دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: افزایش بیرویه قیمتها و سقوط پول رایج کشور باعث شده است که قیمت باشگاهها و مراکز ورزشی روزبهروز افزایش پیدا کند. این افزایش قیمت به سمتی میرود که ورود به مراکز ورزشی به کاری از نوع لاکچری تبدیل شود و فقط قشر خاصی از جامعه توانایی استفاده از مراکز ورزشی را داشته باشند. در حقیقت هزینه ورزش در یک باشگاه مناسب و زندگی سالم همراه با ورزش برای اقشار متوسط جامعه به یک رویا تبدیل شده است.
از سوی دیگر، به دلیل فشارهای اقتصادی اکثر مردم ورزش را اولویت اصلی زندگی نمیدانند؛ از اینرو نه قادرند و نه حاضر که هزینههای سنگین باشگاههای ورزشی را بپردازند. چندی پیش «سعید نیکوخصلت»، دانشیار فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تبریز بیان کرد که آمار واقعی افراد ورزشکار در ایران تنها چهار درصد است. ورزش نه تنها به سلامتی و طول عمر کمک میکند، بلکه باعث میشود جامعه نرمالتر و شادابتری داشته باشیم. حال فقدان ورزش کردن در جامعه به یک بحران تبدیل شده است.
برهمین اساس «دیدارنیوز» به سراغ مردم شهر تهران رفته است و درباره این موضوعات با آنها به گفتوگو پرداخته است.
سکانس اول
دلار تعیین کننده همه چیز
موهای هایلایت شده کاراملی رنگش را به سختی زیر شال نخیش جای میدهد و همانطور که به اندام ورزیده خود اشاره میکند، میگوید: «من به سختی این هیکل را ساختهام و برام مهم است که همینگونه ورزیده بمانم؛ اما وقتی دلار گران میشود مربیهای تنیس 100هزار تومان و مربیهای شنا 70هزار تومان روی قیمتهای خود میگذارند». چینی به بینیاش میدهد و ادامه میدهد: «حقوقهای ما که تکان نمیخورد. همه چیز گران میشود و ما با حقوق گذشته نمیتوانیم هزینهها را پرداخت کنیم و مجبور به ترک ورزش میشویم». او ماهی دو میلیون تومان هزینه ورزش خود میکند. همانطور که قهوه جلویش را مزه مزه میکند، میگوید: «دیگر از گران شدن لباس و کفش و وسایل ورزشی نمیگویم. همه میگویند فقط دلار گران شده است اما متوجه نیستند که دلار گران شود قیمت همه چیز با علت یا بیعلت دو برابر میشود. واقعیت این است که دلار تعیین کننده قیمت همه چیز است. خدا به خیر کند...».
سکانس دوم
ترس از آینده
روی تردمیل میدود و با حوله دور گردنش قطرات عرق روی پیشانیش را پاک میکند. همانطور که سرعت تردمیل را کم میکند، میگوید: «با اینکه باشگاه ما وسط شهر است و امکانات آنچنانی ندارد اما بعد از این گرانیهای اخیر 50 هزار تومان افزایش قیمت داشته است. به همین دلیل بسیاری از مشتریانم دیگر نمیآیند». محبوبه مربی بدنسازی است و از درآمد این کار، خرج دو فرزند خود را میدهد. او نگران آینده است و میگوید: «این روزها مردم از آینده میترسند به همین دلیل ترجیح میدهند که پولشان را سیو کنند تا بیایند خرج ورزش کنند. از دو سال پیش مشتریهای من نصف شده است و هر روز ریزش داریم. حتی الان که تابستان و اوج کار ماست باز هم مثل سالهای پیش زنان برای ورزش نمیآیند. من هم از آینده با شرایط امروز میترسم». شیشه آبی را سر میکشد و ادامه میدهد: «ورزش زندگی من که یک زن مطلقه بودم را متحول کرد. من بعد از طلاقم ورزش را شروع کردم و با همین ورزش به جنگ افسردگی رفتم. امروز هم به منبع درآمدم تبدیل شده است. جامعهای که زنانش ورزش نکنند، علاوه بر کمبود سلامتی دچار افسردگی نیز میشود».
سکانس سوم
باشگاههای ورزشی برای پولدارها
«زندگی برای بچه لاکچریهاست. ما خرج خورد و خوراکمان را دربیاوریم کلاهمان را به هوا می اندازیم، ورزش کردن در باشگاه برای بچه پولدارهاست نه امثال من». محمد پیک موتوری است و سمت دروازهغار زندگی میکند. با خشمی که در چشمانش است میگوید:« تا 3 ساله پیش هفتهای دو الی سه روز میرفتم فوتبال بازی میکردم؛ اما الان نه وقتش را دارم و نه پول اضافه که بروم با دوستانم سالن کرایه کنم. البته دوستانم هم اکثراً شرایط من را دارند.» محمد معتقد است که استفاده از باشگاههای ورزشی مخصوص پولدارها است.
