دیدارنیوز ـ
مرضیه حسینی: بحران آب! عبارت ترسناکی که این روزها به گوش میرسد، در واقع شدت یافتن فاصله بین تقاضا برای آب و میزان عرضه آن است. هرچه شکاف بین عرضه و تقاضای آب بیشتر باشد، بر ابعاد بحران نیز افزوده میشود. کشور ما در سالهای اخیر به دلیل سوءمدیریت در حفظ منابع آبی خود و همچنین زیرساختهای هدایت منابع آبی زیرزمینی نتوانسته فکری به حال خشکسالی و بحران پیشبینی شده انجام دهد. در سالهای اخیر بسیاری از شهرهای ایران درگیر بحران آب هستند. شهرهای جنوبی کشور مانند آبادان و خرمشهر از جمله شهرهایی هستند که بحران اقلیم در آنها به شورشهای شهری منجر شده است.
دلایل بحران آب و راهکارهای آن:
اسماعیل کهرم، اقلیمشناس در گفتوگو با دیدار نیوز دلایل بحران آب در ایران را چنین تحلیل کرد: «سهم سوءمدیریت در ایجاد بحران آب بیشتر از خشکسالیهای پیاپی است. معضلاتی از قبیل: سدسازیهای بیرویه و غیر استاندارد، پروژههای انتقال آب، هدرروی آب در تاسیسات فرسوده ایران، در کنار کاهش نزولات جوی از جمله دلایل این بحران فراگیر است. کشاورزی ناکارآمد و بدون بازده، هدردهنده اصلی آب در ایران است. در حالی که اقتصاد کشاورزی تنها ۱۳ درصد تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهد، بیش از ۸۰ درصد آب کشور را مصرف میکند. مکانیزه کردن کشاورزی، اصلاح کشت و بذر و اقدام به کاشت محصولاتی که با خشکی سازگاری بیشتری دارند و همچنین متوقف کردن کشتهای آببر مانند صیفیجات و برنج در استانهای خشک، از جمله راهحلهای این مساله است».
صنعت، عامل بعدی تشدید کننده بحران آب است. در عصر تاچر در انگلستان و ریگان در آمریکا، سرمایهداری تصمیم گرفت از شر صنایع سرمایهبر و انرژیبرِ کم بازده خلاص شود، بنابراین بنا شد این صنایع را به کشورهای جهان سوم بفروشند. کهرم در اینباره افزود: «یکی از این صنایع که آب بسیاری مصرف میکند و در کشورهای غربی در کنار دریا احداث میشود، ذوب آهن و فولاد است که در کشور ما متاسفانه در اصفهانی که کویری است احداث شده است. تولید یک کیلو فولاد به ۳۰ هزار لیتر آب نیاز دارد. احداث چنین پروژههایی در اصفهان و ادامه فعالیت آن نهایت بیتدبیری است.
از دیگر اقدامات دولت که کمبود آب در سالهای اخیر را تشدید و بهویژه منجر به خشک شدن زایندهرود شد، انتقال آب اصفهان به یزد آن هم برای مصارف کشاورزی بود. در تمام دنیا انتقال آب، برای تامین آب شرب دیگر شهرها مرسوم است، اما انتقال آب استان کویری اصفهان برای مصارف صنعتی و کشاورزی استان یزد - اگر چنین باشد - اشتباهی است که مورد اعتراض کشاورزان اصفهان نیز قرار گرفت. عوارض و پیامدهای انتقال آب اصفهان تا زمانی که کشاورزان اصفهانی آب مورد نیاز خود را از سفرههای زیرزمینی تامین میکردند آشکار نشده بود، اما با کمشدن بارشها و از بین رفتن منابع زیرزمینی و فرونشست دشتها، مسئله انتقال آب به یزد پس از سالها مورد توجه و اعتراض کشاورزان اصفهانی قرار گرفت. اکنون عوارض اجرای این پروژهها برای مسئولان آشکار شده است، اما هنوز هم طرحهای مشابه متوقف نشده است».
دلایل عدم توجه مسئولین به هشدارها و عدم استفاده از نظریات کارشناسانه
در سالهای گذشته گوش هیچ مسئولی به هشدارهای متخصصان و کارشناسان شنوا نبوده و نه تنها نبوده، بلکه تمام تلاش خود را برای ناامید کردن و فرار این متخصصین از کشور انجام دادهاند. بهعنوان مثال از ظرفیتهای کاوه مدنی یکی از نخبگان محیط زیست استفاده نشد و او از ایران رفت. مسئولان ما نسبت به منافع ملی توجه کمتری دارند و استانی و محلی فکر میکنند؛ یعنی در هر دورهای مسئولانی که قدرت را در دست دارند بدون درنظر گرفتن مصالح ملی، در راستای منافع سیاسی و قومی ـ قبیلهای خود تلاش میکنند و از جمله تلاش دارند آب استانهای متبوع خود را تامین کنند یا بدون محاسبات زیستمحیطی، پروژهای را به آن استان تحمیل میکنند که آثار زیانبار آن در آینده پدیدار میشود.
کهرم در ادامه اشاره کرد: «در همین فقره اخیر خرمشهر، مسئولین ادعا دارند تا اواسط تیر مشکل را حل میکنند. خوب چرا حل مشکل باید تا رسیدن کارد به استخوان به تعویق بیفتد؟ آقایان که میتوانند مشکل را حل کنند چرا در بهمن و دی اقدام نکردند؟ چرا دریاچه ارومیه باید خشک شود در حالی که ما ۴۲۰ میلیارد متر مکعب آب در این محل دریافت میکردیم، یعنی بیشتر از ترکیه و عراق و ...، اما ضعف مدیریت منجر به سدسازیهای بیرویه و خشکی این دریاچه شد».
واقعا با کدام منطق در استان فارس اجازه کشت برنج که محصول بسیار آببری است داده میشود یا کشت انواع صیفیجات در این استان چه توجیهی دارد؟ چرا شهر اصفهان که کویری است، اینقدر سرسبز است؟ کشورهای اروپایی علیرغم اینکه مشکل آب ندارند از فضاهای سبز مصنوعی برای زیباسازی فضای شهری استفاده میکنند. کشور ژاپن در سالهای اخیر پیشرفتهای قابل توجهی در مدیریت آب داشته، چرا ما نمیخواهیم از تجارب سایر کشورها استفاده کنیم؟ چرا با دنیا تعامل نداریم؛ این انزوای سیاسی ما را در تمام عرصهها از پا درآورده است.
نمک بر زخمهای جنوبیتیرماه ۹۷ آبستن حوادث تلخی در
آبادان و
خرمشهر است، نزاعی که بر سر آب رخ داد و همچنان در پهنه جنوبی کشورمان ادامه دارد. جنگ آب در این خطه مسبوق به سابقه است. ۱۸ سال پیش این درگیری منجر به کشته شدن سه نفر از معترضان شد. تیر ۷۹ آب شهر آبادان به دلیل کاهش بارندگی و پایین آمدن سطح آب بهشدت شور شد و عدم دسترسی به آب شیرین به مدت سه روز درگیریهای شدیدی را بین مردم ایجاد کرد. ظرف مدت ۵ ساعت یعنی از ۷ صبح تا ۱۲ ظهر به اندازه کل سال ۵۷ در آبادان شیشه شکسته شد.
به گفته میدری که در آن سال نماینده آبادان در مجلس ششم بود، مسئولین کشور مطلقا از قضیه خبر نداشتند و وقتی برای اطلاع این شورش به وزارت کشور مراجعه شد، مسئولین در پاسخ گفتند: چیز مهمی نیست، چون اگر بود به ما تلکس میشد. پس از اوج گرفتن درگیریها بود که مسئولین مساله را جدی گرفتند و به آبادان نیرو فرستادند که در اثر این درگیریها سه نفر کشته و در حدود ۲۰۰ نفر دستگیر شدند.
