تیتر امروز

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟
گفت و گوی دیدار با یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره کلینیک ترک بی حجابی

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟

خبر راه اندازی کلینیک ترک بی حجابی دلیل گفت و گوی دیدارنیوز با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاح طلب شد. او معتقد است: راه‌اندازی کلینیک برای درمان جسم انسان است نه روح و اعتقادات مردم.
محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود
واکاوی چرائی عدم توسعه در ایران در گفت‌وگوی دیدار با مدیر مسئول ماهنامه آگاهی نو

محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود

اهمیت موضوع عدم توسعه در ایران بهانه گفت و گو با محمد قوچانی، روزنامه نگار شد؛ او معتقد است: در هر کشوری تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی شود.
لازم نیست خواص جایی بروند
افاضات اضافه

لازم نیست خواص جایی بروند

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود نوشت: بر خلاف تبلیغات برخی از این رسانه‌های بیگانه وابسته، لازم هم نیست خواص جایی بروند. ما عوام خودمان داریم می‌رویم. داریم کم می‌شویم. داریم خودمان را می‌کشیم...

نمی‌خواستم پدرزنم را بکشم؛ از خودم دفاع کردم

News Image Lead

داماد جوان که متهم است با واردآوردن ضرباتی بر پدر همسرش او را به قتل رسانده است، ادعا کرد برای دفاع از خودش مجبور به قتل شده و قصدی برای کشتن نداشته ‌است. 

کد خبر: ۱۱۲۸
۱۱:۰۱ - ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷
دیدارنیوز ـ این قتل تابستان سال 84 اتفاق افتاد؛ آن زمان مأموران متوجه شدند مردی که به‌همراه دامادش به دادسرا رفته‌ بود مقابل دادسرا به دست داماد جوانش کشته ‌شده‌ است. 

مرد جوان در محل حادثه بازداشت شد. او بلافاصله بعد از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت: من و برادرم، با دو خواهر ازدواج کرده ‌بودیم. ابتدا برادرم ازدواج کرد و با همسرش زندگی خوبی داشت، پس از مدتی من هم عاشق خواهرزن برادرم شدم و با توجه به اینکه از عروس بزرگمان راضی بودیم، من به خواستگاری خواهرزن برادرم رفتم و خانواده دختر هم قبول کردند و ما با هم عقد کردیم. 

متهم گفت: مدتی بعد برادرم با همسرش دچار اختلاف شد و درگیری شدیدی بین برادرم و همسرش به وجود آمد. پدرزن من که پدر همسر برادرم هم می‌شد، در این درگیری دخالت کرد و دعوا بالا گرفت. بین برادرم و پدرزنم اختلافی ایجاد شد و پدرزنم از برادرم شکایت کرد. برای اینکه برادرم به زندان نرود، من ضامن او شدم و برادرم آزاد شد. این مسئله باعث شده‌ بود پدرزنم ناراحت شود. او به من می‌گفت برای چه ضامن برادرت شدی، او با دختر من بدرفتاری کرده‌ بود و باید به زندان می‌رفت. 

این مسئله مدتی بود که زندگی من را تحت‌تأثیر قرار داده‌ بود. روز حادثه پدرزنم برای پیگیری پرونده‌ای که با برادرم داشت مقابل دادسرا رفته‌ بود و من هم برای اینکه بتوانم رضایت پدرزنم را بگیرم، رفتم. با او صحبت کردم، گفتم بیا این مسئله را تمام کنیم و بگذار برادرم با همسرش آشتی کند و من هم مراسم عروسی بگیرم و زندگی مشترکم را آغاز کنم، اما پدرزنم عصبانی شد و گفت تو حق نداشتی چنین کاری بکنی و نباید برای برادرت فیش حقوقی می‌گذاشتی. متهم ادامه داد: در این هنگام برادر پدرزنم به من حمله کرد. آنها چاقو و قمه داشتند و من دستم خالی بود، خواستم فرار کنم و وارد کوچه‌ای شدم. آنها دنبال من بودند. وارد کوچه که شدم دیدم کوچه بن‌بست است، راه فراری نداشتم. در کشمکشی که با برادر پدرزنم داشتم چاقو را از دست او گرفتم و در همین حین پدرزنم که زنجیری در دست داشت، جلو آمد، اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد که یک‌دفعه چاقو به پهلویش برخورد کرد و خون‌ریزی شدیدی کرد. من قصدم اصلا این نبود که او را بکشم و می‌خواستم فرار کنم تا کشته نشوم. 

با توجه به گفته‌های متهم، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده‌ شد. این پرونده بعد از کش‌و‌قوس‌های فراوان و چندین جلسه رسیدگی، در نهایت روز گذشته در شعبه هشت دادگاه کیفری استان تهران بررسی شد. 

روز گذشته در ابتدای جلسه رسیدگی، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار رسیدگی به این پرونده شد، در ادامه اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص را کردند. در ادامه متهم یک‌بار دیگر در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد اما گفت قتل عمدی مرتکب نشده‌ است. او گفت: درگیری در واقع بین برادرم و پدرزنم بود، من هم می‌خواستم این ماجرا تمام شود تا بتوانم زندگی مشترکم را آغاز کنم. من و همسرم هیچ مشکلی باهم نداشتیم و رابطه خوبی با هم داشتیم، اما چون برادرم و همسرش که خواهرزن من می‌شد با هم دعوا داشتند، نمی‌شد کاری کرد و زندگی من هم به‌‌شدت تحت‌تأثیر قرار گرفته‌ بود. پدرزنم از اینکه اجازه نداده‌ بودم برادرم به زندان برود، از من ناراحت بود و می‌گفت تو باید با من همراهی می‌کردی تا برادرت تنبیه شود؛ درواقع این مسئله باعث شده‌ بود که او ناراحت شود. 

مرد جوان ادامه داد: من چندین سال است که در زندان به‌سر می‌برم و در همه این سال‌ها هم گفته‌ام که قصدی برای کشتن پدرزنم نداشتم آنها مقابل دادسرا به من حمله کردند و من برای اینکه خودم را نجات دهم فرار کردم، اما به محیط تسلط نداشتم و به همین دلیل هم نمی‌دانستم به کوچه‌ای که وارد می‌شوم بن‌بست است. وقتی در کوچه بن‌بست گرفتار شدم آنها با قمه و زنجیر به من حمله کردند، می‌خواستند من را بزنند به همین دلیل هم من با برادر پدرزنم که چاقو داشت درگیر شدم و چاقو را گرفتم، حین درگیری بود که چاقو به بدن پدرزنم برخورد کرد. برای این اتفاق از اولیای‌دم عذرخواهی می‌کنم و یک‌بار دیگر می‌گویم من فقط می‌خواستم درگیری تمام شود و زندگی من هم سروسامان بگیرد و بتوانم با همسرم راحت زندگی کنم که این اتفاق افتاد.  بعد از گفته‌های متهم و وکیل مدافع او، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند تا درباره این پرونده تصمیم‌گیری کنند. 

منبع: شرق
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی