دیدارنیوز ـ به نظر شما چرا رييسجمهور درباره شرايط كنوني كشور با مردم صحبت نميكنند؟
به نظر من صحبت رييسجمهور با مردم يك موضوع فرعي است. مشكل اصلي در سيستم اطلاعرساني دولت است كه محدود به دولت دوازدهم نميشود. اين مشكل از دولت يازدهم نيز وجود داشت و بارها بابت ضعف اطلاعرساني در دولت به رييسجمهور از روشهاي مختلف تذكر داده شده است. دولت با مشكلات زيادي روبهرو است اما كسي از اين مشكلات اطلاعي ندارد زيرا تيم اطلاعرساني دولت بهشدت ضعيف عمل كرده و ميكند. يكي از اصليترين مشكلات دولت وارونه جلوه دادن دستاورد توسط رقباي سياسي است؛ رقبايي كه در شرايط حساس كنوني كشور فضا را مناسب ديده و در تلاش براي تسويه حساب سياسي هستند. اين مجموعه اين الزام را ايجاد ميكند تا افكار عمومي در وهله نخست در جريان امور قرار گيرد و در وهله دوم اطمينانهاي لازم از دولت را كسب كند. وقتي افكار عمومي از آنچه در كشور رخ ميدهد كم اطلاع يا بياطلاع باشند منجر به شكلگيري يك فضاي ناامن براي افكار عمومي ميشود. در اين شرايط، افكار عمومي متصور ميشود تدبير جدي براي برونرفت از وضعيت فعلي وجود ندارد. اگر هم چنين تصوري براي افكار عمومي شكل بگيرد يا رسانههاي خارجي و دشمنان چنين تصوري را ايجاد كنند، جامعه به سمت روشهاي خودتدبيري حركت ميكند. اين روشهاي خودتدبيري آثار بسيار خطرناكي براي كشور به همراه دارد.
بنابراين شما معتقد هستيد كه پيش از رييسجمهور، شوراي اطلاعرساني دولت بايد وارد عمل ميشده و چون اين اتفاق رخ نداده بار پاسخگويي بر دوش رييسجمهور افتاده است.
دقيقا. تيم اطلاعرساني دولت ضعفهاي جدي دارد. اين اشكال، احساسي را در مردم ايجاد كرده است كه مسوولان كشور چه در سطح رييسجمهور و چه در سطح وزرا، خود را بينياز از پاسخگويي دانسته و از سمت مردم محكوم به كمكاري ميشوند. شايد اگر دولت اطلاعات درست را در اختيار مردم بگذارد يا ارتباط قويتري با مردم ايجاد كند، حداقل دستاورد اين مهم آن است كه مردم متوجه خواهند شد دولت نقش آنچناني در شكلگيري وضعيت كنوني ندارد. وقتي ارتباط درستي ميان دولت و مردم برقرار نيست، به دليل آنكه دولت بيشتر در چشم مردم است ناكارآمديها و ضعفها متوجه دولت ميشود.
همانطور كه شما نيز اشاره كرديد ضعف تيم اطلاعرساني دولت از دولت پيش مطرح بوده و اكنون نيز ادامه دارد بنابراين موضوع تازهاي نيست. سوال اين است كه چرا رييسجمهور با مردم صحبت نميكند؟
اين يك پرسش جدي است كه جواب روشني براي آن وجود ندارد. به نظر من يكي از دلايلي كه اين اتفاق تاكنون رخ نداده آن است كه رييسجمهور از اين بابت نگرانيهايي دارد. اگر دولت بخواهد صريح، شفاف و صادقانه با مردم سخن بگويد، ممكن است به وحدت جامعه لطمه وارد شود زيرا رييسجمهور در چنين گفتوگويي مجبور است تصويري واقعي از وضعيت موجود را بيان كرده و دلايل اين شرايط را بازگو كند. يكي از عواملي كه كشور را به شرايط حساس كنوني رسانده برخوردهاي ظالمانه نظام بينالمللي بهويژه امريكا است. بخش ديگري از اين عوامل، روشها و رويههاي نادرستي است كه در اين شرايط در بخشهايي غير از دولت تصميمگيري و اجرا ميشود. در چنين شرايطي سكوت رييسجمهور ناشي از نگراني او از آسيب ديدن وحدت جامعه است. زماني كه ارتباط خوبي ميان دولت و مردم برقرار نباشد طبيعي است كه اعتماد جامعه آسيب ديده و خود تدبيريها افزايش پيدا ميكند. دركنار اين موارد بايد افزايش فردگراييهاي خودخواهانه را اضافه كرد كه اين مهم منجر به همافزايي مشكلات ميشود. در چنين شرايطي دولت علاوه بر آنكه بايد رابطه خود با مردم را بهبود بخشد، بايد ضعف تيم اطلاعرساني خود را برطرف كند.
