این روزها اگر کمی دقت کنیم در خیابان کودکان زباله گرد را میبینیم؛ کودکانی که چند ماهی است بعد از گران شدن قیمت دلار و مایحتاجهای اولیه زندگی روز به روز تعدادشان بیشتر میشود. تعداد زیادی از آنها دیگر مدرسه هم نمیتوانند بروند. مسلم یکی از این بچههاست. در محدوده خیابان گرگان هر روز زبالهگردی میکند و به قول خودش سطل آشغالهای آنجا با اوست.
دیدارنیوز ـ وقتی میپرسیم چرا درس نمی خوانی لبخند می زند و می گوید:« دلت خوشه. ما پول نداریم غذامون رو بخوریم اونوقت بریم مدرسه؟ این بچه مدرسهایها رو كه می بینیم کیف و کتاب دارن و باهاش میرن مدرسه، دلمون می گیره اما باید چیکار کنیم؟ آخر ماهی یه پولی میذاریم کف دست مادرمون. پدرمان که اینجا نیست افغانستانه». مسلم از دوستهای ایرانیاش هم میگوید از پسربچه ها و دختربچه های پاکستانی و ایرانی. دختربچههایی که با گذاشتن کلاه روی سرشان خودشان را شبیه به پسرها در می آورند تا راحت به کارشان برسند و کسی مزاحمشان نشود. هر چند که پسرها هم از آزار و اذیت در امان نیستند. دیروز حبیب ا... مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در گفت و گو با ایسنا گفته است: حل مشکل زبالهگردی تنها از شهرداری بر میآید. اگرچه این پیمانکاران هستند که کودکان را به کار میگیرند، اما این مساله هیچ مسئولیتی را از شهرداری ساقط نمیکند. او با اشاره به جلسات متعدد سازمان بهزیستی با شهرداری در مورد وضعیت زبالهگردی کودکان گفت:« درحال حاضر ۶۴۰ مرکز شبه خانواده در کشور داریم و تعدادی مهد کودک که اگرچه همه غیرانتفاعی هستند اما به هر حال همه زیر نظر بهزیستی قرار دارند، بنابراین اگر اتفاقی برای کودکی بیفتد، نمیتوانیم بگوییم «به ما ربط ندارد چرا که این مهدها غیر دولتی و با هزینه های شخصی فعالیت می کنند. البته اگر در مراکز شبه خانوادهای کودک آزاری اتفاق بیفتد، نمیتوانیم بگوییم مربوط به بخش غیردولتی بوده است و از خودمان سلب مسئولیت کنیم». معاون اجتماعی سازمان بهزیستی درباره حل کردن مشکل بازیافت زباله گفت:« زبالهگردها به دنبال مواد بازیافتی هستند، اگر مانند بسیاری از کشورهای دیگر، بازیافت از مبدأ را انجام دهیم و این کار جا بیفتد، زبالهگردی را از وضعیت رانت خارج و به حفظ سرمایههای کشور کمک میکنیم. هم شهرداری، هم وزارت کشور و حتی مجلس باید وارد شوند تا موضوع بازیافت زباله در کشور برطرف شود». مسعودی فرید در مورد میزان آزار دیدگی کودکان خیابانی نیز گفت: «کودکان خیابانی خطر آزاردیدگی بالایی دارند؛ چرا که این کودکان در خیابان هستند و نظارتی روی آنها وجود ندارد. میزان بازماندگی از تحصیل آنها نیز بالاست. ما با مدیریت مورد به مورد کودکان کار و خیابان و با همکاری سازمانهای مردم نهاد و مراکز غیردولتی وارد موضوع تحصیل این کودکان شدیم.
این سازمانهای مردم نهاد وضعیت خانواده این کودکان را بررسی میکنند و بر اساس نیازهای خانواده، گزارش مددکاری تهیه میکنند. برای مثال اگر پدر معتاد است، می توانیم با همکاری با بخش پیشگیری، پدر را رایگان درمان کنیم یا اگر زن سرپرست خانوار است، این خانواده را تحت پوشش قرار دهیم». معاون اجتماعی سازمان بهزیستی با تاکید بر اینکه باید به معیشت خانواده کمک کنیم که کودک یا در خیابان نباشد یا دستکم میزان حضورش را در خیابان کمتر کنیم، تصریح کرد: در واقع نگاه به آسیبها نباید «صفر و یک» باشد. نباید توقع داشته باشیم کسی که معتاد بوده بهیکباره درمان شود. برای مثال اگر کودکی هشت ساعت در خیابان است، حالت آرمانی و ایدهآل این است که این کودک اصلا در خیابان نباشد اما اگر بتوانیم این زمان را به ۶ ساعت برسانیم و این کودک دست کم در خیابان گرسنه نباشد، یک گام به جلو رفتهایم. البته چندی پیش مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه در گفتوگو با خبرآنلاین گفته بود: « گروه سنی کودک کار بین ۵ تا ۱۴ سال ۱۴۴میلیون نفر در دنیا و بین ۵ تا ۱۴ سال ۱۲۰ میلیون نفر و بین ۱۵ تا ۱۷ سال ۴۷میلیون نفر است. تعداد کودکان شاغل در سنین ۵ تا ۱۴ سال بیشترین تعداد را به خود اختصاص میدهد؛ چراکه در سنین کودکی