چه بپذیریم رسوایی شورای شهر بابل نتیجه اخاذی یک زن بدکاره بوده و چه سناریویی بوده که از سوی یکی از اعضا شورا طراحی شده نتیجه یکی است و آن هم به قهقرا رفتن اخلاق در جامعه است. آنچه در شورای شهر بابل پیش آمد نشان از مرگ اخلاق در جامعه ایران دارد. مرگی که به یکباره پدید نمیآید و میبایست روندی را طی کند.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: امام جمعه شهر بابل در نماز جمعه ۱۶ شهریورماه سر دمل چرکینی را باز کرد که بوی متعفن آن به سرعت همه جا پخش شد. خبری که به درستی دکتر محمد فاضلی از آن به رسوایی «بابل گیت» تعبیر کرد. از آنجا که مسئولین ذیربط عمدتا در اینگونه مواقع سکوت اختیار میکنند هنوز علت اصلی این رسوایی بزرگ به درستی روشن نشده است.
حجتالاسلام مجتبی روحانی پیرامون رسوایی اخلاقی در شورای شهر بابل گفت: «مسائل شورای شهر بابل و رسواییهای اخیر مانند دملی بود که سر باز کرد. خدا به ما رحم کرد که این افراد این موقع رسوا شدند. این صحنه یکدفعه بهوجود نیامد و برخی از افراد رذل درون شورا از مدتها قبل این اقدامها را انجام میدادند. چشمانی ناظر این صحنهها نبودند؟ از ماههای قبل در تریبون نمازجمعه گلایه کردم و به من توصیه کردند که نگویم، اما من دهان خود را نبستم. بوی مشمئز رشوهها و خیانتهای آن را بارها به مسئولان تذکر دادم».
گمانهزنی شده است که این رسوایی اخلاقی حاصل جنگ قدرت در شورای شهر بابل بوده و یکی از اعضای شورای شهر برای همرأی کردن سایر اعضا دامی گسترده و از این روش قصد داشته به مطامع خود برسد و پس از آن به اخاذی نیز روی آورده است.
شورای شهر بابل ۹ عضو دارد که ۴ نفر از آنها در یک گروه و ۵ نفر در گروهی دیگر قرار دارند. از مدتی قبل قرار بود انتخابات هیات رئیسه شورا برگزار شود، اعضای یکی از گروهها تصمیم به تغییر هیات رئیسه داشته است. به همین دلیل یکی از اعضای گروه دیگر که نمیخواست هیات رئیسه شورا تغییر کند، برای رسیدن به خواستهاش چنین نقشه پلیدی کشید و با تطمیع خانمی در خارج از شورا، برای گروه مقابل دام پهن کرد.
این زن که رقیه نام دارد و در یک آتلیه فعالیت میکند وظیفه اجرای این نقشه را برعهده گرفت. وی که یک زن متاهل است و قصد جدایی از همسرش را دارد با مهارتی که در فیلمبرداری داشت، اعضای شورا را به خانهای که از قبل تهیه شده بود کشاند و با شش دوربین که در زاویههای گوناگون جاساز شده بود، از فساد خود با اعضای شورای شهر فیلمبرداری کرد.
رقیه که با به اجرا گذاشتن مهریه خود در آستانه جدایی از همسرش قرار دارد با برادر یکی از اعضای زن شورای شهر بابل آشنا شد و با همکاری وی و یکی دیگر از اعضای شورای شهر بابل این دام را برای شورانشینان پهن کردند.
بنابر گفتههای امام جمعه بابل، ۲ نفر از اعضای گروه رقیب در دام این خانم گرفتار شدند و پس از آن عامل اصلی با سیدیهای غیراخلاقی که از آنها تهیه شده بود، این افراد را تهدید کرد که اگر رای به تغییر هیات رئیسه شورا بدهند، فیلمها را پخش خواهد کرد. با این حال آن ۲ نفر به تهدیدهای او گوش نکردند و در نهایت هیات رئیسه شورا تغییر کرد و پس از آن بود که عامل اصلی این اتفاق تصمیم به پخشکردن سیدیهای غیراخلاقی تهیه شده گرفت و خواست خدا بود که ماجرا لو برود. عامل اصلی این اتفاق حتی به اعضای گروه خودشان هم رحم نکرده بود. او از آن خانم برای فریب اعضای گروه خودشان هم استفاده کرده بود که این بار انگیزهاش مالی بود.
۲ نفر از آنها در دام آن خانم گرفتار شدند و فیلمهایی از آنها تهیه شد و آنها حاضر شدند برای اینکه فیلمها منتشر نشود، ۳۷۰ میلیون و ۴۵۰ میلیون تومان به عامل اصلی پرداخت کنند.
عامل اصلی پس از اخاذی از ۲ عضو شورا قصد داشت همه سیدیهایی را که از اعضای شورا تهیه کرده بود به فردی در شهرداری بفروشد و برای آن بیشتر از یک میلیارد تومان خواسته بود که این مبلغ رد و بدل نشد و پیش از آن، ماموران اداره اطلاعات و نهادهای امنیتی که در جریان ماجرا قرار گرفته بودند موفق شدند این ماجرا را افشا و متهمان را دستگیر کنند.
