دیدارنیوز ـ جوان امروز در مقایسه با گذشته از نیازها و قابلیتهای فراوان برخوردار است، طبیعتا او نیازمند ایجاد زمینه مناسب برای فعالیت پویا و کارآمد است تا بتواند به قول معروف عرض اندام کند. این در حالی است که سال به سال نرخ آسیبهای اجتماعی در کشور تنزل یافته و این مساله میتواند مسئولان را به فکر چاره برای رسیدگی به جوانان این مرز و بوم بیندازد. آنچه در ادامه میخوانید نظرات محمد مهدی تندگویان، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در گفت و گو با خبرنگار «آرمان» است. به گفته او نباید آزادیهای مشروع را از جوانان سلب کرد، بلکه با تغییر فرهنگ میتوان با جوان امروز همراه بود.
جوان امروز با چالشهای متعدد در زمینه اشتغال، ازدواج، مسکن و... مواجه است. از سوی دیگر توان برطرفسازی نیازهایش را ندارد. او سرخورده از وضعیت موجود است. برای نجات جوان امروز از این کلاف سر در گم چه کارهایی باید انجام داد؟
هماکنون بخش قابل توجهی از جوانان کشور رغبتی برای فعالیت ندارند. در کل ناامیدی برای هیچ فردی مناسب نیست. درضمن این وضعیت فقط شامل حال جوانان نمیشود، بلکه بخشهای دیگر جامعه نیز از وضعیت کنونی ناراضی هستند. به باور بنده بخشی از این قضیه بهدلیل عملکرد نادرست دولت و قولهای نابجایی است که هیچ یک از آنها نیز محقق نشده است. در واقع تاکنون حضور جوانان در حوزههای مختلف جدی گرفته نشده است. تمامی شعارها برای بهکارگیری و انتصابات اجرایی نشده است. از سوی دیگر هم اکنون اوضاع اقتصادی کشور همچون روزهای آغاز جنگ ایران- عراق شده است؛ وقتی که جنگ شروع شد، سخنرانیهای تمامی کارشناسان و رویکرد رسانهها نشان از یاس و ناامیدی داشت. در حالی که کم کم شیوه دفاع را آموختیم و بعد از آن کم و کیف تهاجم را یاد گرفتیم. در روزهای آغاز جنگ هم بحران وارد کشور شد. آن روزها به یکباره در کشور رئیس جمهوری، نخست وزیر و نیمی از اعضای کابینه کشته شدند، در آن دوران دلسردیها بیش از شرایط کنونی بود و امیدی نیز وجود نداشت. هماکنون در جامعهای زندگی میکنیم که بخشی از کشورهای اروپایی در کنارمان هستند و به سیاستهای آمریکا اعتراض میکنند. در این وضعیت اگر باورهای دوران جنگ در بین افراد باشد، هجمهها برطرف میشود، اما به شرطی که همچون آن دوران به جوانان اعتماد شود. در روزهای اخیر قانون منع بهکارگیری بازنشستگان مطرح شد. در حالی که نماینده دولت چندان موافق این تصمیمگیری نبود، اما با پیگیریهای بنده این مهم محقق شد.
به امید اینکه جوانان جایگزین بازنشستگان کشور باشند. برای تغییر در اقتصاد کشور باید تیم دولت جوان باشند، به نظر بنده اقتصاد سنتی درک مناسب از تعاریف نوین در حوزه اقتصادی روز دنیا ندارد. همچنین این رویکرد هیچ تعاملی با اقتصاد دنیا ندارد. همچنین جسارت در برنامهریزی اقتصادی را هم ندارد. در حالی که جوانان ما تمامی این فاکتورها و قابلیتها را دارند. در آن دوران جوانان بهجنگ رفته و فرماندهی کردند. برای مثال حتی دولت آن دوران جوان بود. به باور بنده باید حوزه انتصابات در دولت بهشکل کلی تغییر کند. بالاخره بعد از 40 سال در کشور خواستار شایسته سالاری هستیم. جوانی که بعد از امتحانات فراوان استخدام دولت میشود، انتظار ارتقا دارد. در حالی که تاکنون این اتفاقات در کشور رخ نداده است و دچار یک سیستم مدیریتی فرتوت با تکرار خطاهای گذشته با برنامههای تاریخ مصرف گذشته هستیم. برای مثال این روزها مدیران ما در حوزه ارز توانایی برنامهریزی مناسب و کارآمد را ندارند. همچنین تاکنون در حوزه تبادلات کالا هیچ اقدام مناسبی لحاظ نشده است. این در حالی است که هنوز تحریمی به کشور ابلاغ نشده است.
