دیدارنیوز ـ
مهدی مطهرنیا: آینده مملو از خطاهای تخمینی ما است. غافلگیریهای استراتژیک در کمین نشستهاند تا ما را با دیوارهای بلند شکست روبرو سازند. نمیتوان در پرتو آلایندهها و گردو غبارهای گذشته و حال، افق آیندهها را به خوبی کاوش کرد. تمام وجوه حیات ما در پرتو چنین آلایندهها و گرد و غبارهایی آکنده از عدم قطعیتها است.
آینده اندیشی یا آنچه من باریخ شناسی خواندهام در پی آن است که بتواند در پرتو یک دیسیپلین علمی کاربردی به شکلی دموکراتیک و مشارکت جویانه، فعال و چریکی، به رمزگشایی از راز آیندهها بپردازد.
یکی از مهمترین حوزههای مورد علاقه این دیسیپلین علمی، بازار است. کار و کسبها و آیندهی آنها در این سطح مورد پروا قرار میگیرند. در این ادبیات مایل هستم که به جای کسب و کارها، به کار و کسبها به عنوان واژه سار مرکزی متن حاضر بنگرم. چرا که کسب وبعد از کار حاصل میشود و فعالیت بر ایجاد درآمد برتر و اولی است.
در این مقالهی کوتاه با توجه به دو نظریه در دو کتاب با عناوین:
استراتژی اقیانوس آبی Blue Ocean Strategy از دبلیو چان کیم و رنه مابورنیا که در سال ۲۰۰۵ مفهوم استراتژی اقیانوس آبی را مطرح کردند و نظریه قوی سیاه، اثر امور بسیار نامحتمل The Black Swan: The Impact of the Highly Improbable نیکلاس طالب که آن را در کتابی به همین نام در سال ۲۰۰۷ منتشر کرد، به بررسی نظریای بپردازم که من به دنبال آفرینش آن در فضای کار و کسبها در دهه ۲۰۲۰میلای و دهه نخست قرن پانزدهم ه ش هستم.
پیشرانهای جهانی تغییر در آینده جهان
اپریل کوری، ایوالازاروا و روهیت تلوار، نیروهای پیشران موثر بر آینده را به چهار دسته اصلی و زیر مجموعههای معنادار از پیشرانها، تقسیم بندی کرده اند: "پارادایمهای نوظهور"، "ورود به عصر فراوانی"، "نوآوری به سمت کربن صفر"، "اقتصادهای چرخه ای"، "اکولوژی مردمی یا مدنی"، "ابزارهای زیست محیطی مبتنی بر بازار" و "طرحهای محلی مدیریت پایدار منابع".
در این نظریه در حوزه انرژی پیش یینی شده، "افزایش تقاضای جهانی برای انرژی" زیاد شده و "فناوری شکست هیدرولیکی رسد کند" و مقیاس کاربردی سوختهای جایگزین بررسی شده است. کمبود منابع، اوج گرفتن همه چیز، امنیت غذایی، تخریب محیط زیست و تغییرات آب و هوا بر کسب و کارها اثرات مخربی خواهد داشت.
این دسته بندیها و پرواداری نسبت به پیشرانههای گوناگون در این زمینه، میتواند ابعاد پرپهناتری به خود پذیرد و نیروهای پیشران و پیشرانههای گوناگونی را در خود جای دهد. به هرتقدیر تحت اثرگذاری این پیشرانهها است که در قالب روندهای متفاوت و برون یابی روندهای موجود میتوان به انکشاف آیندههای پیشاروی بازار در مطالعات آیندهها به عنوان بخشی از آینده اندیشی دست یافت.
در حالی که برای حصول به آینده اندیشی ترسیمی و هنجاری باید از پیش بینی به سمت پیش نگاریهای هوشیارانه حرکت کرد. حرکت به سویی افقهای نوین را بازگشود و از همه اینها به عنوان محرک اساسی برای رسیدن به آن ترسیمهای بایسته بهره برد.
من با مرور انواع گوناگونی از این دسته بندیها با احتجاج به دو نظریه پیش گفته استراتژی اقیانوس آبی، و قوی سیاه، بر آن هستم تا نظریهی «استراتژی سپهر آبی با دریاچهای از قوهای صدفی» را مطرح کنم. این خلاصهای از بررسیهای موجود در این زمینه است.
