دیدارنیوز ـ این قتل سال 85 رخ داد و طی آن متهم که آرش نام دارد، با دو نفر دیگر صاحب یک شرکت را به دلیل اینکه حاضر نبود حقوق معوقه متهم را بدهد، ربودند و به قتل رساندند.
آرش پس از درگیری با رئیس شرکت وی را با شلیک دو گلوله کشت و گریخت. پلیس پس از پیداکردن جنازه با تکمیل تحقیقات به راز جنایت کینهجویانه پی برد و آرش را بازداشت کرد. آرش در بازجوییها قتل را قبول کرد و توضیح داد به خاطر شرایط روحی و مالی بدی که داشته مرتکب قتل شده است. بهاینترتیب کیفرخواست علیه آرش و دو همدستش صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست علیه متهم را خواند. در ادامه پدر مقتول بهعنوان تنها ولی دم درخواست صدور حکم قصاص کرد. وقتی نوبت به متهم ردیف اول یعنی آرش رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: مدتی بود به عضویت شرکت هرمی گلدکوئیست درآمده و همه پساندازم را از دست داده بودم. وضع مالی خوبی نداشتم و زندگیام در آستانه فروپاشی بود و همهچیز را یکجا از دست داده بودم و هیچ مدرکی هم نداشتم.
در همان روزها بود که رئیس شرکتی که در آن کار میکردم عذرم را خواست و گفت تو دیگر به درد من نمیخوری از من خواست شرکت را ترک کنم. از او خواستم تا حقوق چندین ماهم را که به تعویق افتاده بود و در مجموع ۶۰۰ هزار تومان میشد به من بدهد، اما هر روز بهانهای میآورد.
وی ادامه داد: آخرینبار وقتی با رئیس شرکت درگیر شدم و او من را از شرکت بیرون انداخت، آنقدر عصبی شدم که تصمیم گرفتم او را بکشم. من برای اجرای نقشهام از دو نفر از دوستانم کمک گرفتم. من و یکی از دوستانم روی صندلی عقب پراید نشستیم و یکی از دوستانم رانندگی را به عهده گرفت. ما بهعنوان مسافرکش مقابل درِ شرکت رفتیم و رئیس را سوار کردیم تا او را به خانهاش برسانیم. من با کلاه و ماسک صورتم را پوشانده بودم. در حوالی مشکیندشت کرج بود که کلاه و ماسک را از صورتم برداشتم و از رئیس شرکت خواستم تا حقوقم را بدهد اما قبول نکرد. من که عصبانی شده بودم به رویش اسلحه کشیدم و دو گلوله به سرش شلیک کردم اما دو دوستم هیچوقت در جریان قتل نبودند.
آنها فکر میکردند فقط قصد تسویهحساب دارم. با پایان جلسه رسیدگی قضات آرش را به قصاص محکوم کردند و حکم صادره در دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت. حکم قطعی شده بود که فوت پدر قربانی که تنها ولی دم بود موجب شد تا خواهر و برادرهای مدیر شرکت ولی دم جدید محسوب شوند. آنها هنوز درخواستشان را برای مجازات آرش مطرح نکرده بودند که در فاصله کمی یکی از برادرهای مقتول به خاطر سانحه رانندگی فوت شد. این ماجرا و تغییر دوباره اولیایدم باعث شد تا آنها پیگیر پرونده نشوند و آرش ۱۲ سال بلاتکلیف در زندان بماند. وی از زندان نامهای به قضات دادگاه نوشت و درخواست تعیینتکلیف را مطرح کرد بهاینترتیب دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
آرش که حالا ۴۲ساله است در حالی که اشک میریخت، گفت: من در آن زمان جوان بودم و اشتباه کردم. باید صبر میکردم و به رئیس شرکت فرصت میدادم تا پولم را تسویه کند اما چون در شرایط بد مالی و روحی قرار داشتم، چنین تصمیم اشتباهی گرفتم. حالا ۱۲ سال است که بلاتکلیف در زندان ماندهام و هر شب کابوس اعدام میبینم. من از این وضعیت خسته شدهام از قضات دادگاه میخواهم یا زودتر حکم اعدام را اجرا یا حکم آزادیام را صادر کنند. در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد تا طبق ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی جدید برای این متهم حکم صادر کند.