تاکنون در این معاونت در حوزه کارآفرینی و بها بهظرفیت جوانان چه اقداماتی انجام شده است.
در حوزه بخش خصوصی این سازمان مقوله سازمانهای مردم نهاد در حوزه جوانان را مطرح کرده است. در حالی که مردم هنوز شناخت مناسب از تشکلهای مردم نهاد ندارند. برای مثال مردم با شنیدن واژه سازمانهای مردم نهاد بهفکر کارهای خیریه میافتند. در حالی که تشکلها در راستای اشتغالزایی فعالیت میکنند. هماکنون در این سازمان در پی ایجاد شبکههای تخصصی اشتغالزا برای تشکلها هستیم. برای مثال شبکه گردشگری کشوری راهاندازی و برای آن دبیرخانه ایجاد شده است. در حالی که در گذشته این تشکلها وجود داشت، اما بهطور هم افزا نمیتوانستند فعالیت کنند. از سوی دیگر در پی تشکیل سامانه ملی برای این تشکلها هستیم. با این تفاسیر آنها میتوانند وارد عرصه کار شوند و همافزا کار کشوری انجام دهند. در بحث کارآفرینی هم تشکلهای کارآفرین تشکیل شبکه و دبیرخانه را در دستور کار قرار دادند. همچنین دورههای توانمندسازی نیز برای آنها برگزار میشود. برای مثال 270 نفر در جیرفت در یک تشکل به اشتغال میپردازند. این تشکلها برای فعالیت نیازمند تشکیل شبکه هستند تا بتوانند فعالیتهایشان را رسانهای کنند. در عین حال در پی تشکیل شبکه بازار برای آنها هستیم. بیشک تا پایان سالجاری این اقدامات انجام میشود. هماکنون به شکل پایلوت از یک استان این اقدامات آغاز شده و بزودی یک شبکه بازار کشوری در حوزه تشکلها ایجاد میشود. هدف این است که در شبکه بازار مذکور امکان خرید کالا وجود داشته باشد. همچنین در پی این اقدام با فروشگاههای زنجیرهای وارد مذاکره شدهایم. گفتنی است که این تشکلها از مالیات معاف هستند و مشکلات بیمهای هم ندارند. هماکنون فضایی ایجاد شده تا جوان بیاید و کار بیاموزد. برای تحقق این مهم ابلاغ اعتبار وام برای آنها با نرخ اندک در اختیار متقاضیان قرار میگیرد. از ابتدای سال تاکنون 10 میلیارد تومان در زمینه کارآفرینی امید هزینه شده است.
در این شرایط اعتبارات پرداخت شده و در پایان شهریور نیز اعتبارات برای این افراد در نظر گرفته میشود. افراد فعال در این زمینه مواد اولیه تولید کالا را از طریق بانک زیر قیمت بازار تامین کرده و فرآوردهها را خریداری کرده و در عین حال به چرخه تولید نیز کمک میکنند. برای مثال برای فعالیت در زمینه پوشاک مواد اولیه از بانک رسالت اخذ شده و وسایل مورد نیاز نیز از طریق اعتبارات با سود دو درصد تامین میشود. در آخر محصولات تولیدی نیز از سوی بانک خریداری میشود. در واقع فعالیت در یک شبکه پویا و کارآمد انجام میشود. در این شرایط از جوانان خواستارم که به سمت مراکز استان مهاجرت نکنند.
