جعفر گلابی در روزنامه اعتماد نوشت: «اگر همان زمان همراه با روزنامه سلام و معدود حامیانش ضرورت توسعه متوازن و احترام به آزادی و قانونمداری احساس میشد و بسط و تعمیق مییافت احتمالا هم اکنوان با موانع گوناگون در این ضروریات مواجه نبودیم. سلام پیشرو و تنها بود ولی به نظر میرسد که همین صفتش یاد وخاطرهاش را زنده نگه میدارد.»
دیدارنیوز: «سلام در این مهمات جلوتر از جامعه حرکت میکرد و برای همین هم به نوعی در میان نخبگان، حامیان فعال و حساس و کثیر نداشت.»
جعفر گلابی نوشت: «۲۴ سال پیش در ۱۵ تیر سال ۱۳۷۸ روزنامه سلام توقیف شد. این توقیف با واکنش اعتراضی دانشجویان روبرو شد و حوادث تلخی در برخورد با آنها پیش آمد که اصل توقیف یک روزنامه مهم و تاثیرگذار را تحتالشعاع قرار داد. در سالهای بعد هم بیش از آنکه حادثه ۱۵ تیر مورد بحث قرار گیرد واقعه غمانگیز کوی دانشگاه نظرها را به خود جلب کرد و شاید این روند همواره تکرار شود.
اما روزنامه سلام از جهات مختلف روزنامهای مهم بود و شاید بتوان آن را یکی از معدود روزنامههای تاریخ کشور دانست که تاثیرات گوناگون خصوصا در فضای سیاسی ایران داشت و احتمالا به همین علت توقیفش بازتابی وسیع و حتی خیابانی پیدا کرد. به نظر میرسد یک از اساسیترین کارکردهای این نشریه باز کردن باب انتقاد جدی از درون نظام علیه دولت و شرایط کلی کشور پس از انقلاب بود. پس از یک دوره اولیه که صدها روزنامه و هفتهنامه با انواع مواضع تند و حتی براندازانه در فضای ابتدایی پیروزی انقلاب سر برآوردند و تحمل حکومت را تمام کردند و جنگ و تروریسم گسترده مزید بر علت شد و همه به محاق رفتند روزنامههای باقیمانده به هر حال حکومتی بودند و مواضع جدی انتقادی نداشتند.
روزنامه سلام در فضایی نسبتا بسته که حتی انتقاد از سیاستهای تعدیل اقتصادی با واکنش تند دولت وقت روبرو میشد افزون بر انتقاد از قوه مجریه دفاع از آزادیهای سیاسی و حقوق آحاد مردم و از همه مهمتر تاکید بر قانونمداری در همه عرصههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را سرلوحه کار خود قرار داده بود و نسبت به انحراف از آرمانهای انقلاب بهشدت حساسیت نشان میداد. سلام البته متاثر از مواضع آن زمان جناح چپ اسلامی و فاصله نه چندان دور از وقوع انقلاب خصوصا نگرش مدیرمسوولش جنبه ضد امپریالیستی خود را حفظ میکرد اگرچه با تحولات جامعه پیش میرفت و به مرور در چنین راهبردی تعدیل نشان داد.
در واقع بنابر سیاستهای مرحوم هاشمیرفسنجانی در نزدیکی به غرب تیرگی در مواجهه ایران و آمریکا کمتر میشد چنانچه بعدها دولت اصلاحات اساس سیاستهای خارجی خود را بر تشنجزدایی نهاد و لذا در این موضوع سلام نه تنها چالشبرانگیز نشد که حساسیت خود را کمتر میکرد. نکته اساسی این مقال اشاره به کاشتن نهالهای توسعهگرایی توسط سلام بود که معمولا در میان انقلابیون در انقلابها با مقاومت روبرو میشود. تاکید دائم بر اصول حقوق ملت در قانون اساسی همان چیزی است که آن زمان توسط سلام مورد تمرکز قرار گرفت وبعدها به یک مطالبه عمومی و شاخص از سوی انواع جریانها و حتی برخی از نزدیکان حکومت مبدل شد.
در آن زمان بودند چهرهها و شخصیتهای مختلف حتی در درون جناح خط امام و حامیان و کارگزاران دولت سازندگی که مواضع سلام در انتقاد از وضع موجود را تندروانه میدانستند و گاهی علیه او موضع میگرفتند! تمام نکته و خبط تاریخی همین جاست که ما یعنی جامعه از مسوولان و تصمیمگیران گرفته تا شخصیتهای تاثیرگذار و حتی عامه مردم همواره از فرصتها و تهدیدها در حوزههای مختلف به سادگی عبور میکنیم و هنگامی به چارهجویی برمیخیزیم که به اصطلاح کارد به استخوان رسیده یا اساسا دیگر دیر شده باشد. هماکنون تاکید بر آزادی بیان و رعایت قوانین نسبت به همه افراد فارغ از فکرها و عقایدشان گفتمانی غالب شده است ولی در آن زمان چنین رویکردی در میان خیل حاضران در درون نظام مورد اعتنای چندان نبود. عدهای از این افراد اکنون در این مهمات چنان تند شدهاند که گویی هیچ سابقهای در شکلگیری وضع موجود نداشتهاند!
اگر همان زمان همراه با روزنامه سلام و معدود حامیانش ضرورت توسعه متوازن و احترام به آزادی و قانونمداری احساس میشد و بسط و تعمیق مییافت احتمالا هم اکنوان با موانع گوناگون در این ضروریات مواجه نبودیم. مسلما منظور پذیرش همه مواضع روزنامه سلام خصوصا از سوی مخالفانش نیست. بحث بر سر نهالهایی است که برای پیشرفت جامعه ضروری بودند و سلام تلاش میکرد آنها را بکارد و آبیاری کند ولی خیلیها اساسا سیاسی نبودند یا به این بهانه رواج آسیبها را مورد بیاعتنایی قرارمیدادند. امروز که افراد و شخصیتها و تاثیرگذاران در حوزههای مختلف با گوشت و پوست و استخوان خویش درک کردهاند که اگر آنها کاری به سیاست نداشته باشند سیاست سراغشان خواهد آمد، چنانچه منصفانه بنگرند باید از همان زمان قدرکلیات آن مواضع آیندهاندیش را میدانستند. در واقع سلام در این مهمات جلوتر از جامعه حرکت میکرد و برای همین هم به نوعی در میان نخبگان، حامیان فعال و حساس و کثیر نداشت.
اساتید محترم و عالمان روشنضمیر که این روزها منتقد سرسخت وضع موجودند و گاهی در بیان آسیبهای روزافزون جلو دوربینهای مجازی آشکارا میگریند و بردلسوزیشان باید درود فرست یادشان باشد که روزی یک روزنامه همراه یک جناح سیاسی غریبانه و با زحمت حداقل تا حدودی شرایط این روزها را حدس میزدند و هشدار میدادند. کاش مجموعه این شرح پرملال برایمان عبرتی تاریخی شود که هیچگاه از تامل وشناخت دقیق وبه موقع آسیبها غفلت نکنیم. سلام پیشرو و تنها بود ولی به نظر میرسد که همین صفتش یاد وخاطرهاش را زنده نگه میدارد.»