افشین علا: به نظر من خطراتی که از درون پیکره درخت سایهگستر انقلاب اسلامی، قامت استوار و ریشههای عمیق آن را تهدید میکند، بهمراتب از قدارهکشیها و رجزخوانیهای دشمنان خارجی که چون بادهای مسموم، به برگ و بار آن آسیب میرسانند، جدیتر و ویرانکنندهتر است.
دیدارنیوز – علی شکوهی – با نام افشین علا از سالهای بسیار قدیم آشنا بودم. بعدها دوستی محدودی پدید آمد و دیدار در چند جلسه هم ممکن شد اما توفیق دیدارهای بیشتر فراهم نشد. شاید در آینده مجالی فراهم شود – در همین سایت دیدارنیوز - تا با ایشان در باره برخی موضوعات اجتماعی و سیاسی گفتگو کنیم و دیگران را هم در اطلاع از مضامین آن شریک کنیم اما امروز مناسب دیدم تا درباره چند موضوع مرتبط با انقلاب و وضعیت موجود کشورمان به صورت مختصر سخن بگویم و چه بهانهای بهتر از بهانهای که افشین علا با شعرهای تازهاش و با نامه به اساتید بسیجی برای ما فراهم کرد.
افشین علا شاعر انقلاب است و به محکمات اندیشه انقلاب و امام خمینی وفادار مانده است. او مانند برخی از افراد سابقا انقلابی نیست که از گذشته خود پشیمانند. علا همچنان هویت خود را با اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی و اندیشه فکری امام خمینی تعریف میکند و آن را در قالب شعر و ادبیات ارائه میدهد.
علا همچنان بر این باور است که انقلاب باید صورت میگرفت و نظام سابق محتوم به نابودی و از میان رفتن بود چون به مردم اتکا نداشت و وابسته به بیگانگان بود و ظلم و ستم میکرد و غارت بیتالمال داشت و هزاران فسادی که تاریخ گواه آن است. این همه موجب شد تا در اوج انسجام ملی و در حالی که همه نیروهای سیاسی و اجتماعی با هر گرایشی خواستار تغییر سلطنت بودند، مردمیترین انقلاب قرن بیستم رخ دهد. علا در کنار این اعتقاد، مدعی نیست که ما در سالهای بعد از انقلاب، بهترین عملکرد را داریم و همه اقدامات مسئولان قابل دفاع است و هیچ اعتراض و انتقادی به حکومت نباید داشت. او انتقاد و اعتراض و آسیبشناسی وضع موجود را حق همگان میداند و به اصلاح دائمی روند اداره کشور اعتقاد دارد و طبعا جریان موسوم به اصلاحطلبان را با افراد شاخصی مانند سیدمحمد خاتمی مورد حمایت قرار میدهد تا کشور بهتر اداره شود و مردم امیدوارتر در رکاب انقلاب باقی بمانند و سرمایه اجتماعی فراهم آمده با فداکاری و تلاش مخلصانه گذشتگان، به آسانی از دست نرود.
در عین حال علا در مقابل مخالفان نظام و انقلاب میایستد و مرزبندی روشنی با کسانی دارد که اصل انقلاب و جمهوری اسلامی را نفی میکنند و چه بسا در کنار دشمنان این ملت قرار گرفتهاند.
ماجرای شعر «چهل سال» که داغ شد
اخیرا در خارج کشور دو خواننده با هم ترانهای را اجرا کردند که تعریض به ۴۰ سالگی انقلاب است. در همین زمینه افشین علا شعری را سرود تا با این پروژه ضدانقلابی و ضدایرانی مقابله کرده باشد. ابتدا این شعر را بخوانید:
«به خوانندگان چهل سال»
یه جور میگی چهل ساله
که ما بدبخت و نابودیم
که انگار پیش از اون هرشب
توی کاباره خوش بودیم
گمونت ازسر سیری
یه ملت انقلاب کردن؟
بهشت بود و همه باهم
زدن اونو خراب کردن؟
یه جور میگی که این چل سال
پر از کابوسه و بیداد
که انگار پیش از اون مردم
ندیدن گزمه و جلاد
ندیدی کاخای شاهو؟
ندیدی چاله میدونو؟
گمونم خوب یادت نیست
جنوب شهر تهرونو
ندیدی پهلوی ها رو
کیا آوردن و بردن؟
به جز مونتاژ و عریانی
تو این کشور چی آوردن؟
سی میلیون جمعیت داشتیم
همون قدر بشکه های نفت
نه جنگ بود و نه تحریمی
ولی پولا کجا می رفت؟
تو جیب اشرف و شاپور
تو کاخ حضرت والا
بله شادی فراوون بود
ولی تو فیلم فارسی ها
کی بعد از انقلاب، اول
به این ملت خیانت کرد؟
ترورها رو به راه انداخت
کی ازصدام حمایت کرد؟
خلیج فارس ایرانو
عرب میگفت کدوم شیاد؟
با شلیک کدوم موشک
هواپیما توآب افتاد؟
ندیدی توی سنگرها
هزاران جسم صدچاکو؟
جوونایی که جون دادن
ندادن یک وجب خاکو؟
تو اون روزا نمی خوندی
چرا از فقر و بدبختی؟
چرا شیون نمی کردی
برای کشتن تختی؟
به فرضم توی این چل سال
وطن غرق تباهی بود،
بپرس از غربیا آیا
مصدق هم سپاهی بود؟!