دولت تاکنون برای تحقق این مهم چه اقداماتی انجام داده است؟
در این بخش نیز با دولت و نهادها مشکل داریم. در این وضعیت انتظار میرود که دولت فعالیتهایش را به تشکلها برون سپاری کند، در غیر این صورت فعالان در این عرصه دچار مشکل میشوند. برای مثال وقتی دولت فعالیتهای تولیدی، پژوهشی و... دارد و بهدنبال برونسپاری است، چرا بهدنبال فعالیت با شرکتهایی با هزینههای گزاف است. در این اقدام جوانان توانمندیهایشان شکوفا شده و هم از پرداخت هزینههای گزاف در قالب مالیات، بیمه و... معاف میشوند.درضمن در این اقدام جوانان استان هم فعال میشوند. از دولت درخواست میشود، تمامی نهادهای دولتی بهویژه در استانها همه فعالیتهایی که نیازمند برونسپاری است، را برای تشکلهای ارسال کنند، چون این تشکلها در حوزههای مختلف توانمند هستند. برای مثال در حال حاضر یک تشکیل در استان لرستان رصدخانه احداث و در کنار رصد خانه مجتمع اقامتی ایجاد کرده و 70 نفر در آن مشغول بهکار هستند. با این تفاسیر ما در عرصههای پژوهشی، عملی، گردشگری، فرهنگی، تولید محتوای نرمافزاری، فعالیتهای عمرانی و هم در حوزههای تولیدی آماده فعالیت هستیم. اگر این اتفاق شکل بگیرد، بخش قابل توجهی از نارساییهای شغلی در کشور حل و فصل میشود. به باور بنده برای حل معضل اشتغال نیازمند یک اقدام جهادی هستیم. هماکنون وزارت رفاه در حوزه اشتغال جوانان در زمینههای اشتغال روستایی و مناطق محروم 15 هزار میلیارد تومان اعتبارات دارد. در حالی که اعتبارات وزارت ورزش و جوانان 400 میلیارد میشود. در اصل این نهاد در مقایسه با وزارت رفاه یک بیستم هم اعتبار ندارد. در این شرایط از دیگر سازمانها خواستار عملکرد مناسب هستیم. بنده بهرغم وجود اعتبارات کلان دستاوردی از سوی دیگر سازمانها برای تسهیل اشتغال جوانان را شاهد نبودم. تاکنون در حوزه اشتغال مقوله آمایش سرزمین از سوی نهادهای مسئول مطرح نشده است.
در این شرایط هیچ اطلاعاتی از روستاهای کشور و کم و کیف فعالیتهای سودزا وجود ندارد. این شفافسازیها در راستای وظایف وزارت کار است. اینها راهکارهای ما در حوزه اشتغال است. میزان جوانان عضو در تشکلهای ما نسبت به جمعیت 25 میلیونی کشور اندک است. یک بخش از آن برعهده جوانان است تا با ایدهپردازی بهدنبال ساماندهی باشند. در واقع دولت نمیتواند برای 25 میلیون نفر از جوانان کار ایجاد کند، بلکه تنها راهبرون رفت از این قضیه موضوعات اقتصادی است.
بر اساس برخی آمار نرخ سلامت روان در کشور کاهش یافته است. در این میان افسردگی، ناامیدی و استرس نیز در لحظه به لحظه زندگی انسان امروز مشاهده میشود. برای تزریق امید در بین جوانان چه باید کرد.
به یکی- دو نسل از جوانان کشور ما ظلم شده است. جوانان این مرز و بوم بهدلیل بیتوجهی و بدقولیها منفعل و ناامید شدهاند. یک نسل از افراد کشور ما قربانی سیاستهای نادرست و بیتوجهیها شدهاند. درضمن در سالهای اخیر هم یک جنبش امیدبخش در بین جوانان ایجاد شده است. در حوزه قانونگذاری نیز شاهد این جنبش هستیم. برای مثال وقتی قانون منع بهکارگیری بازنشستگان در مجلس رأی میآورد. وقتی رئیس جمهور یک وزیر جوان را منصوب میکند، وقتی در برخی از وزارتخانهها شاهد فعالیت معاونتهای جوان هستیم، هر یک از این اقدامات نشان دهنده بارقههای امید است. برای مثال هماکنون شاید هفت فرماندار جوان در استانها منصوب شده باشند. این جنبش نشان میدهد که بهرغم اینکه شاید یک نسل بهدلیل سیاستهای نادرست قربانی شده باشد، اما نسل بعدی از قربانی شدن آنها بهرهمند شده و بهسمت امید پیش میروند. باید مدیران ارشد و مدیران دولتی فرهنگ و شیوههای خود را در انتصابات تغییر دهند تا اعتماد در کشور لحاظ شود. بنده به مدیران فعلی میگویم، همانطور که دوران مدیریت خود را دوران طلایی