سکانس چهارم
کوهپیمایی، ورزشی برای جیب کارمندها
در کیف کمری کرم رنگش به دنبال عینکش که مخصوص پیرچشمی است، میگردد تا اساماس روی موبایلش را بخواند. در همین حین میگوید: «من هفتهای یک بار به کوه میآیم. برای جیب کارمندها این ورزش از همه چیز بهتر است». آقای پندار کارمند یک شرکت دولتی است و میگوید: «دختران من به باشگاه بدنسازی نزدیک خانه میروند و هر ماه نفری 100 هزار تومان شهریه میدهند. از نظر من این قیمتها باعث میشود جوانها کمتر ورزش کنند. این روزها وضعیت اقتصادی روزبهروز بدتر میشود». آقای پندار دو دختر ۱۸ و ۲۲ ساله دارد که به باشگاهی در حوالی خیابان فلاح میروند و در ادامه میگوید:« ورزش از اعتیاد و بیماری جوانان جلوگیری میکند و باعث نشاط و سرزندگی میشود. زمانی که من جوان بودم زورخانهها و باشگاههای کشتی در محلهها اکثراً مجانی یا با شهریه بسیار کمی بودند و جوانی که به دنبال ورزش بود به راحتی امکانات در اختیارش بود، اما امروز ...».
سکانس پنجم
عمل زیبایی یا ورزش
«بسیاری ماهی ۵۰ الی صد هزار تومان حاضر نیستن پول باشگاه بدهند؛ اما پول قرص لاغری و عمل زیبایی را میدهند». زینب دانشجوی داروسازی است و در یک داروخانه در خیابان انقلاب کار میکند. همانطور که سعی میکند زن مسنی را متقاعد کند بدون نسخه پزشک قرص نمیدهد، میگوید: «روزانه ما مراجعین بسیاری داریم که قرص لاغری میخواهند و با هر قیمتی حاضر به خرید هستند. همچنین بیشتر مردم به دنبال عمل زیبایی هستند و سریع میخواهند به اندام ورزیده دست پیدا کنند. این مشکل از عدم فرهنگسازی در مسئله ورزش در کشور آب میخورد. البته که قیمت باشگاهها و ساعات کاری مراکز ورزشی نیز بیتاثیر در این موضوع نیست.»
با لبخند ادامه میدهد: «اکثر باشگاههای مخصوص بانوان فقط صبح کار میکنند و زنانی مثل من که تا ۸ شب سرکار هستند و به ورزشهای رزمی علاقهمند هستند نمیتوانند ورزش مورد علاقه خود را دنبال کنند. این مشکل بزرگی برای زنان جامعه ما است. به مرور این عدم تحرک بیماریهای بسیاری ایجاد میکند. در بسیاری از کشورها در محیط کار سالنهای ورزشی به صورت رایگان برای کارمندها و ... در نظر گرفته میشود، اما در کشور ما وقتی برای ورزش زنان در نظر گرفته نمیشود».
سکانس ششم
باشگاههای طمع کار
«باشگاههای ورزشی و مربیان باشگاهها اکثراً دلال هستند». اشکان پسر 17 سالهای که به شدت به ظاهر خودش میرسد و ورزشهای مختلفی انجام میدهد. همانطور که کیف ورزشیاش را از دست راست به دست چپش میدهد، میگوید: «من بیشتر ورزشها را در باشگاههای مختلف امتحان کردهام ولی متوجه شدم که باشگاهها در مقابل امکاناتی که میدهند بسیار گران هستند». بابک دوست اشکان در ادامه میگوید: «من سالها استخری که دوست داشتم میرفتم ولی الان اینقدر ورودیش گران شده که دیگر نمیتوانم بروم. جاهای دیگر هم رسیدگیشان بد است و میترسم مریض شوم». اشکان حرفای بابک را تایید میکند و میگوید: «محیطهای ورزشی هم به نسبت پولی که میگیرند متفاوت است. در باشگاههایی که ارزانتر هستند رفتارها بسیار زننده و نامناسب است».
سکانس آخر
ورزش، شاخص جامعه سالم
مقدار ورزش کردن یکی از شاخصهای جامعه سالم و مدرن است. کشور ما امروزه با بحران ورزش نکردن روبهرو است که در کنارش چاقی و بیماریهای مختلف بهوجود آمده است. جامعه ایران از سلامتی روانی که اولین راهکارش ورزش کردن است بسیار فاصله دارد و بزرگترین دلیل آن عدم فرهنگسازی مناسب برای ورزش کردن است و دلیل بعدی هزینههای بیدلیل و سنگین باشگاههای ورزشی و لوازم جانبی ورزش کردن خواهد بود که مردم را از مهمترین شاخص ایجاد سلامتی دور کرده است. امکانات ورزشی که سرای محلهها در اختیار مردم با هزینههای کم میگذارند نیز با امکانات بسیار محدود و در زمان نامناسب ارائه میشود و باید فکر جدی برای ورزش نکردن در جامعه ایران صورت گیرد.