دیدارنیوز ـ «حوريه دهقانشاد» استاد ارتباطات دانشگاه آزاد با گفتن اين جملهها بر حفظ سرمايه اجتماعي كشور تاكيد ميكند و توضيح ميدهد كه مهمترين مساله در حقوق شهروندي سرمايه اجتماعي است و چنانچه سرمايه اجتماعي از بين برود، به دست آوردن مجدد آن بسيار دشوار خواهد بود. او هشدار ميدهد كه بايد از سرمايه اجتماعي با تمام توان مراقبت كرد و با تاكيد بر اينكه آخرين پژوهشها ميزان سرمايه اجتماعي در كشور را ١٤ درصد اعلام كردهاند، از سلب اعتماد مردم نسبت به اخبار رسانهها اظهار نگراني ميكند.
تقويت رسانههاي رسمي كشور براي پوشش اخبار تنها راه براي جلوگيري از اخبار كذب در كشور است، ايجاد محدوديت براي رسانهها در انتشار اخبار سبب شده تا مردم در پي دستيابي به اخبار كانالهاي غيررسمي را جستوجو كنند و هر شايعهاي را به جاي خبر بپذيرند و خبرهاي راست و دروغ را به يك ميزان باور كنند. مردم نمونه بارز اين نوع اخبار را طي ٣-٢ روز گذشته و اخبار بازار بزرگ تهران، بازار طلاي كريمخان و بازار علاءالدين، چارسو، بازار موبايل و كامپيوتر پايتخت تجربه كردند. بر اساس اخبار غيررسمي بازاريها حجرههايشان را تعطيل كردند. از سوي ديگر خبر رسيد كه عدهاي بازاريان را مجبور به تعطيلي حجره كردند، بار ديگر خبر رسيد كه عدهاي به بازار پايتخت حمله كرده و با تهديد آنها را مجبور به تعطيلي كردند، زني تلفن به دست در تاكسي براي مادرش در آنسوي خط ميگفت «خبر رسيده كه مردم به خيابانها ريختهاند» راننده يك تاكسي ميگفت: «خبر رسيده كه بهارستان شيشه ماشينها را شكستهاند» و...
اخبار رسانههاي رسمي را نه كسي خوانده بود و نه كسي به آنها اعتماد داشت، دهقانشاد ميگويد وقتي راه بر رسانههاي رسمي بسته شود، اعتماد مردم سلب ميشود.
مردم فكر ميكنند روزنامهها دروغ مينويسند، چه شد كه سرنوشت روزنامهها به اينجا رسيد؟
اين سرنوشت محتوم جوامعي است كه فكر ميكنند با نگفتن، «محرمانهكردن» و سرپوش گذاشتن بر اخبار، مسائل جامعه حل و فصل ميشود، غافل از اينكه پيامد اين روش زخمي است كه بر اعتماد مردم ميافتد و اين زخم روز به روز چركينتر ميشود.
در اين شرايط شايعه با شدت و سرعت شكل ميگيرد و برعكس هر چقدر اخبار شفافتر باشد شايعه كمتر و كمرنگتر خواهد بود.
مهمترين مساله در حقوق شهروندي سرمايه اجتماعي، ميزان اعتماد مردم به يكديگر و به دولت است، وقتي اين اعتماد كاهش پيدا كند برگرداندن آن بسيار دشوار خواهد بود. طبق تحقيقاتي كه طي سالهاي گذشته انجام شده ميزان سرمايه اجتماعي بهشدت كاهش پيدا كرده و به حدود ١٤ درصد رسيده؛ پس اعتماد مردم سلب شده است.