فعالیتهایتان میدانید به جوانان امروز نیز اعتماد کنید. امروزه در بین مدیران ارشد کشور فرهنگ بهکارگیری مدیران جوان وجود ندارد. هرچند بهدلیل اتفاقات اخیر در حوزه منع بهکارگیری بازنشستگان دو هزار پست مدیریتی در دولت آزاد میشود. در این شرایط بهازای هر نفر از مدیران بازنشسته میتوان سه مدیر جوان شایسته را بهدولت معرفی کرد. هماکنون در معاونت امور ساماندهی جوانان وزارت ورزش و جوانان حداقل 20 سال سن مدیریت کاهش یافته است. بارقههای امید در کشور شکل گرفته و نوع نگرش مردم نسبت به جوانان تغییر کرده است. در شوراهای شهرها و روستاهای کشور شاید دو هزار جوان فعال هستند. اینها را مردم انتخاب کردند. برای مثال در گذشته فراکسیون جوانان در مجلس وجود نداشت، اما هماکنون این فراکسیون تشکیل شده و 45 نماینده عضو آن هستند. نیازمند شکلگیری تغییر هستیم. در این وضعیت انتظار میرود تا تغییرات به شکل ملموس در جامعه مشاهده شود. از استانداران درخواست برگزاری جلسات ماهانه با جوانان استان و تشکلهای جوانان را دارم. موضوع اصلی توجه به نیاز جوان است. اینکه جوان ببیند در یک جلسه میتواند حرفهایش را مطرح کند، این امر امیدبخش است. در حالی که تاکنون هیچ یک از استانداران این اقدامات را در برنامههای خود نگنجانده است. این مساله ناامیدی بهدنبال دارد.
با بررسی دانشگاههای کشور باید گفت که میزان قابل توجهی از کرسیهای دانشگاهی را زنان تشکیل دادهاند. از سوی دیگر سیستم اشتغال و فعالیتهای کنونی زنان تحصیل کرده امروز را دوباره به سمت خانهنشینی هدایت میکند. در این شرایط برخی از زنان خانهنشینی را به اشتغال ترجیح میدهند.
در زمینه جنسیت موضوعات متفاوت است. بنده دیدگاه جنسیتی را در کل قبول ندارم، چون موضوع اشتغال را باید به شکل کلی مورد بررسی قرار داد. میزان قابل توجهی از مشکلات زنان و دختران جامعه ریشه در مسائل فرهنگی و باورهای قومیتی دارد، چون در قوانین هم مقوله زن و مرد مورد توجه قرار نگرفته و اغلب مسائل بهشکل یکسان مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر بنده عمده مشکلات موجود در حوزه بانوان بهدلیل باورهای فرهنگی است. برای مثال ما در وزارت ورزش و جوانان برای توسعه ورزش برای زنان و مردان هیچ محدودیتی نداریم. مشکلات موجود بهدلیل برخی مسائل فرهنگی است. برای مثال در حوزه تشکلها دورههای توانمندسازی مهارتی برگزار میشود، اما در این حین برخی از زنان کارآمد بهدلیل اینکه این دورهها در دیگر شهرها برگزار میشود، شرکت نمیکنند، آنها اجازه ندادن خانواده را مطرح میکنند. این مسائل دیگر در اختیار بنده یا دولت نیست، بلکه بهدلیل ساختارهای فرهنگی بروز کرده است. هنوز مشکلات قومی، قبیلهای، فرهنگی و... در کشور وجود دارد. هنوز دیدگاهها نسبت به توانمندی بانوان در کشور چندان مناسب نیست. برای مثال وقتی آنها در یک اداره حاضر میشوند، در برخی مواقع دیدگاه مناسب نسبت به آنها وجود ندارد. این مساله باید با تولید برنامههای فرهنگی حل و فصل شود. در روزگار کنونی باید پذیرفت که حوزه بانوان مسائل نوپدید دارد که در دنیا دستخوش تغییرات اساسی شده است. در این شرایط در صورت تغییر ندادن نگرشها به آسیبهای متعدد مواجه میشویم. هماکنون نیز به آسیبهای متعدد مبتلا شدهایم. برای مثال در گذشته آمار اعتیاد در بین بانوان به این میزان نبود، اما در جامعه امروز این قضیه افزایش یافته است. همچنین در شرایط کنونی شاهد افزایش آسیبهای نوپدید هستیم که نشان دهنده سرخوردگی بانوان است. برای مثال وقتی یک دختر میخواهد از فضای اجتماعی لذت ببرد، اما جامعه نتواند نیازهای او را برآورده کند، طبیعتا این سرخوردگی به یک آسیب اجتماعی تبدیل میشود. برای مثال در ماههای اخیر مساله خون بازی در مدارس دختران رسانهای شد.
