
توقف رشد جمعیت در ایران مسئولان را نگران کرده و طرحهایی مانند طرح جوانی جمعیت در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است. اما شاید ریشه عدم تمایل زوجها به فرزندآوری را باید در فقدان امید فردی و اجتماعی جست!
دیدارنیوزـ محمد بدیعی: فرزندآوری یک امر کاملا شخصی است و شاید در دههها و سالهای گذشته به دلیل شرایط مناسب اقتصادی و نبود برخی مشکلات اجتماعی خانوادهها دغدغهای برای بزرگ کردن فرزندانشان نداشتند، تا جاییکه در دهه ۶۰ داشتن فرزند زیاد امتیاز بزرگی برای خانواده ایرانی محسوب میشد. با گذر زمان اما و تغییرات فرهنگی و اجتماعی به تدریج اهمیت کمیت فرزندان در خانوادهها، جای خود را به تاکید والدین بر کیفیت تربیت و رشد فرزندان داد.
این تفکر آنقدر در عمق خانوادهها نفوذ کرد و پایدار ماند تا اینکه رشد جمعیت در بین دهه ۸۰ تا ۹۰ به سوی متوقف شدن و حتی رشد منفی پیش رفت و نگرانی از مواجهه با سیل عظیمی از جمعیت سالمندان و نبود نیروی جوان و خلاق در سالهای آینده زنگ خطر را برای مسوولان به صدا در آورد و از همان زمان تصمیم گیران رشد جمعیت بر آن شدند تا با بهره گیری از همان روشهای قدیمی یعنی اعطای امتیاز و جایزه به خانوادهها آنها را تشویق به آوردن فرزندهای دوم و سوم کنند.
شاید این روش در همان دهه ۶۰ و ۷۰ به دلیل شرایط اقتصادی تاثیرگذار بود، اما به نظر میرسد در قرن پیش رو این عوامل تشویقی انگیزهای را برای زوجهای جوان ایجاد نمیکند و مسوولان از این موضوع غافلند که سطح آگاهی و دانش جمعیت کنونی نسبت به سالهای قبل تغییر زیادی کرده و اعطای خودرو و زمین که برگ جدید دولت برای تشویق به فرزندآوری است، نیاز آنها را برای افزایش جمعیت پاسخ نمیدهد.
بیشتر بخوانید: مرگ یک مادر ۱۷ ساله در سراوان؛ میخواهم زنده بمانم
سال ۱۳۹۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی و سه سال بعد مجلس شورای اسلامی مصوباتی را در زمینه سیاستهای کلی جمعیت تدوین و ابلاغ و تلاش کردند سیاستهای جمعیتی را با هدف افزایش نرخ باروری و رشد جمعیت ارائه دهند، اما با اجرایی نشدن این سیاستها میتوان گفت که طرحها روی کاغذ باقی ماند و عملا تا به امروز اتفاق جدیدی که به افزایش چشمگیر نرخ باروری و رسیدن به نرخ جایگزین منجر شده باشد رخ نداده است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبهای مشوقهایی برای افزایش نرخ باروری، زاد ولد و بهداشت خانواده تصویب کرد که شامل مشوقهای اقتصادی از جمله پوشش جامع بیمه مادر و فرزند تا دو سالگی نوزاد، هدیه سکه و وامهای بلند مدت مسکن است. این مصوبه که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است برای اجرا به مجلس شورای اسلامی، نهاد ریاست جمهوری، مرکز مدیریت حوزه علمیه، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت راه و شهرسازی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، وزارت کشور، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهوری و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری ابلاغ شد، اما فقط در حد همین ابلاغ باقی ماند و تقریبا هیچ کدام از نهادهای مسوول اقدام جدی برای اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام ندادند، اما حالا زنگ خطر رشد منفی جمعیت و نزدیک شدن به جمعیت سالمندی در سالهای آینده؛ دوباره بازار بازخوانی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس را داغ کرده است.
