برای بررسی روند پرونده احیای برجام و پیش بینی رویدادهای دور نهم مذاکرات وین دیدار با سید جلال ساداتیان، سفیر سابق ایران در انگلستان به گفتگو پرداخته است.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: دور هشتم مذاکرات با اخبار ضد و نقیض و آرامش بیشتری نسبت به دور هفتم به پایان رسید. هیئت ایرانی خواستار مشورت با تهران شده است و به همین دلیل هیاتها به پایتختهای خود بازگشته اند.
طبق توئیت انریکه مورا، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام مذاکرات از دوشنبه ٢٧دسامبر (ششم دی ماه) بار دیگر در وین آغاز میشود. دور نهم میتواند تکلیف مذاکرات دولت سیزدهم را با ۴+۱ را روشن بکند.
برخی منتظر این هستند که در این دور از مذاکرات ایران مستقیماً با آمریکا وارد گفتگو شود. با این حال باید دید که روند مذاکرات به کدام سمت حرکت میکند. به نظر میرسد تهران خود را برای شکل گیری توافقی آماده میکند. حتی دیگر طرفها از جمله روسیه نیز از تاریخ شکلگیری توافق نیز صحبت میکند. میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی واقع در وین در توئیتی نسبت به حصول توافق موفق جهت احیای برجام تا اوایل ماه فوریه میلادی ابراز امیدواری کرده است. با این حال باید منتظر نتیجه دور نهم مذاکرات احیای برجام بود.
دیدار برای بررسی روند یکی از مهمترین پروندههای سیاست خارجی ایران و پیش بینی دور جدید مذاکرات با جلال ساداتیان، سفیر سابق ایران در انگلستان به گفتگو پرداخته است.
جلال ساداتیان در خصوص روند مذاکرات احیای برجام میگوید: «در دولت آقای روحانی هیات ایرانی به ریاست دکتر عباس عراقچی ۶ دور مذاکرات مربوط به بازگشت ایالات متحده آمریکا به برجام در دوره آقای بایدن را انجام داد و عراقچی مذاکرات را به یک جایی رساند. این مذاکرات شکل گرفت، زیرا آقای بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ بیان کرده بود که من به برجام برمی گردم و تحریمها را برمی دارم. ولی این مذاکرات با مخالفت جدی در داخل ایران روبرو شد؛ کسانی در داخل علیه آمریکا و توافق با آمریکا شعار دادند و گفتند برجام لاشه متعفنی است که به درد نمیخورد و در مجلس آن را آتش زدند. در چند ماه آخر دولت هم میزان هجمه و مخالفت با برجام بسیار بالا گرفت. قبل از اینکه دولت آقای رئیسی انتخاب شود، مجلس مصوبهای را تصویب کرد که اگر تحریمها علیه ایران برداشته نشود، ایران هیچ همکاری پادمانی با آژانس نداشته باشد. معنی حرف هم این بود که اول باید آنها تحریمها را بردارند و بعد آژانس در سایتهای هستهای ایران حضور داشته باشد. دو ماه برای اجرای این امر به دولت مهلت داده شد و بعد یک ماه هم تمدید شد و در این سه ماه دولت ایران و سازمان انرژی اتمی ایران به آژانس هیچ اطلاعاتی ندادند. آژانس و بازرسان آژانس طبق پادمانی که با ایران داشتند در اینجا دوربینهایی را نصب کرده بودند و فعالیت اتمی مراکز مورد نظرشان را ضبط میکردند و هر چند وقت نوارها یا کارتهای دوربینها را تعویض میکردند و نوار یا کارت جدید میگذاشتند و قبلیها را مورد بررسی قرار میدادند. در این سه ماه هیچ همکاری صورت نگرفت و اجازه تعویض نوارها یا کارتهای دوربینها نیز صادر نشد.»