شما يكي از دلايل كاهش سرمايه اجتماعي را به اخبار روزنامهها نسبت ميدهيد؟
آنچه از مواجهه مسوولان با رخدادها منتشر ميشود در اين بخش اهميت دارد به عنوان مثال يكي از موارد آخر را بررسي ميكنم. خبر تجاوز كه از تريبون رسمي در استان سيستان و بلوچستان اعلام ميشود و بعد يك تريبون رسمي ديگر خبر را تكذيب ميكند؛ به خودي خود مردم اعتمادشان را از دست ميدهند، از اين دست موارد كمكم روي همديگر سوار ميشوند و موجب ميشود كه مردم اعتماد نداشته باشند، نتيجه اين سلب اعتماد اين ميشود كه حتي آنجايي كه رسانه راست هم بگويد مردم باور نميكنند.
در نتيجه اين عملكرد، شكاف بين حاكميت/حكومت و مردم روز به روز عميقتر ميشود؟
به هر حال رسانه يكي از ابزارهاي جامعه مدني است كه در بالا بردن سرمايه اجتماعي نقش موثر و مهمي دارد، از دست دادن اين فرصت مطبوعات براي هر جامعهاي آسيبزا خواهد بود. فكر كنيد كه اگر يك جامعه بتواند از طريق رسانههاي متفاوت سرمايه اجتماعياش را افزايش دهد و از اين پتانسيل به درستي استفاده كند طبعا فرصتهاي جديدي براي مردمش گشوده خواهد شد. در عين حال مطبوعات محلي هم در اينجا نقش كليدي دارند و ميتوانند به خوبي در جايگاه خود به تقويت سرمايه اجتماعي كمك كنند.
منظور شما اين است كه جايگاه روزنامههاي محلي در بحث تقويت سرمايه اجتماعي مهمتر است؟
مهمترين مسالهاي كه وجود دارد اين است كه جايگاه روزنامههاي محلي در ايران مشخص نيست. اگر هم ما روزنامههاي محلي داريم بيشتر به عنوان يك تريبون تبليغي كه به نفع مسوولان محلي بوده و براي حمايت از مسوولان محلي وجود داشتهاند در صورتي كه نقش روزنامههاي محلي در جامعه مدني بايد به اين شكل باشد كه مشكلات مردم و مسائلي كه در منطقه رخ داده را مطرح كند اما به دليل اينكه روزنامههاي محلي درگير مشكلات عديدهاي مخصوصا مشكلات مالي هستند ناچارند كه تعداد زيادي از صفحات خودشان را به آگهيهاي تجاري اختصاص بدهند و در نهايت اين روزنامهها به صورت يك آگهينامه منتشر ميشوند. معمولا هم مقامات محلي آن مناطق برخوردهاي غيراصولي با روزنامه دارند در نتيجه روزنامهنگاران بومي براي تهيه گزارش و اخبار محلي دچار مشكل ميشوند.
در تحقيقاتي هم كه انجام شده نشريات محلي معمولا ميزان بسيار كمي در حد ٤ درصد به اخبار محلي خودشان اختصاص دادهاند حالا شما اين ميزان را با اخبار منتشرشده محلي در روزنامههاي سراسري مقايسه كنيد، ميبينيد كه ميزان اخبار محلي منتشرشده در روزنامههاي سراسري بسيار كمتر از همان ٤ درصد بوده و اين متاسفانه معضلي است كه در كشورمان داريم.
كج كاركرد روزنامههاي محلي باعث از بين رفتن حقوق شهروندي مردم ميشود؟
حتما همينطور است. وجود روزنامههاي محلي موجب حضور همهجانبه مردم در سطوح متفاوت جامعه و سبب تعميق بخشيدن به حقوق شهروندي ميشود و برعكس، نبود اين روزنامهها سبب كاهش حضور مردم در جامعه و پس از آن كاهش سرمايه اجتماعي خواهد شد و نهادهاي مدني را هم ضعيفتر ميكند.