شما اشاره داشتيد كه ممكن است بخشي از صحبتهاي رييسجمهور به وحدت جامعه آسيب بزند. آيا حق مردم نيست كه بدانند چه اتفاقي در كشور رخ ميدهد؟
به هرحال در ترسيم چرايي بخشي از وضعيت موجود، رييسجمهور مجبور است تصويري از ناهماهنگيها و ناكارآمديهاي داخلي ارايه كند كه اين مهم ممكن است به وحدت جامعه ضربه بزند هرچند بهتر است مردم در جريان امور قرار گيرند. مسوولان بايد مردم را امين خود بدانند. اگر برخي نارساييها مربوط به بخش داخلي است بايد صادقانه با مردم در ميان بگذاريم. خروجي اين اتفاق مهم تامين امنيت براي نظام است. در اين شرايط جامعه متوجه خواهد شد تهديد داخلي كجا است. در چنين شرايطي افكار عمومي به كمك دولت آمده و مردم براي حل مشكلات پيشقدم ميشوند. بايد جامعه را از ابهام دور كرد؛ اگر جامعه در ابهام باقي بماند، جريانات رقيب دولت يا دشمنان نظام، تصويري كه دلخواه خودشان از دولت است را براي مردم ترسيم ميكنند و اين اتفاق ميتواند ضربه بزرگي به كشور و انقلاب بزند.
درشرايط كنوني رييسجمهور چه نكاتي را بايد با مردم در ميان بگذارد؟
مردم بايد مطمئن شوند كه دولت بر حوزههاي زيرنظر خود تسلط كافي داشته و پيگير حل مشكلات است. مردم نياز دارند از دولت دركنار تدبير، اقتدار نيز ببينند. مردم انتظار دارند دولت از نخبگان در عرصههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي استفاده كند. نخبگان علاقه دارند به كمك مردم و كشور بيايند بنابراين دولت بايد فضا را براي فعاليت نخبگان فراهم كند. مردم بايد در سه مورد ملموس حس كنند كه دولت تدبير كرده و برنامه دارد. دولت نبايد وعده و قولهايي دهد كه پس از گذشت چند روز محقق نشود زيرا در چنين شرايطي مردم متصور ميشوند كه نه تنها آن وعدهها بلكه ساير برنامهها نيز پشتوانه كارشناسي ندارد.
اگر رييسجمهور صحبتهايي كه مردم انتظار دارند را مطرح نكند، گفتوگو با مردم چه نتيجهاي خواهد داشت؟
اگر اين اتفاق رخ دهد، صحبتهاي رييسجمهور كاملا نتيجهاي عكس خواهد داد. اميد براي مردم بسيار مهم است و اگر با ادبيات شعاري، كلي يا ابهام گونه با افكار عمومي صحبت شود، احساس اعتماد از بين ميرود. اگر احساس اعتماد كاهش پيدا كند منجر به كاهش انگيزه مردم براي كمك به بهبود اوضاع كشور ميشود. در شرايط فعلي ما نياز به افزايش اعتماد عمومي داريم نه عكس آن. ما بايد با گفتوگوي درست با مردم، نااميدي نسبت به آينده را كاهش دهيم.
با توجه به پاسخهاي شما، صحبت رييسجمهور با مردم يك تيغ دولبه است. آيا در چنين شرايطي رييسجمهور بايد با مردم صحبت كند يا خير؟
منظومه گفتاري يك منظومه تك گفتاري نيست بلكه مجموعهاي از گفتارهاست. دولت بايد اين منظومه را تدبير كرده و ظرف يك دوره يكماهه با مردم گفتوگو كند. اين گفتوگو نبايد محدود به رييسجمهور باشد بلكه وزرا نيز بايد به ميدان بيايند. در اين روزها زماني كه با مردم در سطح شهر، تاكسي، مترو و... روبهرو ميشويم حرف نهايي آنها آن است كه انتظار دارند از دولت اقتدار ببينند. اين اقتدار صرفا برخورد و شعارهاي تند و تيز نيست بلكه اين اقتدار از جنس برنامه و راهحل است. مردم انتظار دارند دولت با برنامه و راهحل مشكلات را حل كند. مشكلات امروز كشور تنها بر دوش دولت نيست اما مردم انتظار دارند دولت در حوزههايي كه به او مربوط است، موفق عمل كند.
منبع: اعتماد/۱۴ مرداد ۹۷