سیدمحمود میرلوحی، فعال سیاسی در مطلبی با عنوان «یکدستی کشور را بیدست کرده» در روزنامه آرمان ملی نوشت: تمام قوا، رسانهها، صداوسیما، قوه قضائیه و امام جمعهها یکدست هستند، اما چرا تورم و وضع ارز اینگونه است. به نظر میرسد که باید تصمیمات جدی گرفته شود و یکدستی کشور را بیدست کرده است. باید به قانون اساسی و انتخابات رقابتی برگردیم و این نگاه خودی و غیرخودی را کنار بگذاریم.
دیدارنیوز: «رئیسی تجربه کار اجرایی و صنعتی چندانی نداشت و این قضایا نیروهای خاص خود را میطلبد. یک قاضی و شخصیتی که همه زندگی خود را در قوه قضائیه بوده در احکام و مسائلی از این دست، یک فرهنگ دارد و یک نظامی هم یک فرهنگ دارد.»
محمود میرلوحی نوشت: «مشکلات اقتصادی کشور جدی و ریشهدار است. در دنیا کار حزبی معمول و در انتخابات احزاب فعال میشوند و آموزش میدهند. تربیت و آموزش نیروهای سیاسی در دنیا به عهده احزاب است. در دانشکدهها کلاسهای بحث و درس تشکیل و علوم سیاسی و علوم اجتماعی یا رشتههای فرهنگی مطرح است، ولی بعضا دانشگاههای مرتبطی مثل هاروارد در تربیت مدیران در دنیا و یا در حوزه IT و فناوریهای جدید استنفورد معروف است، اما در کشور ما دانشگاهها نه در صنعت و نه در بخشهای دیگر به گونهای است که تولید آموزش و تربیت نیروها برای پذیرش مسئولیت و کار و فعالیت آمادگی و تجربه لازم را ندارند.
در کشور ما بیشتر از کشورهای اروپایی نیاز است تا احزاب فعال باشند تا در سطح کشور جامعه مدنی، NGOها و بخشهای مختلف نیروهای دانشگاهی ورزیده و آماده شوند و سلسله مراتب را طی کنند و در حزب قرار بگیرند. البته حزب هم جامعتر از آن چیزی است که در ایران است و احزاب برای خودشان برنامهریزان مختلف دارند و برنامه مینویسند. در همین دوره ۱۴۰۰ حزب کارگزاران و حزب اتحاد برای ریاست جمهوری برنامه نوشتند و توانستند از نیروهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، محیط زیست افرادی که در گذشته سابقه برنامهنویسی داشتند را دعوت کنند.
ولی در ایران مقامات ما وقتی پیروز میشوند افتخار میکنند که ما جزو هیچ گروه و حزبی نیستیم. بنده معاون پارلمانی وزارت کشور بودم و انتخاب استاندار، فرماندار، بخشدار و معاون وزیر مسائل و قضایای مختلفی وجود دارد. سوالی که مطرح است اینکه این افراد برچه اساس انتخاب میشوند و کجا آموزش دیدهاند؟ مشکل اساسی ما این است که چرا در قانون اساسی مسئله احزاب جدیتر دیده نشده و ضمن اینکه آنطور که در دنیا پیش رفتند، پیش نرفتیم که نیرو تربیت کنیم. رئیسی تجربه کار اجرایی و صنعتی چندانی نداشت و این قضایا نیروهای خاص خود را میطلبد. یک قاضی و شخصیتی که همه زندگی خود را در قوه قضائیه بوده در احکام و مسائلی از این دست، یک فرهنگ دارد و یک نظامی هم یک فرهنگ دارد و بحثهای مفصلی است. روانشناسی یک نظامی، روش تصمیمگیری، روش مشارکت جویی و تجهیز منابع با یک روحانی و یک قاضی و یک انسان باتجربه اجرایی متفاوت است. فلذا نیروهایی که انتخاب کرد با اینکه میخواست فراجناحی باشد، ولی نتوانست باشد، چون جریان اصولگرایی تمام توان و ظرفیتش همین است.
به گفته خودشان در ۴۴ سال بعد انقلاب دولتهای اصولگرا نداشتیم که سخن درستی است. اصولگراها عموما در قوه قضائیه و صداوسیما بر سر کار بودند، ولی بخشهای اجرایی کم و بیش اصلاحطلبها بودند که از این افراد استفاده نکردند. از هفت هزار صفحه برنامه وعده داده شده حتی هفت صفحه هم در دسترس نیست. در زمینه تغییرات کسانی که میروند افراد برجسته و مورد وفاق آن بخش نیستند و آنها هم که میآیند تفاوتی با قبلیها ندارند و روال این است. هرچند تلاش و دوندگی میکنند، ولی واقعیت این است که اداره کشور و حکمرانی خوب در دنیا لوازمی دارد. اینکه بتوانند کارشناسان هر بخشی را جمع کنند و از فکر و اندیشه و نظرات آنها به صورت سازمان یافته و معقول استفاده کنند.
در دنیا کشورهای توسعه یافته جامعه مدنی سازمان یافته دارند، سندیکاها و احزاب و انجیاوها در مسائل مختلف هستند که از آنها برنامه میخواهند و بهترین را با حضور همگان به اجماع میرسند و بعد از آن اجرا میشود و به صورت قانون درمیآید. طرح ساماندهی در دولت اصلاحات ارائه شد که میتوانست در همه مسائل کشور اتفاق بیفتد، ولی نیفتاد. خاتمی همه کارشناسان و سیاستمداران جناحهای مختلف را جمع کرد و چند جلسه از اصولگرا و اصلاح طلب نشستند و یک طرح تحت عنوان طرح سامان دهی اقتصادی ارائه دادند که در اجرا نتایج کمکم معلوم شد. تورم یک رقمی، سود بانکها تک رقمی شد و صادرات و صنعت شکل گرفت و رشد به رقم قابل توجهی رسید و آثار آن معلوم است.
باید گفت که آنچه شد محصول یک تدبیر و اجماع نخبگان ملی بود و اگر دولت میتوانست در فرهنگ و مسائل مربوط به اقوام و سیاست خارجی چنین کاری میکرد، اما از سفرای و مدیران سابق استفادهای نمیشود. تمام قوا، رسانهها، صداوسیما، قوه قضائیه و امام جمعهها یکدست هستند، اما چرا تورم و وضع ارز اینگونه است. به نظر میرسد که باید تصمیمات جدی گرفته شود و یکدستی کشور را بیدست کرده است. باید به قانون اساسی و انتخابات رقابتی برگردیم و این نگاه خودی و غیرخودی را کنار بگذاریم، به رای مردم و انتخابات رقابتیتر برگردیم تا مسائل حل شود.»