کانادا منتشر شد. ویدئوی دیگری که همین آبانماه جنجالی گسترده به راه انداخت، ویدئویی بود که از سفر مجید حسینی به کانادا حکایت داشت. واقعیت این است که سفر این چهرههای نزدیک به رییس مجلس انقلابی به یک کشور خارجی و همچنین سفر فرزند او به کانادا در نهایت مسائلی است که به زندگی خصوصی افراد مربوط است و شاید نتوان در فضای معقول، به این رفتار ایراد گرفت، اما وقتی سبک زندگی واقعی این افراد را کنار ادعاهایی که اینجا و آنجا پیش میکشند و آنچه در خصوص سبک زندگی عموم ایرانیان مطالبه میکنند، قرار میدهیم، درمییابیم که با تناقضی آشکار در رفتار آنها مواجهایم. آنچه، اما حتی از این تناقض نیز مهمتر است، این است که در گذشته برخی چهرههای سیاسی، از قضا به دلایلی همچون سفر فرزندانشان به خارج از کشور، با حکم ردصلاحیت شورای نگهبان مواجه شدهاند. جالب آنکه حالا در شرایطی قالیباف ظاهرا در معرض چنین خطری نیست که حتی علی لاریجانی که تا پیش از ورود قالیباف به مجلس، رییس مجلس شورای اسلامی بود و با ۱۲ سال ریاست بر این نهاد، رکورددار ریاست بر مجلس نیز هست، در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ به همین دلیل که فرزندش برای تحصیل، از کشور خارج شده، از حضور در انتخابات بازماند و ردصلاحیت شد؛ ردصلاحیتی که از قضا منجر به دلخوری شدید لاریجانی نیز شد و او در ادامه در یک نامه مفصل خطاب به شورای نگهبان، نسبت به آنچه «خالصسازی» توصیف کرد، انتقاد کرد.
این در حالی بود که روز گذشته یک چهره اصولگرا در یک مناظره تلویزیونی به ماجرای ردصلاحیت لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ اشاره کرد و به شدت این رفتار شورای نگهبان را مورد انتقاد قرار داد. پرویز امینی که میهمان برنامه شیوه بود، در بخشی از مناظره خود با حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی گفت: «شورای نگهبان در انتخابات ۱۴۰۰، لاریجانی را ردصلاحیت میکند، اما از آن مهمتر استنادات برای ردصلاحیت است. واقعا یک فقیه و حقوقدان میتواند این دلایل را امضا کند؟!»
جالب آنکه دیروز وقتی از یکی از چهرههای نزدیک به لاریجانی درباره حضورش در انتخابات و احتمال حمایت رییس پیشین مجلس از یکی از فهرستهای انتخاباتی سوال شد، این نماینده ادوار مجلس تصریح کرد: «ما و شخص آقای لاریجانی گفته بودیم لیست انتخاباتی نمیدهیم و جا دارد کسانی که به دروغ گفتند لاریجانی لیست انتخاباتی میدهد، بیایند و از مردم عذرخواهی کنند.» منصور حقیقتپور که البته خود از جمله معدود کاندیداهای میانهروی انتخابات پیشرو است که تایید صلاحیت شده، به پایگاه خبری-تحلیلی نامهنیوز گفته است: «شرایط انتخابات مجلس خیلی نامتقارن است؛ تمام نیروها و امکانات در اختیار جریان مقابل قرار دارد و آن جریان همه جوره تقویت شده، اما از جریان اصلاحات و اعتدال چیزی نمانده است و واقعا نمیدانم که چه طوری میخواهند با این وضعیت فهرست انتخاباتی در تهران بدهند.»
او همچنین گفته است: «از جبهه پایداری چند نفر ردصلاحیت شدند؟ هیچکس، اما از جریانات دیگر چند نفر ردصلاحیت شدند؟ خیلی! چطور آنها میتوانند کنار هم قرار بگیرند و بدون هیچ نیرویی لیست قوی ببندند؟!» نایبرییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم همچنین اضافه کرد: «شیب تند ردصلاحیت کاندیداها را در این دوره از انتخابات تجربه کردیم، تعداد قابلتوجهی نامزد از جریان منتقد ریختند، بهطوری که معادلات به سمتی پیش رفت که واقعا نمیشود مجموعهها ائتلاف کنند تا رقابتی قوی شکل بگیرد. امیدوارم اعتدال و توسعه آنقدر نامزد داشته باشد که بتواند رقابت کند، اما آنچه من میدانم دستش خالی است و کسی را در تهران ندارند.» فارغ از این مباحث درباره سرنوشت نیروهای سیاسی آنچه حتی فراتر از بحث خالصسازی، انتخابات پیشرو را با چالش جدی مواجه کرده، عدم اقبال عمومی به آن است و بیمیلی شهروندان به مشارکت انتخاباتی؛ نکتهای که مورد توجه بسیاری از ناظران نیز قرار دارد و از جمله دیروز یک جامعهشناس در توئیتی در رابطه با آن نوشت: «مردم معترض با صندوق رای قهر نکردهاند، آن را رها کردهاند.» محمدرضا جوادییگانه همچنین اضافه کرد: «کسی قهر میکند که امید آشتی یا انتظار اصلاح دارد، اما گاه، شدت تنفر به نادیده گرفتن مطلق منجر میشود!»