نامه بسیج اساتید به افشین علا
به دنبال انتشار آن ترانه و این شعر، سازمان بسیج اساتید در نامهای از پاسخ افشین علا به پروژه ضدّ ایرانی خوانندگان «چهل سال» قدردانی کرد. متن نامه سازمان بسیج اساتید بدین شرح است:
حضور شاعر متعهدِ انقلاب مردمی ایران
استاد ارجمند جناب آقای افشین علا
باسلام و احترام
پاسخ هنرمندانه جنابعالی به پروژه ضدّ ایرانی خوانندگان «چهل سال» موجی از شور و تولید عواطف در بین استادان وطنخواه و اسلام گرا در دانشگاه های کشور را برانگیخت.
نظر به اینکه جمع کثیری از استادان و دانشگاهیان کشور خواستار تقدیر از آن شاعر فرزانه انقلاب و ارسال پیام محبتآمیز خود به شما شاعر برجسته ایران شدند، به این وسیله و به نمایندگی از استادان دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی کشور از جنابعالی که با سرودن اشعاری وزین، مستدل و مبتنی بر شواهد غیرقابل انکار تاریخی، پاسخ قاطع و کوبندهای به خیالپردازانی که خفقان و تاریکیِ سالهای سخت حکومت پهلوی را فراموش کردهاند دادهاید، تشکر نموده و امید آن داریم با لطف و عنایت پروردگار و همدلی و همراهی همه وطنخواهانِ ایران اسلامی با جشن فروپاشی رژیم جعلی اسرائیل، پرچم انقلاب اسلامی را به دستان مبارک امام عصر(عج) تقدیم نمائیم.
دوام توفیقات جنابعالی را از درگاه خداوند بزرگ خواهانم.
پاسخ علا به نامه بسیج اساتید
در پاسخ به این نامه، افشین علا هم نامهای نگاشت تا از برخی دغدغههای دیگرش هم سخن گفته باشد. او در این نامه تاکید کرد که دشمنان خارجی و ضدانقلاب در جای خود ولی خطر اصلی تهدید کننده نظام در داخل است. او مرز خودش را با این دست از تمجیدکنندگان شعرش هم ترسیم کرد تا معلوم شود که در بسیاری از مسائل داخلی با آنان اختلاف دارد و در این زمینه حاضر به گفتگو و مباحثه است. متن این نامه را هم بخوانید:
سازمان محترم بسیج اساتید
با سلام و تقدیم احترام
نامه تقدیر جمعی از اساتید محترم دانشگاههای کشور، مایه شادمانی و مباهات بنده شد. بدیهی است آن چه که من میگویم و مینویسم، در مقایسه با عظمت حماسه شهیدان، جانبازان و ایثارگران این آب و خاک، ارزش چندانی ندارد. اما لطف و ابراز محبت عزیزانی چون شما به آن اعتبار و بها میبخشد.
خوشبختانه ما و شما در خصوص خطراتی که از جانب قدرتهای بیگانه، نظام و میهنمان را تهدید میکند، همدل و همصداییم و به لزوم هوشیاری و ایستادگی توأمان، اعتقاد راسخ داریم.
اما قطعا شما بهتر از من میدانید که آفات و خطراتی از درون نیز کشور، ملت و نظام برخاسته از نهضت اسلامی 57 را تهدید میکند که متأسفانه سالهاست که در شناخت ماهیت و مصادیق این آفات و خطرات، بین نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی اختلاف نظرهایی به وجود آمده است. این در حالی است که دشمنان خارجی، در ضدیت و مقابله با شاکله نظام اسلامی و همه وفاداران به انقلاب، اتحادی شوم و اتفاق نظر نامبارکی دارند.
حال که باب گفت و گو بین بنده و شما استادان گرامی باز شده است، اعلام آمادگی میکنم که در خصوص این آفات و خطرات داخلی نیز به گفت و گو بنشینیم و راههای برونرفت از بحرانهای ناشی از آن را برشماریم. چرا که به نظر من خطراتی که از درون پیکره درخت سایهگستر انقلاب اسلامی، قامت استوار و ریشههای عمیق آن را تهدید میکند، بهمراتب از قدارهکشیها و رجزخوانیهای دشمنان خارجی که چون بادهای مسموم، به برگ و بار آن آسیب میرسانند، جدیتر و ویرانکنندهتر است.