۱ ـ استراتژی اقیانوس آبی دبلیو چان کیم و رنه مابورنیا
در سال ۲۰۰۵ کتابی تحت عنوان راهبرد اقیانوس آبی که حاصل کار بیست ساله پروفسور چان کیم و پروفسور رنه مابورنیا بود، منتشر شد و در کمتر از یک سال میلیونها نسخه از آن به چهل و یک زبان دنیا ترجمه و فروخته شد. استراتژی اقیانوس آبی نتیجه دو دهه تحقیق و مطالعه بر روی بیش از ۱۵۰ حرکت استراتژیک دنیا در بیش از ۳۰ صنعت متفاوت در طی ۱۰۰ سال گذشتهاست، این رویکرد بکارگیری پیروی همزمان از دو نوع استراتژی تمایز و استراتژی کاهش هزینه میباشد. در عین حال مجموعهای از متدولوژِها و ابزارهای مدیریتی برای ایجاد یک فضای بازار جدید و بیرقیب را در اختیار سازمانها قرار میدهد.
میتوان گفت که منظور از استراتژی اقیانوس آبی یعنی _ایجاد تقاضایی که وجود نداشت، اما نیاز به اون احساس میشد. _در این نوع از بازار در واقع شما رهبر و پیشرو خواهید بود، زیرا هنوز رقیبی ندارید! نویسندگان کتاب بازارهای معمول و پر رقابت رو به اقیانوس سرخ تشبیه کردهاند که در واقع میدانی پر از خون و خونریزی است و رقابت بسیار مشکل. ولی در عوض اقیانوس آبی استراتژیایست که در آن شما خود خلق بازار میکنید و حداقل تا مدتی رقیبی نخواهید داشت و میتوانید از اقیانوس آبیتون لذت ببرید.
به این ترتیب کتاب تجارت «استراتژی اقیانوس آبی» تمرکز ویژهای روی رقابت در دنیای کسب و کار دارد. نویسندگان در این کتاب اهداف خود را، جدا از هر نوع رقابت با سایر مقالهها و کتابهایی با موضوع مشابه، بیان میکنند. به باور دبلیو چان کیم و رنه مابورنیا، بهترین استراتژی برای موفقیت در کسب و کار، این است که اصلا وارد آن رقابت نشویم.
در این کتاب، فضای رقابتی و درگیری دائم با رقبا در حوزه کسب و کار، به یک اقیانوس قرمز و خونین تشبیه شدهاست. در این اقیانوس خونین، بازارهای شلوغ و پر رونقی وجود دارند و رقبا دائما برای رسیدن برای جایگاه بهتر، با یکدیگر مشغول نبرد میشوند و سعی دارند تا سهم بیشتری از بازار تقاضا را از آن خود کنند. اما یک اقیانوس آبی، فضایی است که بازارهای ناشناخته در آن وجود دارند، همه چیز ساکت و آرام است و تنها خلاقیت است که میتواند در این اقیانوس پیروز شود.
2- قوی سیاه نیکلاس طالب
امروزه دیگر کمتر کسی است که نام نسیم نیکلاس طالب را نشنیده باشد. کسی که پیشتر در معاملهی ابزارهای مشتقه مالی فعالیت میکرد و در سال ۲۰۰۱ با نوشتن کتاب «گمراه شده با تصادفیگرایی» (Fooled by randomness) شناخته شد و در سال ۲۰۰۷ با نوشتن کتاب قوی سیاه به شهرت جهانی دست یافت.
کتاب قوی سیاه بهگفتهی خود نسیم طالب، حین طرحی بهنام اینسرتو (incerto) نگاشته شده که قرار است اهمیت تصادف و احتمالات را در جریان زندگی و از همه مهمتر دنیای تجارت نشان دهد. موفقیت و فروش چشم گیر کتابهای طالب نشان میدهد که در این راه دستاوردهای کمی نداشته است.