در ادامه روند پرونده احیای برجام را در دولت ابراهیم رئیسی، ساداتیان اینگونه تفسیر میکند: «زمانی که آقای رئیسی سر کار آمد، سه ماه طول کشید که برنامه این دولت برای مذاکرات تبیین شود. سه ماه دیگر هم برای انتخاب گروهی برای ادامه مذاکرات یا مذاکرات جدید طول کشید. افراد انتخاب شده نوعاً با مذاکرات قبلی و گروه قبلی مخالف بودند. در نظراتی که از آنها مطرح شده بود، مخالفهای خود را ابراز کرده بودند. بعد از ۶ ماه که در شرایط عدم همکاری با آژانس و معطل ماندن تکلیف ادامه مذاکرات بودیم، ایران و طرفین اروپایی و آمریکا و گاهی چین و روسیه از طریق رسانهها با یکدیگر صحبت میکردند. نهایتاً در ۸ آذر امسال اولین دور مذاکرات در وین صورت گرفت و در جلسات اولیه اختلافات بسیاری وجود داشت. هیات ایرانی دو یادداشت به طرفهای مقابل داد که در یک یادداشت تعیین شده بود چه تحریمهایی و چگونه باید برداشته شوند و در یادداشت دوم مطرح شده بود که فعالیتهای هستهای به چه شکلی باید سامان پیدا کند. طرفهای مقابل بعد از یک الی دو روز گفتند که ما باید به پایتختهای خودمان برگردیم و مشورت کنیم. اسم این دور را دور هفتم مذاکرات گذاشتند. یعنی تلویحاً اشاره شد که این دور در ادامه ۶ دور مذاکرات قبلی است. هیات ایرانی از ابتدا و در همان ایامی که گفتگوهای رسانهای در حال جریان بود چند پیش شرط گذاشته بود که البته طرف مقابل هم پیش شرطهایی برای خودش گذاشته بود. طرفهای غربی (مخصوصاً آمریکایی ها) گفته بودند که مذاکرات ما با ایران نمیتواند در قالب برجام محدود بشود و باید ایران راجع به برد موشکی و همچنین نفوذ منطقهای خود با ما گفتگو کند. ایران این موارد را رد کرد و این گفتههای رسانهای را به خواستههای حداکثری تعبیر کرد. ایران هم متقابلاً مطرح کرد که آمریکا باید همه تحریمهای علیه ایران را بردارد، بعد از لغو تحریمها باید به ما مهلت بدهد تا راستی آزمایی انجام بدهیم، تضمین بدهد که دیگر از برجام خارج نمیشود و همچنین آمریکا باید به ما بابت این دورهای که از برجام خارج شده خسارت بدهد. این مسائل در سطح رسانهای مطرح شد و هیات غربی هم به همین شکل جواب میداد و آنها هم تهدید میکردند که مهلت ایران در حال تمام شدن است. هنوز هم این تهدید را ادامه میدهند که اگر با ایران به نتیجه نرسیم روی گزینه B فکر میکنیم. با این حال ۸ آذر اولین دور مذاکرات در دولت جدید انجام شد که به گفتگوهای دور هفتم تعبیر شد. ۱۸ آذر بار دیگر تیمهای مذاکره کننده به وین بازگشتند.»
