تیتر امروز

لازم نیست خواص جایی بروند
افاضات اضافه

لازم نیست خواص جایی بروند

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود نوشت: بر خلاف تبلیغات برخی از این رسانه‌های بیگانه وابسته، لازم هم نیست خواص جایی بروند. ما عوام خودمان داریم می‌رویم. داریم کم می‌شویم. داریم خودمان را می‌کشیم...
«کلینیک ترک بی‌حجابی» بازی با اعصاب جامعه!/ تابوی مذاکره تهران و واشنگتن شکسته می‌شود؟/ کادر درمان و دیوار کوتاه ناامنی!
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

«کلینیک ترک بی‌حجابی» بازی با اعصاب جامعه!/ تابوی مذاکره تهران و واشنگتن شکسته می‌شود؟/ کادر درمان و دیوار کوتاه ناامنی!

این چهل و ششمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
زیباکلام: بین مسئولان و واقعیات، دیوار وجود دارد!/ بخارایی: می‌خواهی به آمریکا احترام بگذاری؟! پس به تبع آن، باید به اسرائیل هم احترام بگذاری!
بررسی عواقب جنگ ایران با اسرائیل در بستر ریاست جمهوری ترامپ در نشست اندیشکده سیمرغ باریخ

زیباکلام: بین مسئولان و واقعیات، دیوار وجود دارد!/ بخارایی: می‌خواهی به آمریکا احترام بگذاری؟! پس به تبع آن، باید به اسرائیل هم احترام بگذاری!

روز یکشنبه ۲۰ آبان ماه، نشست اندیشکده سیمرغ باریخ با موضوع عواقب جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل در بستر ریاست جمهوری ترامپ، برگزار شد و نام‌های آشنا از جمله صادق زیباکلام، احمد بخارایی و مهدی مطهرنیا...

اعتمادی که به یکباره رنگ باخت

News Image Lead

زن جوان که برای یادگیری فنون خاص آشپزی، عضو کانالی در شبکه‌های اجتماعی شده بود به‌خاطر اعتماد بیجا در دام یک شیاد گرفتار شد و تا مرز طلاق پیش رفت...

کد خبر: ۳۴۲۸
۱۰:۰۷ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۷
دیدارنیوز ـ چندی قبل زن جوانی به‌همراه همسرش به پلیس فتا مراجعه کرد و با پرونده‌ای که در دست داشت از کارآگاهان تقاضای کمک کرد. زن جوان نگران و مستأصل به نظر می‌رسید و شوهرش نیز با اینکه سعی داشت خودش را آرام نگه دارد اما گاهی در میان صحبت‌های همسرش سری به نشانه تأسف تکان می‌داد و با نگاهی غضب آلود به زن جوان خیره می‌شد. زن 38 ساله که شاکی اصلی پرونده بود، گفت: «مدتی قبل به پیشنهاد تعدادی از اقوام وارد شبکه‌های اجتماعی شدم.
 
من که بجز رسیدگی به خانه و فرزندانم هیچ سرگرمی نداشتم پس از مدتی به شکلی افراطی وابسته این فضای جذاب شدم. گاهی حتی گذر زمان را متوجه نمی‌شدم و حسابی از خانه و بچه‌ها غافل شده بودم. در همین روزها به پیشنهاد یکی از دوستانم در یکی از پیام رسان‌ها عضو گروه آشپزی شدم. مطالب این گروه مربوط به پخت غذاها و دسرها بود و برایم جذابیت داشت به همین دلیل هر روز پیام‌های آن را می‌خواندم، تا اینکه با «سحر» آشنا شدم. او در همین گروه فعال بود و عکس روی پروفایلش نیز بسیار معقول و ساده بود‌. نخستین بار در صفحه خصوصی من درباره دستور پخت غذایی محلی سؤال پرسید و من هم طرز تهیه آن را برایش ارسال کردم.

همان پیام جرقه‌ای برای آشنایی ما شد. روزها می‌گذشت و رابطه ما عمیق و عمیق‌تر می‌شد. گاهی حتی روزی دو ساعت با هم در حال چت بودیم. هر روز منتظر پیام‌هایش بودم و اگر یک روز از او خبری نمی‌شد دلتنگش می‌شدم. من بواسطه شغل همسرم بیشتر ساعات روز تنها بودم و این دوستی مجازی حس خوبی به من می‌داد. «سحر» به نظرم دختر پخته و فهیمی می‌آمد و همین موضوع هم باعث شد خیلی زود به او اعتماد کنم. مدتی از آشنایی‌مان گذشته بود که «سحر» از من خواست برایش عکس خودم و خانواده‌ام را بفرستم. از آنجا که وانمود می‌کرد دختر مقیدی است و خودش هم به سختی عکس‌هایش را فرستاد، درخواستش را قبول کردم. هیچ کس از این ارتباط خبر نداشت اما روحیه من حسابی عوض شده بود.
 
