آخرین بازمانده ۵۳ نفر روز ۲۹ آبان درگذشت. دکتر انور خامهای با بیش از یک قرن زندگی پر فراز و نشیب آخرین فردی بود که از هسته اصلی تشکیل دهنده حزب توده در قید حیات بود. در زمانهای که اتفاقات مختلف با سرعت زیاد در حال رخ دادن است یک قرن زندگی کردن و فعالیت سیاسی اجتماعی داشتن، آن فرد را تبدیل به تاریخ زنده یک صد سال اخیر میکند و از اهمیت بالای این فرد خبر میدهد.
دیدارنیوز - رسول شکوهی - شاید «آخرین بازمانده» لقب مناسبی برای او باشد. آخرین بازمانده از تاثیرگذارترین حزب سیاسی در تاریخ ایران. کسی که بیش از یک قرن زیست و در کنار ۵۲ نفر دیگر بخشی از مهمترین اتفاقات تاریخ ایران در یکی از مهمترین دورههای تاریخی را به وجود آوردند؛ ۵۳ نفر. گروهی که در تاریخ معاصر حضور پررنگی دارند و تا همین امروز گروههای دیگر به نزدیکی قدرت و تاثیرگذاری آنها نرسیدهاند.
آخرین بازمانده ۵۳ نفر دکتر انور خامهای با بیش از یک قرن زندگی پر فراز و نشیب آخرین فردی بود که از هسته اصلی تشکیل دهنده حزب توده در قید حیات بود که او هم فوت کرد. در زمانهای که اتفاقات مختلف با سرعت زیاد در حال رخ دادن است یک قرن زندگی کردن و فعالیت سیاسی اجتماعی داشتن، آن فرد را تبدیل به تاریخ زنده یک صد سال اخیر میکند و از اهمیت بالای این فرد خبر میدهد.
کسی که از نزدیکان تقی ارانی رهبر فکری حزب توده بود و بعدها با این حزب دچار اختلاف نظرهایی شد که به جدایی از آن انجامید. فردی که از معلمی تا تدریس در دانشگاه را در زندگی خود تجربه کرده و همواره اهل خواندن و نوشتن بوده است. نگاهی به زندگی و دیدگاههای او خالی از لطف نیست.
فعال سیاسی، روزنامه نگار، معلم
براساس آنچه در بسیاری از سایتها موجود است خامهای متولد ۲۹ اسفند ۱۲۹۵ است. یعنی آنچه در شناسنامه او درج شده این تاریخ را نشان میدهد. اما وی در مصاحبهای با روزنامه شرق به قرآنی اشاره میکند که پدرش تاریخ تولدش را در آن درج کرده بوده و این تاریخ ۱۲ فروردین ۱۲۹۰ یا دوم ربیع الثانی ۱۳۲۹ را نشان میدهد. پدرش «آشیخ یحیی کاشانی» مجتهد و روزنامهنگار بوده و به تعبیری خامهای هم آخوندزاده بوده است.
خامهای از شاگردان تقی ارانی در دبیرستان بوده و از همان زمان بین این دو نفر نزدیکی زیادی برقرار شد. خامهای همواره از میهندوستی و بزرگی ارانی تعریف کرده است. در سال ۱۳۱۶ دستگیر و به ۶ سال زندان محکوم شد. او در استبداد رضاخانی دستگیر و در دورهای که صحبت از هرگونه مرام اشتراکی جرم تلقی میشد، حکم ۶ سال زندان گرفت. بعدها در سال ۱۳۲۰ با کنار رفتن رضاخان و اعمال تخفیف برای برخی زندانیان آزاد شد.
مرحوم انور خامهای در سال ۱۳۲۲ به عضویت حزب توده در آمد و عضو کادر روزنامه رهبر ارگان رسمی حزب شد. اما طولی نکشید که به سراغ انشعاب رفت. در سال ۱۳۲۶ اختلاف نظراتی با کمیته مرکزی حزب توده پیدا کرد و در نهایت به همراه خلیل ملکی و جلال آل احمد از این حزب خارج شد. اصلیترین مشکلی که خامهای با حزب توده داشت این بود که آنها با حرف ملیگرایی خود را مطرح کردند و در واقع در یک ساختار مستبد و به دور از آزادی در راستای منافع دولت شوروی عمل میکنند.