این دیپلمات در مورد دور هشتم مذاکرات وین میگوید: «۱۸ آذر دور هشتم مذاکرات کلید خورد. در دور هشتم مذاکرات ابتدا تنش سختی بوجود آمد تا جایی که مطرح شد هیاتها میخواهند مذاکرات را ترک کنند. ما اطلاعات دقیقی نداریم که در وین چه گذشته است، ولی در ظاهر قضیه که از انعکاسهای محدودی دریافت میشود، روسها میانجیگری کردند و مذاکرات ادامه پیدا کرد. در ادامه مذاکرات حرفهای جدیدی زده شد که نشان میدهد ایران تا حدودی مواضع خود را تعدیل کرده است. آقای باقری کنی گفتند که برجام و توافقات مربوط به آن (البته ایشان از اسم مذاکرات رفع تحریم به جای برجام استفاده میکنند) خط قرمز ما است. یعنی آن ۶ دور مذاکرات قبلی و نتایج حاصل از آن را پذیرفته اند. در ادامه گفته شد که در خصوص ۸ مورد مذاکره میکنند، حال اینکه این ۸ مورد اختلافات پیرامون چه مواردی بوده است، اطلاع دقیقی در دسترس نیست. در ابتدای دور هشتم مذاکرات نیز آقای گروسی به تهران آمد و مذاکراتی که با آقای اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی داشت. آقای اسلامی مطرح کرد که ما توافق کردیم مذاکرات ادامه پیدا بکند، ولی آقای گروسی که به وین بازگشت، گفت ما هیچ توافقی نکردیم و ایران همکاری نکرده است. در این شرایط گمان این بوجود آمد که این سفر و آنچه آژانس در آستانه شورای حکام انجام میدهد، بنا بر این است که قطعنامهای علیه ایران به تصویب برسانند که به موجب آن قطعنامه ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع بدهند. برخی هم تفسیر کردند که این رفتار برای فشار بیشتر بر هیات ایرانی است تا در مذاکرات وین همکاری بیشتری داشته باشند. مذاکرات دور هشتم ادامه پیدا کرد و مذاکرات به نحوی پیش رفت که هیات ایرانی بیان کرد که ما باید برگردیم و با پایتخت خود مشورت داشته باشیم.»
در خصوص نصب دوربینهای آژانس بین المللی انرژی اتمی در تاسیسات کرج ساداتیان بیان میکند: «پیش از اینکه هیات ایرانی به تهران بازگردد و مشاوره هایش را انجام دهد، اعلام شد که ایران توافق کرده دوربینهای آژانس در سایت کرج نصب شود. گفته شده بود که در سایت کرج، ایران قطعات سانتریفیوژهای پیشرفته که از جاهای مختلف وارد کرده است ترکیب و مونتاژ میکند و سانتریفیوژهای پیشرفته تری را تولید میکند. در این چند ماه از ناحیه غربیها گفته میشد که ایران به دنبال وقت کشی است تا به سانتریفیوژهای پیشرفته تری دست پیدا بکند، میزان غنی سازیهای را افزایش دهد و به اورانیوم غنی شدهای دست پیدا کند که برای ساخت بمب هستهای لازم است. در این فاصله تحریکاتی از سوی اسرائیل در ایران انجام میشد و مقامات اسرائیلی سفرهای مختلفی به کشورهای مختلف داشتند. همچنین مقامات کشورهای غربی مخصوصاً آمریکا نیز سفرهای متعددی داشتند که همه در راستای فشار بیشتر بر ایران بود. اسرائیل تهدید میکرد که حتی بدون همکاری آمریکا جنگ شروع میکند. البته به نظر میرسد آمریکاییها هشدارهای لازم را به اسرائیل داده اند که دست به چنین کاری نزند. تحلیلها هم این بود که اسرائیل نمیتواند چنین اقدامی را انجام دهد و البته غربیها هم به دنبال تنش جدید در منطقه نیستند. در هر حال ایران سر سختی خود را در مذاکرات حفظ کرد که بتواند به منافع مورد نیاز خود دست پیدا کند. ولی نهایتاً هم در بحث نصب دوربین در سایت کرج و اظهاراتی که آقای باقری کنی داشتند این استنباط به دست آمد ایران تا حدودی اعلام همراهی و همکاری کرده است؛ اما وقتی ایران اعلام میکند که برای مشورت به تهران باز میگردد، یعنی خواستههایی مطرح شده که هیات ایرانی نتوانسته موافقت یا مخالفت خود را نسبت به آنها مطرح کند. به تهران آمده اند که بحث و گفتگو شود و در نهایت بدانند در بازگشت چه بکنند. در حالی که کور سوی امیدی در خصوص توافق ایجاد شده است، اما به نظر میرسد که اختلافات جدی وجود دارد که هیات مذاکره کننده را وادار کرده تا به تهران بیاید و از مقامات بالاتر کسب نظر بکنند.»
