دیدارنیوز ـ تفکیک وزارتخانهها موضوع این روزهای مجلس است که از جمله این وزارتخانهها میتوان به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اشاره کرد. وزارتخانهای که شاید در ظاهر مسئولیتهای مشترکی دارند بهویژه رفاه و تامین اجتماعی، اما هر یک از آنها جایگاههای خاص خود و وظایف مشخصی را دنبال میکنند. محمد خوشچهره که اقتصاددان و نماینده سابق مجلس است در گفتوگو با «آرمان» از تفکیک وزارتخانهها میگوید.
تحلیل شما درباره لایحه تفکیک وزارتخانه «تعاون کار و رفاه اجتماعی» چیست و تصور میکنید در این شرایط که کارشناسان بر کوچک سازی دولت برای صرفهجویی و کمکردن هزینهها تاکید دارند، مجلس به این لایحه رأی مثبت میدهد؟
فارغ از اینکه چه وزارتخانهای مطرح باشد، تلاش و یا ادعای دولتها مبنی بر کوچکسازی یا چابکِسازی و یا اصطلاحا «حکمرانی خوب» که همه اینها در جهت کارآمدی دولتهاست؛ اشاره به کارآمدی و به عبارت دیگر پرهیز از حوزههای غیرضروری و توجه و تمرکز به حوزههای ضروری را شامل میشود. با توجه به این مقدمه از میان اقداماتی که با عنوان ادغام صورت گرفت، از همه تعجبآورتر ادغام صنعت و بازرگانی بود که نه سازمان چابکی به وجود آمد و نه کارآمدی آن بالا رفت. صرف ادغام و یا تفکیک وزارتخانهها دلیل بر کارآمد شدن آنها نیست بلکه پیش شرطها و الزاماتی دارد که اگر به آنها توجه نشود، نقض غرض صورت خواهد گرفت. بنابراین در مورد تفکیک وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی همین استدلال مورد توجه است. مضاف بر اینکه یک حوزه این وزارتخانه بحث «رفاه» است. در دهه هشتاد وزارتخانهای مجزا تحت عنوان رفاه ایجاد شده بود که سپس در ذیل وزارت کار قرار گرفت.
ادغام وزارت رفاه با بخش کار و تعاون در دولت آقای احمدینژاد مطرح شد و مجلس نهم در 8 تیرماه سال 1390 به این ادغام رأی داد. آن ادغام کار صحیحی بود یا اینکه مجلس در آن زمان با این ادغام، به نوعی بخش رفاه را در کار و تعاون استحاله کرد و عملکرد طیف اصولگرا را در این بخشها چگونه ارزیابی میکنید؟
اولین خطای بنیادی که ناشی از نبود نگرش و درک صحیح اوضاع بود، در مجلس هفتم رخ داد که البته بنده مخالف تشکیل وزارتخانه رفاه بودم. دلیلش هم این بود که واژهای به اسم رفاه یا «ارتقای بهبود عمومی سطح زندگی» که ترجمه لغت انگلیسی Welfare است، هدف غایی و استراتژیک این واژه و اصولا عملکرد هر رژیم یا حکومتی باید ارتقای سطح عمومی جامعه باشد و به این سمت پیش برود. بنابراین اولین اشتباه ادغام در ترجمه این واژه با واژه Social security(تامین اجتماعی) بود که مربوط به درصد کمتری از جامعه است. جمعیتی که به طور متعارف زیر 5 درصد را شامل میشود و نیاز به رسیدگی دارند؛ مثل سالخوردگان، از کار افتادگان و آسیب دیدگان اجتماعی. این اقشار مشمول تامین اجتماعی شده که نیازمند خدماتی مثل بهداشت درمان، امنیت غذایی و پرداختهای نقدی هستند. در حالی که ما با خطاهایی که در نظام تصمیمگیری و سیاستگذاریهای خود مواجه هستیم، قشر زیادی از جامعه را نیازمند کمکهای دولتی کردهایم. اکنون اقشاری تحت پوشش کمکهای بهزیستی و کمیته امداد قرار دارند. این اقشار بر اثر سیاستهای غلط اقتصادی و اجتماعی نظام تصمیمگیری کشور، دچار آسیب شدهاند.
بنابراین رفاه(بهبود عمومی سطح زندگی) حلقه اصلی تصمیمگیریهاست. رفاه با تشکیل یا ادغام وزارتخانه به سرانجام نمیرسد یا اینکه بگوییم با تحت پوشش قرار دادن افرادی و تامین معاش آنها، رفاه حاصل شده است، تفکر غلطی است. رفاه باید از دل سیاستهای اقتصادی و اجتماعی حاصل شود. رفاه از دل فرصتهای شغلی ایجاد میشود که به درآمد منجر میشود. رفاه از طریق رونق اقتصادی و یک نرخ رشد اقتصادی پایدار به دست میآید. حتی اگر نرخ رشد اقتصادی پایین باشد، اما پایدار بماند و فرصت شغلی و درآمدی برای اقشار فرودست و فقیر مهیا سازد، میتواند زمینههای اشتغال و درآمد را برای طبقه ضعیف جامعه فراهم کند. بنابراین اگر با سیاستهای غلط پولی و ارزی و تجاری باعث ایجاد شکافهای طبقاتی بشویم و ثروتمند را ثروتمندتر و فقیر را فقیرتر و مستمندتر میکند. به خصوص اجرای سیاستهای زمین و مسکن به شدت مهم است که متاسفانه دولتها از یک سو و شوراهای شهر و شهرداریها از سوی دیگر در این زمینه دچار خطاهای جدی شدند. این سیاستهای غلط باعث شد قیمت زمین سوداگرانه بالا برود و با عدم نظارت موجب شدند اکنون مسکن و خانهدار شدن یک آمال و آرزو برای بسیاری از اقشار باشد. قیمت کنونی مسکن هیچ تناسب منطقی با درآمد و حقوق کارگران و کارمندان ندارد که باید بین 15 تا 20 درصد درآمد متعارف یک شاغل باشد بنابراین با شعار و یا نامگذاری وزارتخانهها به رفاه نمیرسیم بلکه باید در تفکر و تلقی دولتها از رفاه و سیاستهای احزاب(که البته کشور ما فاقد حزب و تفکر حزبی است) یا یک جناح حاکم این تفکرات دیده شود. این امر بیشتر در سبد هزینههای خانوار دیده میشود.