او در این باره در مصاحبه به روزنامه شرق میگوید: «ما با توجه به پیشزمینههایی که از فرهنگ خود داشتیم، با عقاید ماتریالیستی آشنا شدیم و بعد باید به راه دستورات حزب و شوروی میرفتیم و بعد برخی در همان مراحل اولیه با عقاید کورکورانه به راهی که شوروی میگفت: رفتند، اما برخی دیگر که آدمهای بنیادیتری بودند کتابهای بیشتری خواندند و دیدند این عقاید پیشینه بیشتری دارند و به این نتیجه رسیدند که بروند عقاید مارکسیسم و تحولات آن را دنبال کنند و اصولی را که مارکس گفته و قبل و بعد او هم وجود داشته و خواهد داشت، پیدا کنند و حالا این عقاید را با تحولات روز مورد بحث و تجدید نظر و برداشتهای متناسب با وضعیت قرار دهند. ملکی و بعدتر هم من این بحثها را اولین بار در حزب راه انداختیم و بعد هم که انشعاب پیش آمد. من و ملکی میگفتیم شاید ما عقاید مشترکی با شوروی داشتیم، اما ما هم بحثهای خودمان و انتقادات خود را داشتیم و درباره کشور و وضعیت خودمان نظر داشتیم.».
در جریان جنبش ملی شدن صنعت نفت نیز روزنامه جهان و حجار را راه انداخت اما پس از کودتای ۲۸ مرداد او هم دستگیر شد و البته زود هم آزاد شد و در نهایت این فعالیتهای سیاسی و رسانهای به پایان رسید. بعد از این ماجراها به آلمان میرود و تحصیلات خود را ادامه میدهد و دکترای اقتصاد میگیرد. همچنین دورههای روزنامهنگاری را نیز میگذارند. خامهای سالها نماینده و کارشناس سازمان ملل در آفریقا بود و در کنگو به تدریس نیز پرداخت.
در برگشت به ایران به شغل معلمی و نوشتن برای روزنامهها و مجلات مختلف پرداخت. نوشتن کار جدی او شد و از آن زمان تا همین چند سال پیش برای رسانههای متعددی قلم زده است. او در این نشریات کار کرده یا مقاله داشته است: روزنامههای مردم، رهبر، جهان ما، حجار، اطلاعات، کیهان، مجلات فردوسی، علم و زندگی، نبرد زندگی، اندیشه نو، اطلاعات ماهانه، گزارش، جامعه سالم، آدینه، دنیای سخن، اندیشه جامعه، نگین، خواندنیها، ایران فردا، حافظ، چشمانداز ایران، کِلک و بخارا.
او تالیفات گوناگونی نیز دارد. کتاب «تجدیدنظرطلبی از مارکس تا مائو» بارها در فرانسه تجدید چاپ شد و هربرت مارکوزه متفکر برجسته آلمانی از آن تعریف کرد. کتابهای او به ترتیب تاریخ انتشار اولین چاپ آنها در زیر میآید:
دیالکتیک طبیعت ۱۳۲۶، فلسفه برای همه ۱۳۳۱، تجدیدنظرطلبی از مارکس تا مائو به زبان فرانسه چاپ پاریس ۱۹۷۶ و به زبان فارسی ۱۳۵۶، پنجاه نفر و سه نفر جلد اول خاطرات سیاسی ۱۳۶۲، فرصت بزرگ از دست رفته جلد دوم ۱۳۶۲، از انشعاب تا کودتا جلد سوم ۱۳۶۳، خاطرات کنگو ۱۳۶۴، چهار چهره؛ (نیما یوشیج، صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، ذبیح بهروز) ۱۳۶۸، پاسخ به مدعی ۱۳۶۸، از خود بیگانگی و پراکسیس ۱۳۶۹، اقتصاد بدون نفت ۱۳۶۹، فروپاشی شوروی ۱۳۷۵، فرهنگ، سیاست و تحول اجتماعی (گزیده مقالات) ۱۳۷۸، محنتآباد (مجموعه داستان) ۱۳۷۹، شاهکشی در ایران و جهان (جامعهشناسی و تاریخ تروریسم) ۱۳۸۱، خاطرات روزنامهنگار ۱۳۸۱، سالهای پر آشوب ۱۳۷۸.
خامهای با بزرگ علوی و هدایت و نیما و جلال آلاحمد ارتباطات زیادی داشت. در کافه فردوسی که پاتوق هدایت بود با او ملاقاتهای زیادی داشته و از طنازیهایش تعریف میکند. از سر پر باد جلال میگوید، از اینکه با رویکردی مذهبی به سراغ حزب توده آمد. خامهای سوسیالیست ماند، اما نسبتش را با حزب توده مشخص کرد. آن زمان که بوی شوروی را حس کرد بر ملیگراییاش ماند و در مسیر سراشیبی این حزب همراهیشان نکرد.