طالب در کتاب قوی سیاه قصد دارد به خواننده نشان دهد که نیازی نیست خودمان را درگیر اتفاقات تصادفی کنیم و برای آنها دلیل و منطق سرهم کنیم. اتفاقات تصادفی، تنها یک تصادف بودند و تمرکز زیاد روی قوهای سیاه باعث میشود که تحلیلهایمان پیچیده و در اکثر موارد اشتباه از آب دربیایند. جهانبینیای که طالب قصد دارد ما را به آن نزدیک کند، جهانبینیای است که میگوید «سعی نکن همهچیز را متوجه شوی؛ چراکه نمیتوانی». طالب در این کتاب ما را با نادانیمان آشنا میکند و تلاش میکند بگوید باید با این نادانی کنار بیایید.
ایدهی اصلی و محوری کتاب این است که چگونه توجه بسیار زیاد به ما تصادفیگرایی باعث میشود چشمانمان را روی انحرافات بزرگی ببندیم که ایجاد میکند. البته این ایده را آنچنان با ظرافت بیان میکند که حتی خوانندگان ناآشنا با علم احتمالات هم متوجه مطلب میشوند. در بخش اول و اوایل بخش دوم کتاب، طالب به بحثهای روانشناسی دربارهی مدیریت ریسک اشاره میکند و در سایر بخش دوم و بخش سوم، مباحثی مربوط به علم و تجارت را مطرح و در پایان سعی میکند بگوید چگونه با این نگرش تازه به دنیا درعینحال که به مواجهه با نبود قطعیتها میرویم، بازهم از زندگی لذت ببریم.
بینش طالب در این کتاب بسیار مفید است و اعتماد ما به دنیا را از ما میگیرد. بهعنوان مثال، دربارهی مغالطهی قصهای (Narrative Fallacy) میگوید انسانها چگونه میتوانند خود را با قصهها و روایاتی فریب دهند که مطرح میکنند. طالب میگوید عموما براساس اطلاعاتی که در گذشته داشتهایم، سعی میکنیم آینده را پیشگویی کنیم؛ اما درست وقتی اطلاعات تاریخی برای توجیه وقایع ساکت میشوند، قوی سیاه رخ میدهد. طالب مثال بوقلمونِ عید شکرگزاری را مثال میزند که هرروز انسانهای دوستداشتنی از آن تغذیه میکنند و آیندهای روشن از زندگی مرفه پیش روی خودش میبیند، تا اینکه ناگهان چهارشنبه قبل از عید شکرگزاری اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد؛ چیزی که هرگز برایش آماده نبود: قوی سیاه.
طیف گستردهتری از اشتباهات با عنوان مغلطهی بازیانگاری (Ludic Fallacy) رخ میدهد؛ جاییکه افراد سعی میکنند زندگی را بهمثابه بازی قمارمانند در نظر بگیرند. درواقع، برخلاف بازیهای کازینویی، در دنیای واقعی نه وقایع احتمالی آنقدر مشخص و معین هستند و نه سرچشمه احتمالا آن قدر شناخته شدهاند که در کازینو هست. وی در اینجا دو مفهوم جدید خلق میکند: «میانستان و کرانستان». در “میانستان”، هیچ عضوی نمیتواند بر سایر اعضا تأثیر بگذارد؛ اما در “کرانستان”، به دلیل وجود نابرابری، هر عضو میتواند مستقلا بر سایر اعضا اثری بیرونی و خارج از تعادل بگذارد. طالب معتقد است قوهای سیاه در کرانستانها سر برمیآورند.
میتوانیم در میانستانها به بررسی آماری دست بزنیم و آینده را پیشبینی کنیم و برای هرچیزی مدل آماری بسازیم؛ اما در کرانستان اینگونه نیست. در کرانستان، اطلاعات ما بهکندی افزایش پیدا میکند و بهسختی میتوان ارتباطی فراگیر بین تمام دادهها پیدا کرد. در کرانستان، برنده میتواند همهچیز را ببرد و بازنده هیچچیز نمیبرد و ریسک برندهشدن نیز در کرانستان بسیار بیشتر از میانستان است.