امروزه بحث استعمال سیگار در مدارس دخترانه حتی در دورههای دبستان نیز کشیده شده است. این مسائل بهدلیل توجه نکردن به بانوان بروز کرده است. بنده بر این باور هستم که در کشور ما قانون، مصوبات و... به قدر کافی وجود دارد، اما فرهنگ اجرای آن را نداریم تا بتوان امکانات را به شکل مناسب در بین مردان و زنان جامعه توزیع کرد. همچنین میتوان شرایطی را ایجاد که زنان و مردان به شکل برابر از امکانات در حوزه اشتغال بهرهمند شوند، چرا بانوان نباید در ورزشگاهها حضور پیدا کنند؟ ما هنوز جوابی برای این سوال نیافتیم. چرا یک بانو نمیتواند دوچرخه سواری کند؟ این مساله هنوز یک سوال بیپاسخ است. هر گونه تحول نیازمند تغییرات فرهنگی در کشور است. برای احیای فرهنگ جامعه علما و مراجع تقلید ورود پیدا کنند. برای مثال امسال بنده هفته جوان را با بازدید از علما آغاز کردم و در جلسات به کررات این مساله که امروزه به نگرشهای جدید در جامعه نیازمندیم، مطرح شد. به نظر بنده تا تغییرات اتفاق نیفتد همچنان شاهد مشکلات متعدد هستیم.
سیاستهای وزارتخانه درباره حضور زنان در ورزشگاه چیست؟
وزارتخانه به شکل کامل با حضور زنان در ورزشگاه موافق است. برای مثال وزارتخانه تلاش کرد تا خانوادهها به ورزشگاه بیایند و بهرغم تبعات امنیتی و مخالفتها بازتاب اجتماعی مناسبی داشت. در حوزه ورزش بانوان نیز اتفاقات مناسبی در حال انجام است. برای مثال در این وزارتخانه دو معاون زن در جایگاههای معاونت امور بانوان و معاون پشتیبانی منصوب شدهاند. از سالجاری قرار است، مدیرکلهای خانم در استانها منصوب شوند.
امروزه در شبکههای اجتماعی شاهد رفتارهای ضداجتماعی برخی جوانان هستیم. این آسیبهای نوپدید را چگونه میتوان مهار کرد؟
به باور بنده نامناسبترین روش برخورد با کاربران شبکههای مجازی فیلتر کردن است. تبعات منفی این اقدام به مراتب بیشتر از این است که فرد در شبکههای مجازی آزادانه فعالیت کرده و خودخواسته مراقب فعالیتهایش در این فضا باشد. فرهنگ استفاده مناسب از این فضا را باید بجای فیلتر کردن بهکاربرد. برای مثال مسئولان و تصمیمگیران وقتی میتوانند یک نرم افزاری را به شکل کامل فیلتر کنند که نرم افزاری مشابه آن حتی با امکانات و کیفیت بیشتر را در اختیار کاربران قرار دهند. وقتی چنین پایگاهی وجود ندارد، چرا باید پایگاههای موجود را فیلتر کرد. شبکههای اجتماعی از طریق فیلتر کردن از بین نمیروند، بلکه تنها کاری که از این طریق به جوانان آموزش داده میشود، رد شدن از فیلتر است. در حالی که رد شدن از فیلتر یک جرم است. در جامعه با تصمیمگیری برای فیلتر کردن تلگرام مسئولان امر خود مشوق رد شدن از فیلترها هستند. در حالی که در این سالها میتوانستیم از طریق فرهنگسازی استفاده بهینه از این خدمات را به افراد جامعه بیاموزند. برای مثال میتوان از طریق شبکههای اجتماعی به بازاریابی، تبلیغات و کسب درآمد همچون دیگر کاربران در اقسا نقاط دنیا پرداخت. هرچند در جامعه ما با هر مساله نوپدید از طریق فیلتر کردن، مصادره کردن و جلوگیری کردن برخورد میشود، طبیعتا جوان امروز هم کم و کیف دور زدن فیلتر را آموخته است.