از آن زمان ۱۸ سال میگذرد و در تیرماه ۹۷ باز روز از نو روزی از نو! مردم خرمشهر و آبادان که در تبلیغات سیاسی نماد مقاومت و پایداری در طول ۸ سال جنگ ایران و عراق معرفی میشوند، در صفهای طولانی با دبههای ۲۰ لیتری در گرمای بالای ۵۰ درجه در حال پشت سر گذاردن آزمونی دیگر از صبر و مقاومت هستند. معترضین، قبل از اقدام به نزاع و شورش، به اشکال دیگری از جمله تجمع مقابل فرمانداری و بستن جاده محور بوشهر ـ شیراز در سه راه وحدتیه، اقدام به اعتراض کردند. یکی از اصلیترین شعارهای مردم در این تجمعات خطاب به مسئولین این شعار بود «ما آب میخوایم نه غزه / بیست ساله که این وضعه» این شعار در واقع هم یادآور حادثه شورش آب در ۱۸ سال پیش و عدم توجه مسئولین به بحران آب در جنوب است و هم اعتراض به سیاست خارجی و داخلی دولت که مشکلات اقلیمی و بحرانهای محیط زیست را در اولویت برنامههای خود قرار نمیدهد و بخش زیادی از منابع را مصروف هژمونی ایدئولوژیک خود در جاهای دیگر میکند.
مساله دیگر که بر شدت نارضایتیها افزود، افزایش دوبرابری قیمت آب معدنی در نبود آب لولهکشی بود. مردم خرمشهر و آبادان در روزهای قبل از درگیری، مقابل محل برگزاری نماز جمعه تجمع کرده و علیه مسئولین خرمشهر شعار دادند. البته بعضی از مسئولین از جمله امام جمعه خرمشهر با مردم همدردی و همدلی کرد و خود در تسریع پروژه آبرسانی مشارکت داشت.
این میزان از بیتفاوتی مسئولین نسبت به هشدارهای متخصصان و کارشناسان اقلیم در خصوص بحران آب در ایران و بهویژه شهرهای جنوبی کشور، که از سالها پیش مطرح شده بود، حیرتآور است. آقایان عمده تقصیر را گردن خشکی و بیباران بودن ایران میاندازند یا طی ادعایی طنزآمیز میگویند برف و باران ما را خارجیها میدزدند، در حالی که کشورهای عربی نیز اقلیمی خشک دارند، اما با مدیریت صحیح آب توانستهاند مانع بحرانی شدن این مساله شوند.
در خوزستان، نخلستانها در حال خشک شدن هستند و از مساحت آنها و کیفیت خرما کاسته شده، بهرهوری هر نخل به یک سوم کاهش یافته است. کاشت زیتون و بامیه و لیمو که غیرممکن شده و این سختی معیشت، بسیاری از کشاورزان را به مهاجرت واداشته است. رئیس اتاق بازرگانی آبادان از درخواست انتقال کارمندان دولتی و موج مهاجرت به سمت شهرهای همجوار خبر داد.
تحلیل اجتماعی حوادث آبادان
یک مقام مسئول در خصوص حوادث آبادان به دیدارنیوز گفت: «مشکل آب در این شهر به شکل جدی از حدود یک ماه پیش آغاز شده، اما عدم توجه مسئولین به حل آن منجر به درگیریهای ۹ روز اخیر شد. مشکل از جایی جدی شد که احداث چند سد بر روی کارون برای بردن آب به شهرهایی چون اصفهان و یزد و همچنین استفاده شهرهایی چون شوشتر و مسجد سلیمان از آب کارون سبب شد سطح آب به حدی پایین بیاید که آب دریا به هنگام جزر و مد وارد آب کارون شده و باعث شوری آن شود. شوری آب به حدی است که پوست را موقع استحمام میسوزاند. عامل دیگری که بر اثر سوءمدیریت به بحران آب در آبادان دامن زده، طرح کاشت نیشکر به عنوان محصولی آببر در این شهر خشک است؛ طرحی که از زمان هاشمی رفسنجانی شروع شد و بدون کار کارشناسی ادامه یافت. قرارگاه خاتم هم که عهدهدار پروژه آبرسانی غدیر بود به دلیل به مشکل برخوردن با دولت، کار را متوقف کرد. مسئولین وعده دادهاند، مشکل آب را تا ۱۵ تیر در خلال طرح غدیر ۲ از کرخه حل خواهند کرد».
مشکل دیگری که خشکی اقلیم در بین مردم این مناطق ایجاد کرده، افزایش خشونت و تمایل به آن بهویژه در بین قبایل عرب است. وجود نارضایتی در بین قبایل از طرفی و ادعای «خلق عرب» از جانب بعضی از این قبایل سبب شده، با افراشتن پرچم سیاه بر سر در خانه بعضی از شیوخ، به نوعی، آمادگی برای درگیری و نزاع قومی اعلام شود. بهعلاوه گروههایی در آبادان و خرمشهر با استفاده از فضای مهیا شده از درگیریهای آب، به تشدید خشونتها با هدف بهرهبرداریهای قومی و منافع گروهی دامن زدند.