خلاصهترین وجه از این دو دیدگاه را میتوان در خطوط زیر خلاصه نمود:
در استراتژی "اقیانوس آبی" با یک فرایند سیستماتیک و تکرارشونده روبرو هستیم که با ارائه ابزارها (روشهای ایجاد اقیانوس آبی)، چارچوبها (ذهنیت لازم برای حرکت به سمت اقیانوس آبی) و اصول (تولید و پیادهسازی استراتژیهایی برای رسیدن به اقیانوس آبی) به ما کمک میکند تا فرصتهای بینظیری را در بازار درک کنیم و در بخشهای سنتی بازار و خارج از مرزهای سنتی شروع به فعالیت نماییم. استراتژی اقیانوس آبی به دنبال راههایی برای بهبود رقابت در بازار یا افزایش تقاضا نیست بلکه این استراتژی درصدد است تا ما را به سمتی از بازار رهنمون کند که رقابتی وجود ندارد و ما به جای افزایش تقاضا، باید آن را ایجاد کنیم. در واقع مفهوم داروینیسم یا جنگ برای بقا در اقیانوسهای آبی مطرح نیست در عوض ما باید به دنبال فرصتهایی باشید که ما را به سرعت به سمت سودآوری سوق دهند.
در استراتژی "قوی سیاه" با شکنندگى دانش مان روبرو میشویم. قوی سیاه به ما نشان میدهد آموختن ما از تجربیات، و مشاهدات ما با چه محدودیتهاى شدیدى روبهرو است. تنها یک مشاهده کافى است تا گزاره اى کلى که دستاورد هزاران سال تماشاى میلیونها قوى سفید است بیاعتبار شود- تنها با دیدن یک قوى سیاه تمام ریختارها و ساختارهای فکری و عملی ما میتواند فرو بریزد. قوى سیاه ما سه ویژگى دارد: نامنتظر است، پیامدى سنگین دارد، پس از وقوع پیشبینى پذیر مى نماید.
استراتژی سپهر آبی با دریاچهای از قوهای صدفی
“قوهای صدفی” قوهایی هستند که نه ما با آنها مواجه که ما به تولید وآفرینش آنها در رهبری، مدیریت و اجرایی کردن تولید نسل آنها در ترکیب هوشیارانهای از هم بستری قوهای سپید و سیاه دست مییابیم؛ به گونه که در این ترکییب «هوشیارانه»، از درون چالش و زایشهای موجود در هستومندی پیرامونی خود به جای ماندن در بازارهای قرمز یا فراخوانده شدن در اقیاتوس آبی، به پرداختن و ساختن بازار سپهر آبی روی میآوریم؛ و پیشاپیش قبل از برخورد با شگفتیها، شگفتی آفرین میشویم. مسلم است چالشی به وجود میآیند که چگونه قوهای سیاه را پیش از آشکار شدن و اثر آن ها، مییابیم و با قوهای سپید درهم میآمیزیم. بدیهی است که این شناخت و اقدام مستلزم تکیه بر ترسیم آیندهها در باریخ شناسی کاربردی با تکیه بر پارادایمهای “ترسیم آینده ها”، یعنی تصویرنگاری، تخیل پردازی، و گمانه آراییهای هوشیارانه است. این نظریه نظاممند متکی بر سه پارادایم واقع گرایی انتقادی، خردورزی انتقادی و فرا واقع گرایی انتقادی است.
قوى سیاه نیکلاس طالب سه ویژگى دارد: نامنتظر است، پیامدى سنگین دارد و پس از وقوع پیشبینى پذیر مى نماید. قوی صدفی ما نیز این ویژگیها را دارد: ناظر بر رویدادهایی هستند؛ نامنتظر، ولی آکنده از فرصت، پیشبینانه پذیر، و بیش و پیش از آن قابل پیش سازی. بر اساس همین معنا میتوانیم بسیار خلاصه بگوئیم که آسمان آبی ما نیز دارای ویژگیهای خاص خود است. این ویژگیها به خلاصه عبارت خواهند بود از؛ نامنتظر، ولی قابل انتظار، پیامدهای فرصت بار دارد و پیش از وقوع پیش بینی پذیر است.
به زودی کتابچه بررسی این نظریه را به شکل مبسوط تقدیم حضور علاقمندان خواهم کرد.
*مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و آینده پژوه