هماکنون شبکه تلگرام تبدیل به یک شبکه معاند نظام شده است. کاربران آن هم همان کاربران قبلی هستند. با این تفاسیر فیلتر کردن تلگرام هیچ فایدهای نداشت. آزادیهای مشروع جوانان را نباید از آنها سلب کرد؛ هر گونه اقدام در این زمینه نادرست است. در کشور ما در زمان سوگواری تمامی نهادها با یکدیگر همکاری میکنند، اما در زمان شادی، جشن، امید و... هیچ یک از نهادها با یکدیگر همکاری نمیکنند. باید دانست که شادی نیاز افراد جامعه است، چرا در این شرایط برخی از افراد مخالفتهای فراوان انجام میدهند تا از دستیابی جوانان به آزادیهای مشروع جلوگیری کنند. برای مثال دوچرخهسواری آزادی مشروع جوانان است. همچنین استفاده از فضاهای ورزشی نیز جزو آزادیهای مشروع جوانان است. باید دانست که هر گونه اقدام در زمینه سلب آزادی مشروع جوانان تولید و بازتولید آسیبهای اجتماعی را بهدنبال دارد. برای مثال جوانان خواستار مشاهده مسابقات فوتبال در پارکها هستند، چرا برخی مسئولان از وقوع چنین رفتار اجتماعی جلوگیری میکنند. در حالی که این آزادی کاملا مشروع است. در وضعیت اقتصادی نامناسب نباید آزادیهای مشروع را از جوان سلب کرد. به باور بنده باید در این زمینه تجدیدنظر کرد و نهادهای فرادستی ورود پیدا کنند. هماکنون 500 هزار نفر در تشکلهای این معاونت عضو هستند، جالب است بدانید که هیچ یک از افراد فعال در این تشکلها در اتفاقات و اغتشاشات سال گذشته دستگیر نشدند، چون جوانان فعال در این عرصه پایگاهش را پیدا کرده است. برای مثال در خانههای جوان رشتههای ورزشی متعدد آموزش داده میشود. همچنین در سالجاری از افراد خواسته شده که بجای برگزاری هیات مذهبی در ایام محرم میزگرد عاشورایی تشکیل دهند.
هدف این است که در این روند جوان تحت پرسش و پاسخ قرار گرفته و پاسخ سوالات خود را درباره واقعه عاشورا بیابد. باید اتفاقات مناسب در حوزه جوانان شکل بگیرد. جوانان بدانند که با روشهای ابراز ناامیدی هیچ اتفاقی نمیافتد، چون این رویکرد باعث بروز آسیبهای اجتماعی میشود و دیگر مردم، دولت و مسئولان امر را به عنوان یک فرصت نمیبینند. از سوی دیگر اگر جوانان ابراز امیدواری کرده و خود را صاحب ایده و برنامه بدانند، اما قابلیتهایشان مشاهده نشود، این مدل تفکر میتواند راهگشا باشد، چون در این وضعیت دولت و مسئولان میتوانند با جوان تعامل برقرار کنند. برای مثال چند جوان ایرانی اپلیکیشنهای حمل و نقل اختراع کردند و تاکسیرانی تهران از این اقدام متضرر شد. در تمامی عرصهها میتوان اقدامات راهگشا انجام داد. از دولت و مسئولان امر خواسته میشود که جوانان و قابلیتهای آنها را مورد توجه قرار داده و با آنها بر سر میز مذاکره بنشینند. بنده از جوان امروز خواستار تغییر شیوه گفتمان هستم، بهرغم اینکه جوان امروز بیتوجهی، مخالفت و برخوردهای ناشایست را فراوان دیده است. گفتمان مثبت باعث تغییر نگرشها میشود. نسلهای بعدی جوان کشور نیز چشم امیدشان به ماست. باید روش رفتاری از انفعال به سوی فعالیتهای مناسب پیش رود.
منبع: آرمان/ زهرا سلیمانی/۱۴ مرداد ۹۷