بنده آمادهام در هر فرصت و مکانی که شما اساتید محترم تعیین کنید، به عنوان شاگردی کوچک مطالبی را به عرض برسانم و ضمنا از رهنمودهای ارزشمند شما نیز بهرهمند شوم. امید است با همفکری بیشتر و صمیمانهتر اشخاص و جریانهای وفادار به انقلاب، در پیمودن راه پرفراز و نشیبی که پیش رو داریم، هماهنگتر و موفقتر عمل کنیم و به فضل الهی همانگونه که شما آرزو کردید، امانت مقدس انقلاب اسلامی را سالم و پاکیزه، به دست منجی عالم و صاحب عصر برسانیم.
با تجدید احترام
افشین علا
۲۱ مرداد ۹۷
اصرار بر نزدیک کردن جریانهای سیاسی و نیروهای انقلاب به همدیگر
از مختصات فکری مهم در اندیشه افشین اعلا این را باید برجسته کرد که او اسیر دوقطبیهای ایجاد شده از سوی دیگران نمیشود و خود را ملزم نمیداند که یک طرف ماجرایی را انتخاب کند که هر دو طرف آن را میشود قبول داشت. کم نیستند کسانی که به رهبری ارادت دارند اما مثلا سیدمحمد خاتمی را قبول ندارند یا عاشق خاتمی هستند اما از اظهار نظر صریح علیه رهبری و شان و جایگاه ایشان دریغ نمیکنند اما افشین اعلا هم عاشق خاتمی است و هم مرید رهبری و اصلا احساس نمیکند که مجبور به انتخاب یک طرف ماجراست. علا هم در جلسات ملاقات با رهبری حضور مییابد و هم به همنشینی با خاتمی افتخار میکند. او دریافته است که علیرغم رنگ و صبغه عقیدتی دادن به این گونه اختلافات، میشود فراتر رفت و به قول امام خمینی از این منظر به ماجرا توجه کرد که همه این بزرگان به فکر کشور و مردم و نظام اسلامیاند و باید متناسب با جایگاه و شئونات هر کدام مورد توجه و احترام باشند. او دریافته است که باید مواضع خدمت نیروهای انقلاب را به یکدیگر نزدیک کرد و در مقابل کسانی ایستاد که زیستن در شکافها را دوست دارند و بر طبل تفرقه میکوبند و از روش طرد و حذف و دشمنسازی دست نمیکشند.
شعرهایی برای مظلومان
علا هم برای شهید حججی شعر میگوید چون باید از یک مدافع ارزشهای اسلامی و پاسدار منافع ملی و تمامیت ارضی کشور دفاع کند و هم درباره مظلومیت کسی مانند عبدالفتاح سلطانی شعر میسراید که به دلایل سیاسی، سالهاست در زندان است و در همین وضعیت در غم از دست دادن دختر جوانش میسوزد. این دو شعر را هم بخوانید:
شعر اول: تقدیم به اسیر سربریده مدافع حرم، شهید محسن حججی
سر میبرند، از ماه ای شب بیا تماشا
با ذکر یا اباالفضل(ع) بر لب بیا تماشا
ای کربلا تنش را، حالات رفتنش را
هر روز کن زیارت هر شب بیا تماشا
افتاده است یارم، آن ماه بی مزارم
بی سر به سینه خاک، مرکب بیا تماشا
من عاجزم ز وصفش، سوسن ز باغ برخیز
با کاکل پریشان کوکب بیا تماشا
ای نام و رسم و عنوان، خاکی بریز بر سر
مصدر بیا به پایین، منصب بیا تماشا
دیگر مرا نترسان ای مرگ بعد از این داغ
از سوختن چه دانی؟ ای تب بیا تماشا
بانو! مدافعت را بردند سوی مقتل
بر تل خویش بازآ زینب بیا تماشا...
شعر دوم: داغ مکرر، برای داغ دل عبدالفتاح سلطانی
به زندان برنگردانید، از کف داده دختر را
کمر خم گشتهای، دل خستهای، در خون شناور را
رها سازید مردی را که از زندان چو بازآمد
میان خانه، خالی دید هر سو جای دختر را
چه حبسی بدتر از زندانی داغ جوان بودن؟
نخواهید او ببیند تلخی یک داغ دیگر را
به زندان برنگردانید چون با ناجوانمردی
فلک بر گردهاش زد در غم فرزند، خنجر را
به زندان برنگردانید او را چون کشد هرسو
به روی شانههایش بار رنجی کوه پیکر را
اگر زندان سزایش بود بدتر دید، از زندان
اگر اعدام باشد، دیده از اعدام، بدتر را
چو دارد بر جگر، چون نیش عقرب، داغ بیپایان
مخواهید این زمان بر جان او داغی مکرر را
نه دانم اتهامش را، نه داور بودهام هرگز
ولی ترسم بگیرد آه او دامان داور را...
افشین علا