مساله دیگری که چندی است در منطقه آزاد اروند، متاثر از فقر فزاینده و شرایط بد اقتصادی بهوجود آمده و عرق شرم و تاسف بر پیشانی هر ایرانی غیرتمندی مینشاند، به تاراج رفتن بدن بعضی از زنان این منطقه بهدست اعراب عراقی است. مقام مسئول آبادانی در ادامه صحبت خود با دیدارنیوز در خصوص این فاجعه گفت: «این افراد عمدتا با هدف خرید کالا به این منطقه میآیند، زیرا در مقایسه با عراق، قیمت کالاها در ایران نازل است. افراد و باندهایی وجود دارند که بسترهای فحشا را برای این اعراب فراهم میآورند و بعضی از زنان در قبال گرفتن مقداری پول تنفروشی میکنند. عمق فاجعه آنجاست که این اعراب از کار خود فیلم گرفته و با گفتن این عبارت که این کار ما انتقام خون پدران و اجداد ما در جنگ ۸ ساله است، ویدئوها را در عراق منتشر میکنند. وقتی به پتانسیلهای اقتصادی و اشتغالزایی شهر آبادان از جمله بندر، پتروشیمی، پالایشگاه و وجود منطقه آزاد توجه میکنیم از گفته فرماندار آبادان مبنی بر وجود ۶۰ هزار بیکار در این شهر، متاسف میشویم. این در حالی است که جمعیت این شهر حدودا ۳۰۰هزار نفر است که بخشی از آن کودکان و سالمندان و محصلین هستند و در شرایط کار کردن قرار ندارند. به راستی با وجود چنین امکانی، چرا فقر و بیکاری باید زنان این منطقه را وادار به تن فروشی کند؟ فقدان آب که امکان کشاورزی و سایر فعالیتهای اقتصادی را محدود و حتی ناممکن کرده است، بر این فقر و ناتوانی میافزاید». این بیکاری و فقر در حالی است که منطقه آزاد از ظرفیتهای زیادی برای تجارت و فعالیت اقتصادی برخوردار است و به همین دلیل افراد زیادی از سایر نقاط و شهرها در این بخش مشغول به کار شدهاند اما نیروهای بومی از این امکان محروم هستند.
شهرهای جنوبی ایران خاصه آبادان، در ادوار پیش از انقلاب سهم عمدهای در اقتصاد ملی داشتند. فعالیت بنادر و وجود شرکت نفت، آبادان را به شهر کلیدی ایران تبدیل کرده بود. در سالهای جنگ، این شهرها آماج حملات عراق قرار گرفتند. به جای باران، خمپاره میبارید، زنان و کودکان در خون خود می غلتیدند و مرگ کسب و کار اهالی خرمشهر و آبادان بود. خرمشهر را خدا آزاد کرد و جنگ به پایان رسید در حالی که از آن شهرهای آباد و خرم ویرانههایی بر جا ماند. نخلهایی که لباس سیاه عزا به تن داشتند و کارونی که میغرید و میگریست. جنگ برای تهرانیان و ایرانیان تمام شده بود اما انگار بنا نبود که خرمشهر، خرم شود و آبادان، آباد. «ممد» با رویای آبادانی خرمشهر پر کشید اما چه خوب شد که نیست تا ببیند شهرهایی را که با دست خدا آزاد کرد، هیچ سهمی از ثروت و منابعی که تولید میکنند ندارند. چه خوب شد که نماند و چنین روزهایی را ندید. ممد! شرمندهات هستیم میشود آبرو گرو بگذاری و بار دیگر آزادیمان را از خدا بخواهی؟! این گونه که پیداست همه به جز او خوابیدهاند!
به نظر میآید خرمشهر و آبادان بنا است برای همیشه موزه جنگی باقی بمانند، با نخلستانهای خشکیدهشان و با لب کارونی که دیگر گل بارون نیست.
خونین شهر! فکر میکردیم خرمشهر شدهای!!!