جلال ساداتیان در مورد دور بعدی مذاکرات وین (دور نهم) میگوید: «سخت است که نتیجه دور بعدی را پیش بینی کرد. ولی به نظر میآید ایران اجبار دارد در هر صورت به یک توافقی دست پیدا کند. چون ایران با تهدیدهایی روبرو است؛ تهدید اول آژانس است که اگر آژانس گزارشات منفی خود را ادامه بدهد و قطعنامهای علیه ایران صادر شود، پرونده را به شورای امنیت ارجاع میدهند که در این شرایط روی چین و روسیه هم نمیتوان حساب کرد. دومین تهدید این است که دوره آقای ترامپ مواضع اروپاییها با آمریکا فاصله پیدا کرده بود. آمریکاییها هم که عضو برجام نبودند نمیتوانستند مکانیزم ماشه و اسنپ بک را فعال بکند. اما در این دور از مذاکرات اروپاییها کاملاً به آمریکا نزدیک شدند و هیچ بعید نیست اگر ایران سرسختی کند، توافق بکنند که اسنپ بک فعال بشود؛ یعنی ۶ قطعنامه قبلی هم علیه ایران احیا شود. در این شرایط طبیعتاً موقعیت ایران بیشتر به خطر میافتد. در واقع در دوره آقای ترامپ اگر تحریمهای آمریکا وجود داشت، ولی دیگر کشورهای دنیا موظف به تبعیت نبودند. ولی زمانی که تحریمها در حیطه سازمان ملل و شورای امنیت باشد همه کشورها اعم از ضعیف و غنی مجبور به اطاعت و تبعیت از مصوبات شورای امنیت خواهند بود. در این شرایط واضح است که ایران موقعیت سخت تری پیدا میکند. با توجه به این تحلیل به نظر میرسد ایران به دنبال توافق است.»
سفیر سابق ایران در انگلستان در آخر بیان میکند: «شرایط داخلی ما وضعیت خوبی ندارد و مردم بسیار در فشار هستند و میخواهند گشایشی حاصل شود. دولت هم در بودجه سال آینده خود دچار مشکلات فراوانی است که با این روند بر مشکلات مردم نیز افزوده خواهد شد؛ لذا تنها راه توافق در حیطه برجام است تا فشار آمریکا از سر ایران برداشته شود. البته آمریکاییها میگوید که همه تحریمها را نمیتواند لغو بکند یا ضمانت و خسارت بدهند، زیرا کنگره برخی از تحریمها را تصویب کرده است یا ضمانت و خسارت باید مصوبه کنگره باشد که به دو سوم آراء کنگره نیاز است و دولت بایدن نیز اکثریت شکنندهای را در کنگره و سنا دارد. در حالی که شرایط اینگونه است و دولت آمریکا هم کار زیادی نمیتواند بکند، ایران ناچاراً به فکر این است که به یک راه حلی برسد. در این شرایط به نظر میآید به عنوان پایه توافقات آن ۶ دور مذاکراتی که گفته میشد ۸۰ درصد حل و فصل شده در نظر گرفته میشود و ۸ موردی که آقای باقری کنی مذاکره میکنند ۲۰ درصد باقی مانده باشد. ایران ناچار به توافق است و احتمالاً با پاسخ مثبت از تهران برمی گردد. راه حلهایی هم جسته و گریخته شنیده میشود که گفتگوها به جای خواسته حداکثری بر مبنای خواسته حداقلی شکل بگیرد، یعنی مرحلهای بتوانند توافقات را صورت بدهند. در حقیقت به جای توافق بر سر بازگشت آمریکا به برجام باشد، بر برخی حقوق ایران تکیه بشود و برخی تحریمها برداشته بشود و ایران هم به برخی تعهدات خود باز گردد. مثلاً به نظر میرسد بر مبنای پیشنهاد مذاکره حداقلی، غربیها برخی تحریمها را، مثل اجازه فروش حد معینی نفت خام مثلاً یک و نیم بشکه در روز، به ایران میدهند و ایران هم غنی سازی ۶۰ درصد را متوقف میکند و به این ترتیب، مذاکرات ادامه پیدا میکند و طرفین ضمن مذاکرات به راه حلهای جدید میرسند.»