نقل قول دیگر این است که زن مزبور با ۵ نفر از اعضای شورای شهر رابطه نامشروع ایجاد کرده تا از آنها اخاذی کند.
براساس این سناریو زن فیلمبردار پس از تهیه فیلمهای مستهجن از اعضای شورا اقدام به اخاذی کرده است. ظاهرا اعضای شورای شهر به درخواستهای این زن پاسخ مثبت دادهاند و برای از بین رفتن فیلمهای خود صدها میلیون تومان پول پرداخت میکنند. حتی گفته میشود در یک فقره زن فیلمبردار یک میلیارد و دویست میلیون تومان اخاذی کرده است. از همین جاست که نهادهای امنیتی به اعضای شورا مشکوک میشوند. گفته میشود رصد تراکنشهای مالی اعضای شورا با این زن باعث افشای ماجرا شده است. اظهار نظرها نشان میدهد این پرونده فقط ابعاد اخلاقی ندارد و فساد مالی نیز در آن صورت گرفته است. این شائبه مطرح شده که برخی اعضای شورا از محل منابعی که در اختیارشان بوده است، حقالسکوت را پرداخت کردهاند. اما درباره انگیزه زن اغواگر ابهامهای فراوانی وجود دارد. همانطور که اشاره شد عدهای از "توطئه چینی" در داخل شورا سخن میگویند. یعنی اینکه این نقشه برای حذف و یا واداشتن ۵ عضو شورا به همراهی، طراحی شده و آن زن در استخدام گروهی دیگر در داخل و یا خارج از شورا بوده است. اما برخی نیز معتقدند که نقشه صرفا از سوی زن اغواگر طراحی شده و ارتباطی با اعضای دیگر شورا ندارد.
اگر بپذیریم این رسوایی حاصل دامی بوده که یکی از اعضای شورای شهر برای سایر اعضا پهن کرده این سؤال پیش میآید که مگر چه منافعی در شورای شهری همچون بابل وجود دارد که منجر شده چنین سناریوی کثیفی نوشته شود و چرا بعد از گذشت ۲۰ سال از تشکیل شوراهای شهر و روستا نظارتی وجود ندارد که کاندیداها تمام همّ خود را بر آن قرار دادهاند تا به هر روی وارد شورا شوند.
در هر صورت چه بپذیریم رسوایی شورای شهر بابل نتیجه اخاذی یک زن بدکاره بوده و چه سناریویی بوده که از سوی یکی از اعضا شورا طراحی شده نتیجه یکی است و آن هم به قهقرا رفتن اخلاق در جامعه است.
آنچه در شورای شهر بابل پیش آمد نشان از مرگ اخلاق در جامعه ایران دارد. مرگی که به یکباره پدید نمیآید و میبایست یک روندی را طی کند. اگر امروز کتابی تحت عنوان «آتش و خشم» توسط روزنامهنگاری به نام «مایکل وولف» نوشته شده و به رسوائیهای اخلاقی بیشمار «دونالد ترامپ» میپردازد تا جائی که استیضاح رئیسجمهور آمریکا را محتمل میسازد، باید پذیرفت که جامعه مذهبی آمریکا دچار مرگ اخلاقی شده، اما این مرگ به یکباره واقع نشده است.
در اواسط دهه ۹۰ میلادی ماجرای «مونیکا گیت» تیتر نخست تمام رسانههای آمریکایی بود، ماجرایی که پرده از رابطه جنسی «بیل کلینتون» رئیسجمهور دموکرات آمریکا با یکی از کارآموزهای کاخ سفید به نام «مونیکا لوینسکی» برداشت. پیش از آن نیز رسوایی عظیم «واتر گیت» اتفاق افتاد که منجر به بالا گرفتن احتمال استیضاح ریچارد نیکسون رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا شد. هر چند نیکسون در شب ۸ اوت ۱۹۷۴ از سمت خود کنارهگیری کرد، اما در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نکرد. آنچه در آمریکا اتفاق افتاد و یا نمونههای مشابهاش در ایتالیا و فرانسه، همگی نشان از انحطاط اجتماعی و مرگ اخلاق دارد.
رسوایی اخلاقی شورای شهر بسیاری را نگران کرده است. دوست نداریم مرگ اخلاق را باور کنیم از اینرو است که آرزو میکنیم زنی که با جمعی از اعضای شورای شهر بابل ارتباط نامشروع داشته به دیگرانی که نپذیرفتهاند هم پیشنهاد داده باشد. کاش در خبرها بیاید که به کسان دیگری هم این پیشنهاد بیشرمانه شده است و آنها پرچم اخلاقمداری را بالا نگه داشتهاند. آن وقت میتوان امید داشت اخلاق در جامعه ایرانی هنوز نفس میکشد و شاید بتوان در آخرین لحظات آن را احیا کرد.