فكر ميكنيد جاي خالي اين اخبار را چگونه پر ميكنند؟
اين وظيفه به عهده شبكههاي اجتماعي گذاشته شده و مردم از طريق شبكههاي اجتماعي از وقايعي كه در شهرهاي ديگر رخ ميدهد باخبر ميشوند- شهرهايي كه حتي اسمش را هم نشنيدهاند- اما به هر حال حتي با وجود سرعت و سهولت شبكههاي اجتماعي نميتوان جايگاه روزنامهها را انكار كرد چون روزنامهها همچنان ارزانترين و سادهترين راههاي ارتباطي هستند. روزنامهها ميتوانند با تشويق مردم به مشاركت اجتماعي كيفيت زندگيشان را افزايش دهند. اما به هر حال به نظر ميرسد كه روزنامههاي محلي به دليل مشكلات مالي اين نقش را نميتوانند داشته باشند الان هر شهروندي با داشتن موبايلهاي هوشمند ميتواند اين وظيفه را برعهده بگيرد و به نظر ميرسد كه دراينباره موفق هم بودهاند.
اما صحت و سقم اخباري كه از سوي شهروندان منتشر ميشود محل سوال است و بهراحتي نميتوان به اين اخبار اعتماد كرد؟
جامعهاي كه فاقد شفافسازي است مسلما از شايعه لبريز خواهد شد. وقتي اخبار از كانالهاي رسمي به مردم نميرسد بايد منتظر اخبار دروغ باشيد. اگر بخواهيم جلوي اخبار دروغ را بگيريم بايد رسانههاي رسمي را تقويت كنيم. در جايي كه رسانهها ضعيف عمل ميكنند يا اصلا خبرها را پوشش نميدهند نتيجه اين ميشود؛ تمام كساني كه الان اين امكان را دارند كه در انتشار اخبار نقش داشته باشند بايد در اين قضيه مشاركت كنند. هر چقدر اين قضيه پررنگتر بشود احتمال بروز خطا بيشتر ميشود وقتي كه مشاركت در رسانهها وجود ندارد اين زمينه ايجاد ميشود كه ميزان خطر در گسترش اخبار دروغ افزايش پيدا كند. به نظر ميآيد كه كمكاري روزنامهها در اين زمينه يكي از مواردي است كه اين مساله را تقويت ميكند و نميتوانيم از آن اجتناب كنيم يعني يا بايد روزنامهها به انتشار اخبار بپردازند يا ناچار به انتشار اخبار كذب در جامعه تن دهيم. وقتي به هر دليل روزنامهها نميتوانند يا نميخواهند اين كار (انتشار اخبار) را به درستي انجام بدهند بايد با واقعيت «انتشار اخبار دروغ» كنار بياييم.
اما گاهي سوژهيابي ميتواند رسانه را نجات بدهد، بارها پيش آمده كه مردم نسبت به انتشار برخي گزارشها در روزنامهها اعتمادشان به روزنامه افزايش پيدا كرده و اين دست گزارشها (انتخاب سوژه) را دليل صداقت روزنامه دانستهاند. شما فكر نميكنيد كه انتخاب سوژه سبب جلب اعتماد مردم ميشود؟
روزنامهها گاهي براي جلب افكار عمومي سوژههاي پلشت اجتماعي را انتخاب و پرداخت ميكنند كه عملا به دامان پوپوليسم پا ميگذارند تا آراي مردم را به سوي خود جلب كنند. اما در چنين شرايطي باز داريم به قهقرا ميرويم؛ روزنامهنگار كارش اين است كه خواستهها و نيازهاي مردم را مطرح كند ولي گاهي اوقات زيادهروي ميكند و در گزارشهايش به دام بزرگنمايي ميافتد و واقعيت را بيش از آنچه هست، پژواك ميدهد. من معتقدم كه مسائل را بايد در همان حد كه بوده به صورت منطقي و درست مطرح كنند، بزرگنمايي و سادهسازي سوژهها از طرف روزنامهنگارها كار درستي نيست و سبب ميشود كه مردم از رسانه دور و دورتر شوند، بهتر است روزنامهنگارها واقعبين باشند.
منبع: روزنامه اعتماد/مینا شهنی/۷ تیر ۹۷