باید رویه کشورداری تغییر اساسی کند. باید گشایشی ایجاد شود که در آن کار سیاسی کردن، این همه هزینه نداشته باشد. باید احزاب سیاسی فراگیر را رونق داد، انتخابات آزاد و با کمترین مداخله نهادهای حکومتی را برگزار کرد، نشاط سیاسی ایجاد کرد و میل به «فعالیت گروهی داوطلبانه مداوم غیررسمی» را در نسل جوان کشور پاسخ داد.
دیدارنیوز – علی شکوهی - رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در سخنانش در دومین همایش ملی پیشگیری از خودکشی بر نکات مهمی تاکید کرد که سخن دستکم سه دهه من در غالب نوشتهها و سخنرانیها بوده است.
موسوی چلک در این همایش تاکید کرد: «رئیس جمهور روز گذشته گفتند که در حال حاضر درگیر یک جنگ اقتصادی هستیم و مردم باید کمک کنند؛ اما مشارکت مردم جز با افزایش سرمایه اجتماعی مهیا نمیشود».
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با تأکید بر اینکه باید به حوزه اقتصاد سیاسی توجه ویژهای کرد، تصریح کرد: «باز بودن فضای سیاسی میزان شادی را افزایش میدهد».
موسوی چلک تاکید کرد: «اگر قرار است از این شرایط خارج شویم بجز توسعه اقتصادی باید به سمتی برویم که مردم مشارکت کنند. تا زمانی که نشاط و سرمایه اجتماعی در کشور نهادینه نشود شاهد افزایش خودکشیها خواهیم بود. این در حالی است که در دورههایی که آزادی عمل سیاسی بیشتر بوده، میزان خودکشی نیز کاهش یافته است».
وی گفت: «باید اجازه دهیم افراد با دیدگاههای مختلف در چارچوب قانون اساسی فعالیت کنند؛ در غیر این صورت آسیبهای اجتماعی، امنیت ملی ما را تهدید میکند و دود این آسیبها به چشم همه خواهد رفت».
ضرورت توجه به راهکارهای جمعی – جامعهشناسانه
راهکارهایی که در ضمن این سخنان برای مقابله با آسیبهای اجتماعی پیشنهاد میشود، از این حقیقت سرچشمه میگیرند که مسائل اجتماعی بسیار «درهمتنیده» و متداخل هستند و نمیشود یک معضل مشخص را از بقیه معضلات و مشکلات کشور جدا و تنها برای حل همان مورد مشخص، برنامهریزی و اقدام کرد. جزیرهای کردن مسائل نه ممکن است و نه مطلوب و نه نتیجهبخش و بنابراین باید مدلی را طراحی کنیم که بتواند مسائل یک حوزه را در پیوند با یکدیگر مورد توجه قرار بدهد و حتی مسائل یک حیطه مشخص را در پیوند با تمام حیطههای مرتبط بررسی کند. امروزه مشخص است که باید مطالعات بینرشتهای در همه مسائل را در دستور قرار داد چون ارتباط مسائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی با یکدیگر به شکلی است که نمیتوان با توجه به تنها یک دانش، قادر به تبیین و شناخت درست یک موضوع معین شد. چه بسا یک سئوال به حوزه اقتصادی مربوط باشد اما پاسخ آن را باید از حوزههای دیگر (سیاسی، حقوقی، فنی، فرهنگی، تعلیم و تربیت و ...) اخذ کرد. همین درهمتنیدگی مسائل است که یک فردی در جایگاه مقابله با آسیب اجتماعی و مددکاری را به سوی ارائه راهکارهای سیاسی سوق میدهد زیرا او تجربه کرده است که اگر نگوییم ظهور این آسیبها ناشی از وضعیت سیاسی کشور است اما با قاطعیت میتوان گفت که تشدید آن آسیبها در این بستر سیاسی، قطعی است.
آمارها فریاد میزنند
بگذارید برخی از آمارها را که رئیس انجمن مددکاری ایران در این همایش ارائه کرده، مجددا مورد تاکید قرار بدهیم.
اینها برخی از آمارهایی است که موسوی چلک در این همایش ارائه کرده است تا نظریه خود را اثبات کند و نشان دهد اوضاع اجتماعی در ایران اصلا خوب نیست و روندها ما را از یک چشمانداز تلخ و نگرانکننده مطلع میکند که اگر همین امروز برای آن فکری و کاری نکنیم، فردا دیر خواهد شد.
بدون تردید راهحل «سیاسی» است
شاید سیاسی دانستن راهحل همه مسائل در ایران، از سوی برخی دچار ابهام باشد اما واقعیتی است که انکار نمیتوان کرد. امروز سایه تصمیمات سیاسی مسئولان بر سر همه مسائل جامعه افتاده است. مگر میشود وضعیت اقتصادی کشور را جدا از تصمیمات سیاسی مسئولان دانست؟ مگر نوع روابط سیاسی میان ایران و دیگر کشورها بر وضعیت معیشت و زندگی عادی مردم موثر نیست؟ مگر نمیتوان اشکال کرد که میزان تعهدات جهانی جمهوری اسلامی نسبت به مردم کشورهای دیگر و نهضتهای انقلابی، به اندازه آرمانهای و ایدهالهای ماست و نه متناسب با توان ملی ما؟ مگر خلاف گفتهایم اگر مدعی شویم که فقدان احزاب سیاسی و نهادهای مدنی فراگیر در کشور، جوانان ما را به کام فساد و تباهی و اعتیاد سوق میدهد؟ کجای این حرف محل خدشه است که باز بودن فضای سیاسی، بستر مشارکت اجتماعی را فراهم میکند و همین امر موجب شکلگیری سرمایه اجتماعی برای نظام و حکومت خواهد شد؟
در کشور ما که هنوز بسیاری از امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در اختیار دولت و نهادهای حکومتی است و مردم و جامعه مدنی حرف اصلی را در این حوزهها نمیزند، طبیعی است که هر تصمیم در حوزه سیاسی، تاثیرگذارترین عامل بر همه حوزههای عمومی باشد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم، وضعیت اخلاق عمومی، اخلاق فردی، آسیبهای اجتماعی، میزان امید به آینده، ازدواج و تشکیل خانواده، آمار خودکشی، افسردگی اجتماعی و دهها موضوع ریز و درشت را مشخص کند. دقیقا به خاطر همین اثرگذاری فراگیر است که معتقدیم راهحل بسیاری از معضلات و درمان غالب دردها نیز در تصمیم سیاسی مسئولان پنهان شده است.
باید رویه کشورداری تغییر اساسی کند و از جمله در حیطه مسائل سیاسی، گشایشی ایجاد شود که در آن کار سیاسی کردن، این همه هزینه نداشته باشد. باید احزاب سیاسی فراگیر را رونق داد، انتخابات آزاد و با کمترین مداخله نهادهای حکومتی را برگزار کرد، نظام انتخاباتی را تغییر داد و به سوی نظام حزبی برد، نشاط سیاسی ایجاد کرد و میل به «فعالیت گروهی داوطلبانه مداوم غیررسمی» را در نسل جوان کشور پاسخ داد. شادی را در جامعه تزریق کرد و فضای اجتماعی را با فعالیتهای داوطلبانه نهادهای مدنی آنچنان اشباع کرد که جوانان بتوانند نیاز خود به پیوستن به گروههای اجتماعی را با الحاق به این گروهها پاسخ بدهند و از بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد مصون بمانند.
شاید تصمیمگیری مسئولان در این زمینه به فهم عمیقتر ابعاد این تهددهای اجتماعی نیاز داشته باشد و باید به آنان مجال داد اما این هشدار را تکرار باید کرد که برای هر تصمیمی، زمان و اجل مشخصی وجود دارد و گاهی خیلی زود، دیر میشود. پیش از آن که دیر شود، باید کاری کرد.