محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در مطلبی با عنوان «جاده فیروزکوه و دشمن»، نوشت: چهلوسه سال است از پدیدهای به نام «دشمن» نام میبریم. در خیلی از مواقع هم تحلیلمان در این زمینه اشتباه نیست. اصولا کار دشمن، دشمنی کردن است. او برای آنکه منافع خود را حفظ کند، به هر روشی متوسل میشود از جمله اینکه به منافع ما لطمه بزند. طی ۴۳ سال اخیر همیشه میدانستهایم که دشمن در کمین است و هر جا و هر زمان بتواند به ما آسیب میرساند. روزی که گشت ارشاد طراحی شد، حتما قابل پیشبینی بود که اتفاقاتی نظیر آنچه بر مهسا امینی گذشت کاملا محتمل است. همچنین کاملا قابل انتظار بود که حوادثی مشابه، بتواند دستمایه دشمن برای تخریب وجهه نظام و برهم زدن آرامش و امنیت کشور باشد.
دیدارنیوز: یک فعال سیاسی اصولگرا نوشت: مسوولانی که با مطرح کردن «صیانت» خودشان را به تجاهل و تغافل زدهاند، به فکر برنامهریزی دشمن هستند؟
محمد مهاجری در روزنامه اعتماد نوشت: رانندهای را در نظر بگیرید که مسیر همیشگیاش، راههای کوهستانی است. طبعا او میداند با آغاز فصل سرما، احتمال بارش برف، یخبندان و لغزندگی جاده وجود دارد و برای مقابله با این اتفاقات، خودروی خود را به لاستیک یخشکن و زنجیر چرخ مجهز میکند و سیستم گرمایشی نیز برای این فصل آماده میکند. حال اگر همین راننده در یکی از ایام زمستان مثلا در جاده فیروزکوه رانندگی کند و بهدلیل نداشتن وسایل ایمنی دچار مشکل شود، تقصیر چه کسی است؟ آیا هیچ آدم عاقلی، سرما، زمستان و یخبندان را مقصر میداند؟ قاعدتا هیچکس و هیچچیز جز راننده در این واقعه قابل سرزنش نیست.
در واقع این راننده باید به اصطلاح امروزیها یک «پیوست فصل زمستان» را در برنامه شغلیاش پیشبینی کند. چهلوسه سال است از پدیدهای به نام «دشمن» نام میبریم. در خیلی از مواقع هم تحلیلمان در این زمینه اشتباه نیست. اصولا کار دشمن، دشمنی کردن است. او برای آنکه منافع خود را حفظ کند، به هر روشی متوسل میشود از جمله اینکه به منافع ما لطمه بزند. طی ۴۳ سال اخیر همیشه میدانستهایم که دشمن در کمین است و هر جا و هر زمان بتواند به ما آسیب میرساند. اگر به اندازه راننده مثال بالا تدبیر داشته باشیم باید برای هر برنامه و سیاستگذاری، تصمیم و... «پیوست دشمنگریزی» هم لحاظ کنیم. اگر آن راننده به فکر سرما نباشد و سیاستگذاران در اندیشه دشمن نباشند، باید خود را بیش و پیش از هر فرد و عامل دیگری شماتت کنند.
روزی که گشت ارشاد طراحی شد، حتما قابل پیشبینی بود که اتفاقاتی نظیر آنچه بر مهسا امینی گذشت کاملا محتمل است. همچنین کاملا قابل انتظار بود که حوادثی مشابه، بتواند دستمایه دشمن برای تخریب وجهه نظام و برهم زدن آرامش و امنیت کشور باشد. روزی که طرح جمعآوری ماهواره و قبل از آن مبارزه با دستگاه ویدیو برنامهریزی شد، حتما در ذهن ارباب تصمیم، این دغدغه ایجاد شده بود که اگر تکنولوژی توسعه یافت جمعآوری دیش و دستگاه ویدیو امری عبث خواهد بود و اگر در این فرآیند، اتفاق تلخی روی دهد مورد بهرهبرداری دشمن قرار خواهد گرفت. گیریم آن روز تشخیص توسعه تکنولوژی سخت بود. امروز هم همینطور است؟ مسوولانی که با مطرح کردن «صیانت» خودشان را به تجاهل و تغافل زدهاند، به فکر برنامهریزی دشمن هستند؟
آیا به این اندیشیدهاند که اگر ده درصد تلاشی که برای بستن و قفل کردن اینترنت و فضای مجازی بهکار بردهاند، صرف کارهای ایجابی میکردند، هم راه را بر دشمن میبستند و هم اعتماد عمومی را به دست میآوردند و برای دشمن بزرگراه نمیساختند؟ آنهایی که در این روزها نسخه تشدید «بگیر و ببند» میپیچند و گمان میکنند برخورد دشمن با تجمعاتی که خودشان میگویند تعدادشان بسیار کم است، راه را برای سوءاستفاده رسانهای دشمن باز نمیکند؟
اگر باور داریم که دشمن دنبال لطمه زدن و وارد کردن ضربه است چارهای نداریم جز اینکه قبل از هر تصمیم، برایش «پیوست توطئه احتمالی دشمن» را بنویسیم و هنگام اجرا هم مراقب سوءاستفاده دشمن باشیم. اگر چنین نکنیم بیش و پیش از دشمن، خودمان قابل شماتت و سرزنش هستیم.