رفاه باید ضمن حفظ این نیازمندیها و افزایش سطح آنها، در طول زمان به افزایش سرانه مسکن، مواد غذایی و کالری مور دنیاز افراد، خدمات بهداشتی و درمانی، خدمات و تحولات تکنولوژیکی قرن حاضر مثل اینترنت، تفریحات و امکان برای تفریح مردم در سبد رفاه جامعه دیده شود. بنابراین با اصل تشکیل وزارتخانه رفاه مخالفم زیرا به اشتباه ترجمه شده است. اکنون با سیاستهای غلط شاهد افزایش تورم هستیم و سطح درآمد افراد محروم و مستضعف به شدت پایین آمده و بسیاری از حقوق بگیران و بازنشستگان به دلیل تورم موجود، افزایش اجاره بها که ناشی از افزایش مسکن است، کاهش ارزش پول ملی که ناشی از افزایش نرخ ارزهای خارجی است پیش آمده که نه تنها وضعیت و شرایط اقشار فرودست را بهتر نکرده که باعث افت سطح زندگی، معیشتی و درآمدی آنها هم شده است. بنابراین مبحث رفاه قبل از اینکه در یک وزارتخانه پیگیری شود باید در کل سیاستگذاریهای اقتصادی و حاکمیتی دیده شود. بنده به شدت با تفکیک یا ادغام مقوله رفاه در یک یا 2 وزارتخانه مخالفم. این کارها آزمون و خطاهای مکرر است که مدام از زمان فرصت گرفته میشود تا خطاها جبران شده و کارکردها و عملکردها بهبود یابد.
شما به طور کلی با هرگونه ادغام یا تفکیک وزارتخانهها بدون توجه به سیاستها و راهبردها، مخالف هستید؟
بله؛ هم با ادغامها و تفکیک ناپخته مثل ادغام وزارت صنایع و معادن با بازرگانی و تجارت مخالف بودم و با تفکیک یا ادغام رفاه با کار و تعاون مخالف هستم. صرف ادغام و تفکیک معیار قضاوت نیست بلکه باید دید کارکرد و هدف چیست؟ در دولتهای قبلی هم با اصل تشکیل وزارتخانه رفاه مخالف بودم و در مجلس هم در مقام مخالف صحبت کردم؛ نه به خاطر وزیر معرفی شده بلکه به این دلیل که به جای نگاه کلان و راهبردی به رفاه، برای آن، یک وزارتخانه ایجاد میکنیم مثل این است که وزارت اخلاق ایجاد کنیم! بحث اخلاق باید در رفتار و کردار ما متبلور باشد نه اینکه برای جلوگیری از بیاخلاقی یا گسترش اخلاق، وزارتخانه تاسیس کنیم. مقولاتی مثل رفاه یا اخلاق باید در ماهیت جامعه تصحیح شوند. بر این اساس تاکید بر تاسیس، ادغام یا تفکیک وزارتخانهها امری جزئی است که مثلا چقدر در هزینهها صرفه جویی ایجاد میکند یا بودجه و مصارف هزینهای دولت را کاهش میدهد. این گونه نگاه کردن به مقولات مهم و اساسی کشور اساسا غلط است.
جو مجلس برای رأی دادن یا رأی ندادن به ادغام وزارتخانه تعاون کار و رفاه اجتماعی را چگونه ارزیابی میکنید و تصور میکنید چه اتفاقی در این رابطه رخ دهد؟
مطلبی از روسای یکی از کمیسیونهای مجلس خواندم که ایشان سطح مجلس را از متوسط هوشیاری، آگاهی و تخصص هم پایینتر میدانست! من شخصا به مجلس نقد دارم، ولی چنین اظهار نظری دلم را ریخت! اکنون مهمترین ایراد در تصمیمگیریها به مجلس وارد است؛ هر چند نقدها و ایرادات به دولت هم در جای خود پذیرفتنی است. اگر مجلس در رأس امور باشد میتواند جلوی بسیاری از اشتباهات و خطاها را بگیرد نه اینکه مسائل و مشکلات ارز، سکه و گرانی شلاقش به صورت همه بخورد، اقشاری را له کند و در برابر این امور منفعل باشد. من شخصا جز انفعال از مجلس چیزی ندیدم. اصلا بحث چپ و راست و این یا آن فراکسیون نیست. من چندان به این مجلس امیدوار نیستم، زیرا هر دو جناح سیاسی مجلس، غلطها را از روی دست هم مینویسند!
منبع: آرمان/فرهاد فدایی/۴ مرداد ۹۷