یک روز «سحر» از من خواست برای آشنایی بیشتر با هم به خانه‌اش بروم یا جایی همدیگر را ملاقات کنیم. من هم بعد از اینکه با همسرم در این باره صحبت کردم و رضایت او را گرفتم با او قرار گذاشتم. آنقدر به این دختر علاقه‌مند شده بودم که برای رسیدن روز ملاقات لحظه شماری می‌کردم اما تنها یک روز مانده به میهمانی دو نفره مان، «سحر» با یک پیام دنیا را روی سرم آوار کرد. او نوشته بود: «من آن کسی که تو فکر می‌کنی نیستم. این تنها راهی بود که می‌توانستم بعد از جدایی از همسرم بحران‌های روحی‌ام را کم کنم. در این مدت تو تنها مونسم بودی و به تو علاقه زیادی پیدا کردم. راستش من اصلاً «سحر» نیستم.

 اسم واقعی من «فرهاد» است. بارها خواستم این موضوع را به تو بگویم اما ترس از دست دادنت باعث می‌شد سکوت کنم. حالا هم می‌خواهم کنارم بمانی...»هر جمله‌ای را که می‌خواندم سرم داغ می‌شد. چطور ممکن بود. اشک هایم بی‌اختیار پایین می‌ریخت و وقتی یاد حرف‌هایی که به او زده بودم می‌افتادم، به خودم فحش و لعنت می‌فرستادم. تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که ارتباطم را با او قطع کنم و دیگر به پیام‌هایش پاسخی ندهم. اما او نه تنها شماره موبایل که شماره خانه و آدرسم را هم داشت و با عکس‌هایی که برایش فرستاده بودم راحت می‌توانست هر سوء‌استفاده‌ای از آنها بکند. البته دو روز بعد همین اتفاق هم افتاد و او در پیامی تهدید کرد که اگر به رابطه‌ام با او ادامه ندهم همه عکس هایم را پخش می‌کند. حتی چند ساعتی هم یکی از عکس هایم را روی پروفایلش گذاشت.
 
من که بسیار سردرگم و پریشان بودم موضوع را به همسرم گفتم. شوهرم وقتی فهمید چه حرف‌هایی بین ما رد و بدل شده و عکس هایم را هم برایش فرستاده‌ام مانند اسپند روی آتش شده بود. چند روزی فقط دعوا و داد و بیداد می‌کرد. من هم به او حق می‌دادم؛ پای آبرویش وسط بود. این کشمکش یک هفته‌ای ادامه داشت تا همسرم باور کرد که من به او دروغ نمی‌گویم. از همان روز خودش وارد عمل شد و پس از تحقیق با هم به دادسرای ویژه جرایم رایانه‌ای رفته و پس از طرح شکایت به پلیس فتا فرستاده شدیم.با توجه به اسناد و مدارک موجود در پرونده، رسیدگی به موضوع در دستورکار کارشناسان پلیس فتا قرار گرفت و مدتی بعد «فرهاد» شناسایی و در خانه‌اش دستگیر شد. او ابتدا منکر همه چیز بود اما وقتی با شواهد و مدارک روبه‌رو شد لب به اعتراف گشود و مدعی شد برای پر کردن تنهایی‌هایش دست به این کار زده است...»

سرهنگ دوم رامین پاشایی سرپرست اداره اجتماعی پلیس فتا با اشاره به مشکلات وآسیب‌های اعتماد کاذب در فضای مجازی به تمامی کاربران توصیه کرد هیچ گاه به هویت افراد در فضای مجازی اعتماد نکنند، زیرا مجرمان و تبهکاران به منظور اخاذی و دستیابی به اهداف شوم خود از هویت جعلی استفاده می‌کنند.

همچنین هرگز اطلاعات و تصاویر شخصی و خانوادگی خود را برای افرادی که نمی‌شناسند ارسال نکنند. وی تأکید کرد، افراد در صورت مواجهه با موارد مشکوک می‌توانند موضوع را با مراجعه به سایت پلیس فتا www.cybrepolice.ir بخش فوریت‌های سایبری، قسمت گزارش‌های مردمی ارسال کنند تا نقشه شیادان و کلاهبرداران ناکام بماند.
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی