دیدارنیوز ـ فشارها به دولت و شخص رئیس جمهوری بسیار زیاد شده است. اکنون به صورت روزانه شاهد اخبار تخریبی و عملیات جنگ روانی علیه دولت و رئیس جمهوری هستیم، آن هم در شرایطی که همزمان دشمن خارجی نیز بر فشارهای خود افزوده است. چنین همزمانی بی سابقهای، چرا اتفاق افتاده است؟ معصومه ابتکار، فعال سیاسی اصلاحطلب و معاون زنان و خانواده رئیس جمهوری به این پرسشها پاسخ داده و از همه ارکان و جریانهای کشور میخواهد دستکم مانند وحدتی که در دولت امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد، در داخل نیز همه به پشتیبانی و حمایت از دولت برخیزند. این گفتوگو را بخوانید.
به نظر میرسد علی رغم فشارهای خارجی، فشارهای داخلی به دولت و شخص رئیس جمهوری هم بیشتر شده است. این ارزیابی را قبول دارید؟
همین طور است. اما شخص رئیس جمهوری بسیار توانمند و مدیر هستند. این را از این جهت مطرح میکنم که نه تنها از نزدیک مدیریت رئیس جمهوری را میبینم، بلکه در گذشته افراد مختلف را هم دیدهام. امروز مشکلات کشور چند بخش است، بخشی از بیرون به ایران تحمیل میشود؛ بخشی هم مشکلات داخلی جریانهای سیاسی است؛ بخش دیگر هم جنگ روانی است و بخش دیگر هم مشکلات اجرایی کشور است. واقعیت این است که تا پیش از این اتفاقات، کشور با روند خوبی در حال حرکت بود و به سمت پیشرفت و ترقی پیش میرفت. اما اینکه تنها در چند ماه تحولات و نابسامانیهایی را شاهد باشیم، نشان میدهد که عامل جدیدی وارد میدان شده که توانسته همه جریانهای اقتصادی و سیاسی را تحت تأثیر قرار بدهد.
منظور شما همان نکتهای است که رئیس جمهوری مطرح کردند مبنی بر اینکه همه مسائل از 5 دی ماه 1396 آغاز شد؟
به نظر من در ریشهیابی وقایع و التهابات اخیر، حتی باید به قبل از این تاریخ بازگردیم، یعنی به زمانی که مسأله مؤسسههای مالی و اعتباری مطرح شد که بعد از آن، شاهد راه افتادن یک موج روانی و اعتراضی بودیم. در مرحله بعد هم برای حل مسأله این مؤسسات، نقدینگی بسیاری وارد بازار پولی کشور شد، در مرحله بعد، شاهد بودیم که تنها 3ماه پس از انتخاب آقای روحانی از سوی مردم، هشتگ «ما پشیمانیم» به راه انداخته شد. از سوی دیگر، مخالفتهایی که با برجام صورت گرفت، نشان دهنده وجود نوعی لجاجت است و اینکه برخی تلاش میکنند از همه ابزارهای قانونی و غیرقانونی که در اختیار دارند، برای به زمین زدن دولت قانونی کشور استفاده کنند. آن هم دولتی مطابق همه ساختارهای نظام جمهوری اسلامی ایران که با تأیید و تنفیذ رهبری فعالیت خود را آغاز کرده و قانون اساسی و رأی مردم پشتوانه انتخاب رئیس جمهوری بوده است. بنابراین، امروز همه قوای کشور، اعم از قوای نظامی یا سایر ارکان کشور باید پشت سر رئیس جمهوری قرار بگیرند، به این دلیل که در امریکا صف متحدی علیه ما ایجاد شده و مسئولان این کشور برای فعالیت علیه ایران، یکپارچه و متحد هستند.
بنابراین، شما بر این عقیده هستید که امروز رئیس جمهوری تنهاست؟
نباید تنها باشند و ما نباید بگذاریم رئیس جمهوری تنها بماند. امروز بسیاری از نیروهای سیاسی معتدل و اصلاحطلب شرایط را درک میکنند و همراه دولت هستند و اگر هم انتقادی مطرح میکنند، این انتقاد برای تقویت ارکان و مواضع دولت و با هدف رسیدگی بیشتر به مشکلات کشور است.
با وجود این به نظر میرسد برخیها بی میل نیستند که در همین وضعیت، دولت زمین بخورد؟
متأسفانه چنین فضایی وجود دارد و این واقعاً تعجبآور است. زیرا قاعدتاً در شرایطی که ما درگیر یک مواجهه رو در روی اقتصادی هستیم و طرف مقابل ما، یعنی امریکا و همپیمانان آن به طور قطع درحال تلاش هستند تا اقتصاد ایران را به زمین بزند، انتظار میرود در داخل کشور وحدت و انسجامی نسبت به این تهدید بیگانه وجود داشته باشد تا کشور بتواند از این تهدیدها به سلامت عبور کند. لازمه این امر، انسجام ملی است و اینکه همه قوا، ارکان و جریانهای سیاسی کشور به دولت کمک کنند.
برخی هم بر این عقیده هستند که اگر آقای روحانی به اندازه توجه به سیاست خارجی، به گفتوگو در سیاست داخلی توجه میکرد، ما امروز شاهد این اندازه فشار و شکاف در سیاست داخلی نبودیم.
برخی از اتفاقات رخ داده قابل اجتناب بود، اما به نظر میرسد مسائلی فراتر از مذاکره و گفتوگو در سیاست داخلی وجود دارد. زیرا آقای روحانی و دولت او در موارد بسیاری تلاشهای زیادی برای این گفتوگوهای داخلی از خود نشان داده و گامهای عملی بسیاری برداشتهاند. از جمله این گامهای عملی اینکه بسیاری از نیروهای اصولگرا یا دیدگاههای اصولگرایانه در هر دو دولت ایشان دیده شده و میشود. درست است که تفکر اصلاحطلبی در این دولت دیده میشود، اما این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که دولت آقای روحانی، دولت اعتدال است. بر اساس همین اعتدال هم هست که آقای روحانی، در عمل گفتوگو و مذاکره در سیاست داخلی را در دولت پیاده و اجرا کرد. آقای رئیس جمهوری با بسیاری از کسانی که مورد تأیید جریان اصولگرای میانهرو و منطقی هستند، کار میکند و این یعنی گفتوگوی مدنظر عملاً شکل گرفته است، البته منظور از اصولگرایان، جریان تندرو و افراطی نیست که به چیزی جز بازگشت جریان پایداری و احمدینژاد رضایت نمیدهد. با وجود این، متأسفانه این تلاشها نه تنها از سوی آن طیف افراطی هیچ پاسخ مثبتی دریافت نکرد، بلکه حملات شدیدتر شد و آنان از همه ابزارهای خود استفاده کردند تا به دولت آسیب بزنند. به همین دلیل امروز میبینیم که با وجود فشارهای شدید خارجی، تخریب و جنگ روانی علیه دولت ادامه دارد و در این مسیر حتی از فضای رسانهای برای ناامید کردن مردم استفاده میکنند.
آیا کسی از ناامیدی مردم سود میبرد؟
قطعاً هیچ بخشی از کشور از ناامیدی مردم سودی نمیبرد. اما واقعیت این است که بخشی از ناامیدی مردم بابت اقدامات این جریان است. واقعاً چرا مردم باید به این اندازه سردرگم باشند؟ بخش زیادی از این مسأله به دلیل نوع اخباری است که اینها منتشر میکنند. نمونه این اقدامات را اخیراً مشاهده کردیم که فیلم پسری منتشر شد، اما بعد معلوم شد که داستان ساختگی بوده است. چرا رسانه باید به خودش اجازه بدهد چنین التهابی را در جامعه ایجاد کند؟ اینها از مسائل اساسی امروز ما است؟ عمیقاً معتقدم اگر نیت ما درست است و نگران آینده انقلاب و نظام هستیم، باید پشت سر دولت قرار بگیریم. انتقاد و مشکلات را هم بگوییم. کسی دنبال جلوگیری از بیان نقدها نیست، اما مسلماً انتقاد با ضربه زدن و همصدایی با بدخواهان و دشمنان ایران بسیار متفاوت است.
منبع: ایران/مرتضی گلپور/۱۷ شهریور ۹۷