بیشتر امکان بردگی کشیدن وجود دارد. این آمار نشان میدهد که هدف اول برای مبارزه با کار کودک سنین ۵ تا ۱۴ سال است. طبق آخرین سرشماری سال ۹۰، شاغلان ۱۰ تا ۱۴ ساله در ایران ۶۸ هزار و ۵۵۵ نفر بودهاند». او در ادامه با بیان اینکه شاغلان ۱۵ تا ۱۹ساله ایرانی ۶۹۰ هزار نفر بودهاند، گفت:« نزدیک به ۷۶۵ هزار نفر کودک شاغل در سنین بین۱۰ تا ۱۹ ساله در شهرها و روستاهای ایران وجود دارند. گاهي آمار هفت میلیون نفری کودک کار در ایران اعلام شده است. براساس آماری که آی ال او (سازمان بین المللی کار) ارائه کرده است، در کل خاورمیانه و شمال آفریقا ۶ میلیون کودک کار داریم. بحث کار کودک بسیار مهم است اما باید دو موضوع را مورد توجه قرار دهیم؛ نه آمار آن را انکار و نه بزرگنمایی و سیاهنمایی کنیم. معمولا در بحث کار کودک روی شهرها تمرکز و تاکید میکنند که این تاکید به معنی این نیست که در روستاها کار کودک وجود ندارد اما کار کودک در شهرها آسیب زنندهتر است. احمدرضاپرنده در ادامه با بیان اینکه ۲۳هزار نفر کودک در اشتغال در سنین ۱۰ تا ۱۴ سال و ۳۲۰ هزار نفر در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال در نقاط شهری ایران وجود دارند، گفت: براساس آمار تحقیقی سازمان بهزیستی و دانشگاه علوم بهزیستی در سال ۹۲ در تهران ۶۲ درصد از کودک در اشتغال ایرانی و ۳۸ درصد غیر ایرانی بودهاند.
کاش برای پدر و مادرهایمان کار پیدا میکردید
طرح دستگیری کودکان کار چند سالی است که در کشور اجرا می شود و این در حالی است که در این مدت هیچ راهکاری برای از بین رفتن آنها داده نشده است. مشکل اساسی اینجاست که شهرداری مسئولیت این کودکان را به گردن بهزيستي میاندازد و می گوید که بهزیستی در این میان باید مسئولیت این بچه ها را قبول کند. این طور است که هیچ اقدامی برای این کودکان انجام نمی شود که موثر باشد. چندی پیش روزنامه جهان صنعت از نشستی که جمعیت امام علی(ع) برای کودکان کار گذاشته بود، گزارش نوشت. در این گزارش با بچههایی که در طرح دستگیری کودکان کار بازداشت شده بودند، مصاحبه شده بود. صغری یکی از کودکانی است که پیشتر تجربه دستگیری توسط شهرداری و بهزیستی را داشته و از شرایط سختی که آنجا تجربه کرده است، میگوید:«هیچوقت بچههای دستفروش را نمیگرفتند. اولین باري بود که مرا به بهزیستی بردند. موهایم را از ته تراشیدند. بچههای زیادی از 6 تا 18 سال در آنجا بودند و هیچوقت بیرون نمیآمدند و غریبی میکردند. هیچکس با آنها مناسب برخورد نمیکرد. بچههایی را که سه بار بیشتر بگیرند، دیگر رهایشان نمیکنند. بچههایی هم که زندگیشان خوب نبود و پدر و مادرشان نمیتوانستند نگهشان دارند، آنجا میماندند». او گفت: «در زندگیم خیلی سختی کشیدم و الان میخواهم جبران کنم، میخواهم درس بخوانم و هیچ بچهای سختی نکشد و مثل من نباشد که به یک آرزوش رسیده باشد و به ديگري نه. من اگر جای رییس بهزیستی بودم، با بچهها کاری نداشتم چون بچهها مجبورند کار کنند. از خانواده بچهها میپرسیدم که چرا بچهها را سرکار میفرستید؟ من برای اینکه مشکل حل بشود پیشنهاد میدادم پدرش را کمپ بفرستند یا زندگیشان را درست کنند یا پدرشان را خارج از مرز بفرستند». حنیفه یکی دیگر از کودکانی بود که از تجربه ناخوشایند خود در این طرح صحبت کرد: «با خواهرم فرار کرده بودم. سه تا پسر که با ما گدایی میکردند هم فرار کردند. بعد از اینکه شهرداری آمد، بهزیستی هم رسید و ماشینش را قایم کرد و کسی که میخواست ما را بگیرد، دستش میلرزید. ما حدود 30 هزار تومان تا 50 هزار تومان سه نفری با هم درمیآوریم و پول مواد پدرمان را میدهیم. معصومه، یکی از مادران سرپرست خانوار است که از مشکلات محله میگوید و از اعتیاد شوهرش و کار پسرش، رضا. با اینکه ایرانی است و اوراق هویتی دارد اما بیمه ندارد و بسیار کار میکند. الان سه تا چهار سال است رضا به خاطر خانه علم جمعیت امام علی(ع) به مدرسه میرود و حقوقی که از سر کارش میگیرد، 700 هزار تومان است و 12 ساعت کار میکند. او تاکید میکند: محیط خانه ما خوب نیست و معتادان زیادی دارد. حمام و بهداشت نیز ندارد.
منبع: قانون/۱۵ آبان ۹۷