بیشتر بخوانید: علائم تغییرات هورمونی زنانه
وزارت بهداشت اعلام کرده است که شش میلیون از زوجهای جوان نابارور هستند و این وزارتخانه بارها قول داده است که اقدامهای مناسبی برای رفع این مشکل انجام دهد، اما افزایش تعداد آمار این زوجها نشان از عدم موفقیت طرح یا طرحهای شکست خورده وزارت بهداشت است.
این آمار در برخی از شهرها طوری است که یک چهارم زوجها با ناباروری و عوارض آن دست به گریبانند، سخت است ارتباطی بین این دو مقوله قائل نشویم؛ به عبارت بهتر، اندکی دقت در چرایی کاهش نرخ زادآوری که برخی با بحران کهنسالی از آن یاد میکنند، ما را به این نتیجه خواهد رساند که در کنار عواملی، چون دوری کردن برخی از زوجها از فرزند آوری و یا ماندن بعضی دیگر در تک فرزندی، عدم باروری میتواند از جمله کلیدیترین دلایل کاهش نرخ جمعیت باشد؛ حال آنکه کمتر به این عامل پرداخته شده و تدبیری برای مقابله با آن در نظر گرفته شده است.
البته ایران در داشتن علوم پیشرفته برای درمان این زوجها وجود دارد، اما نکتهای که از سالها قبل پاشنه آشیل درمان این افراد است هزینههای زیاد و عدم حمایت شرکتهای بیمه است و این موضوع سبب میشود که بسیاری از زوجها یا سراغ درمان نروند یا آن را در میان راه رها کنند. البته این نیمه تمام رها کردن درمان میتواند تاثیر گرفته از عدم حمایت شرکتهای بیمهای در درمان ناباروری زوجهای باشد که تنها متکی به درآمد شخصی و توان مالی خود هستند و پر واضح است این توان برای بسیاری از افرادی که در ابتدای راه زندگی مشترک قرار دارند، بسیار اندک و محدود است.
از سوی دیگر همین گزاره موجب شده که در کشورهای پیشرفته که نرخ زادآوری شان کاهش یافته و یا حتی منفی شده حمایت از زوجهای نابارور و پرداخت هزینههای درمانشان، تبدیل به راهکاری موثر برای افزایش جمعیت شود؛ راهکاری که به نظر بسیار سادهتر و موثرتر از تشویق زوجهای فراری از فرزند به فرزندآوری یا والدین مانده در تک فرزندی به داشتن فرزندان بیشتر است.
به گفته جامعه شناسان و جمعیت شناسان در سراسر دنیا افزایش جمعیت پارامترهای متفاوتی دارد که مهمترین آنها بعد اجتماعی و اقتصادی است که به تناوب این ابعاد در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تغییر میکند، اما همواره جزء مهمترین دغدغه و نگرانیهای خانوادههایی است که تصمیم به فرزندآوری دارند.
دکتر محمد میرزایی جمعیت شناس در گفتگو با دیدار پارامترهای اقتصادی و اجتماعی را مهمترین عامل برای بررسی تصمیم دولت برای افزایش جمعیت میداند و میگوید: این پارامترها در دل خود ابعاد کوچکتری مانند امید به آینده و اشتغال جوانان را هم دارد که در قدم اول تصمیم گیران باید با در نظر گرفتن این دغدغهها برای رشد جمعیت برنامه ریزی کنند.
او در پاسخ به این پرسش که چرا برخی از زوجهای جوان آگاهانه تصمیم به بچه دار نشدن دارند و هیچ عامل تشویقی هم برای آنها انگیزهای ایجاد نمیکند، میگوید: اینکه خیلی از زوجها تصمیم میگیرند بچه دار نشوند این مساله مهم جامعه امروز است و باید دلایل آن بررسی و برای آن راه حلی اتحاذ شود، اما مسوولیت این کار با حاکمیت است و در کل رسیدن به نتیجه درست در این زمینه نیازمند کار تحقیقاتی دقیق و کارشناسانه است.
میرزایی مقاومت و تمسخر کردن راههای تشویقی که حاکمیت برای زوحها در نظر میگیرد را یکی دیگر از دلایل کاهش نرخ رشد جمعیت میداند و میگوید: این نشان میدهد که شاید راه را اشتباه رفته ایم و عوامل تشویقی مانند خانه و ماشین در شرایط کنونی برای آنها عامل تشویقی محسوب نمیشود و شاید این به سخره گرفتن به دلیل غیر منطقی بودن راه حل هاست.
به گفته این جمعیت شناس، اما باید این را هم بررسی کنیم که چرا اینطور شده و راه حلها باید چگونه مطرح شود تا باورپذیری و تاثیرگذاری آن بیشتر شود؟
میرزایی تاکید میکند: در نهایت اصل قضیه حل بحران پیش رو و کم شدن تعداد جمعیت یک قضیه ملی است و مسوولان باید پاسخگو باشند، اما این زمینه هم مهیا است که راهکارهای ارائه شده را نقد کنیم و به دنبال این باشیم که برای حل آن راه حل درست پیدا کنیم.
او میگوید: اینکه راه حلها چگونه، توسط چه کسی یا کسانی با چه درک و دیدگاه و تخصصی بیان و اجرا شود هم بسیار مهم است و مردم بر اساس تمام این پارامترها تصمیم میگیرند و کوچکترین نقص در این راه حلها را متوحه میشوند و برای اجرای آن با حاکمیت همکاری نمیکنند.
این استاد دانشگاه این موضوع را هم مهم دانست که متولیان اجرای طرح جدید افزایش جمعیت باید آسیبهای اجتماعی و روند رو به رشد یا نزول آن را هم بررسی کنند و یکی از معیاریهای پیدا کردن راه حل باید همین آسیبهای اجتماعی باشد.
اگر جزییات طرح مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی را به صورت کلی بررسی کنید متوجه میشوید که هنوز جای کار دارد و شاید باید بعد از ۱۰ سال دوباره بررسی و به روز شود، حداقل در یک دهه اخیر تغییرات اساسی زیادی در لایههای زیرین جامعه رخ داده که تاثیر آن در سالهای احیر نمود پیدا کرده است بنابراین لازم است برای رسیدن به راه حل منطقی و کارآمد همه نیازها و خواستههای مردم در نظر گرفته شود.
برخی تحلیلگران و جمعیت شناسان با اصل افزایش جمعیت در ایران مخالفند و برخی معتقدند که ایران توان تامین غذا برای بیش از 35 میلیون نفر را ندارد. با این حال بسیاری هم نسبت به این کاهش شدید در جمعیت کشور هشدار میدهند و آن را عامل بروز بحران کهنسالی میدانند که در بالا به تفصیل در مورد آن گفته شد.
یک چیز اما واضح است. کشیده شدن ترمز رشد جمعیت در ایران و نزدیک شدن به رقم صفر یک پدیده اجتماعی عجیب است. پدیدهای که شاید بیش از هر چیز ریشه در کمرنگ شدن شدید امید اجتماعی در ایران باشد. وقتی امید چندانی به آینده وجود ندارد، تداوم نسل و فرزندآوری کمرنگ میشود. امید به آینده هم نه با شعار ایجاد میشود، نه با تبلیغات و نه با مشوقهایی مثل سکه و اولویت در طرح قرعه کشی ماشین!
امید اجتماعی را بیشتر باید در شرایطی سراغ گرفت که قیمت سکه طلا در ظرف دو دهه بیش از ۱۰۰ برابر نشده باشد یا برای خریدن یک ماشین هر ماه مراسم قرعه کشی توسط شرکتها به راه نیفتد تا به خیل مشتاقان چند خودرو با کیفیت فروخته شود. امید اجتماعی و فردی شاید گم شده اصلی طرحهای افزایش جمعیت است.