ساختار اقتصادی معیوب در کنار اداره رفاقتی امور سیاسی، سبب میشود گروهی یک شبه به ثروتهای کلانی دست یابند و بدون اینکه به لحاظ منش و از حیث فرهنگی ـ رفتاری ارتقا یابند، طبقه اقتصادیشان تغییر مییابد.
دیدارنیوز ـ مریم حکمت: تحرک طبقاتی به معنی جابهجایی اجتماعی طبقات و گروهها با پدیده پرتاب شدگی طبقاتی که خود محصول مفهوم دیگری به اسم تازه به دوران رسیدگی یا نوکیسگی است، متفاوت است. برای فهم این تمایز و اینکه چرا در ایران بسیاری از افراد به شکلی بیضابطه و به یکباره پولدار شده و با پیمودن ره صد ساله در یک شب، از طبقه اجتماعی خود جدا شده و به طبقات بالا پرتاب میشوند، لازم است بدانیم که در غرب دولتها برخاسته از طبقات اجتماعی و تحولات نظاممند طبقاتی هستند اما در ایران و از دیرباز، دولت بر سرِ طبقات اجتماعی قرار داشته و دارد و همچنین طبقات را به نفع خود بهوجود میآورد یا دست کاری میکند. تغییر نظام سیاسی در کنار اقتصاد غیر مولد، غیر تولیدی و رانتی که فساد سیستماتیک مشخصه آن است، امکان دستکاری طبقات اجتماعی و تشدید دو پدیده تحرک اجتماعی و نوکیسگی را تشدید کرده است. نقش تعیین کننده دولت در قشربندی اجتماعی یکی از وجوه مشخص جوامع در حال توسعه است که عمدتا به تضعیف جامعه در برابر دولت میانجامد.
تحولات تاریخی در ایران بهویژه پس از تغییر نظام سیاسی در سال 57 و حوادثی از قبیل مصادره اموال سرمایهداران و افراد وابسته به رژیم پیشین، اصلاحات ارضی به شکل اسلامی، اقدامات ستاد اجرایی فرمان امام و ... قشربندیطبقاتی ایران را به هم ریخت و گروهی از سرمایهداران جدید را ایجاد کرد. وقوع هشت سال جنگ ایران و عراق و اقتضائات شرایط جنگی و پس از آن این جابهجایی، به هم ریختگی طبقاتی را تشدید کرد. در این میان تحولات اقتصادی دهه 70 به بعد بر وضعیت طبقات اجتماعی تاثیر گذاشت و با رشد فقر و لاغر شدن طبقه متوسط از حیث اقتصادی، عدهای با استفاده از سازوکار اقتصاد رانتی از یک طرف و استفاده از جایگاه سیاسی خود از طرف دیگر به ثروتهای کلان دست یافتند. این دسته از نوکیسگان که با استفاده از قدرت سیاسی، امکانات اقتصادی را در دست گرفتند، توانستند با استفاده از رانتهای مختلف به یكباره به موقعیتها و امتیازهای اقتصادی، انحصارها، اعتبارات بانكی یا قدرت تاثیرگذاری بر بازار، اطلاعات درون سیستمی و... دسترسی پیدا کنند. این دسترسیها موقعیت آنها را یک شبه دگرگون کرد. وجود این نوکیسگان سیاسی تاثیری مخرب بر بدنه اقتصاد، سیاست و جامعه میگذارد؛ زیرا این پدیده از شکل فردی خارج شده و به صورت شبکهای درآمده است. یعنی شبکهای که در آن افراد تازه به دوران رسیده با پولهای باد آورده دورهم جمع شده و از اجتماع آنها آسیبهایی چون فساد اقتصادی، رانت خواری، فساد اداری و مداخله در امور سیاسی زاده میشود. اینها با کمک پیوند شوم زر و زور و تزویر، با همگان لابیگری میکنند، نماینده تعیین میکنند و پیش از انتخاب او، بر سر گرفتن امتیازهای اقتصادی و ساخت و سازهای بعضا غیر مجاز به توافق میرسند و در انتخاب وزرا و دولتمردان مداخله میکنند. مشکل جایی سختتر میشود که مبارزه با این نوکیسگان به دلیل شبکهای بودنشان با دشواری مواجه میشود.
تجلیات اجتماعی تازه به دوران رسیدهها
همانطور که گفتیم این افراد ثروت خود را نه از راه مشروع و کار تولیدی بلکه از طرقی چون نزدیکی به نهادهای قدرت، استفاده از شرایط نابسامان اقتصادی مانند تحریمها و دلالی در این شرایط، سوار شدن بر موج ناپایداریهای اقتصادی و رانتهای دولتی به دست آوردهاند و از این طریق از طبقه اجتماعی مبدأ جدا شده و به طبقه بالاتری پرتاب شدهاند، به لحاظ منش، رفتار و فرهنگ اجتماعی، نسبتی با طبقه جدید خود ندارند. بنابراین برای جبران این فقدان میکوشند خود را به ظاهر شبیه طبقه بالا کنند. میل شدید به تظاهر و مصرف یکی از نشانههای بارز این افراد است. آنها همه چیز را میخرند. در حالی که کوچکترین اطلاعی از هنر ندارند، خریدار تابلوهای گرانقیمت نقاشی هستند، با کمک پول، خود را به گروههایی مانند هنرمندان یا ورزشکاران نزدیک میکنند، مدارک بالای تحصیلی، مقاله و کتاب را به اسم خودشان میخرند، فخر میفروشند و اصرار دارند با اشتراک گذاشتن عکسهای خود و کالاهای گرانقیمتشان به همه بگویند که چقدر پول دارند. مهمانیهای آنچنانی میگیرند و عکسها و اخبارش را انتشار میدهند. این افراد همچنین گرایش شدید به رفتارهای ظاهری خیرخواهانه دارند و با هدف جلب توجه اطرافیان در امور خیریه یا مذهبی مشارکت میکنند. این تازه به دوران رسیدهها که نه فرهنگ طبقه جدید را آموختهاند، نه تمایلی به بازگشت به گذشته خود دارند و حتی از آن متنفرند، در زندگی اجتماعی و روابط خود دچار دوگانگی میشوند. بچههایی که در چنین خانوادههایی رشد میکنند، وارث سبک زندگی و نگرش والدین خویشاند. افرادی عموما از خود راضی و مصرفزده که استعداد و قابلیت خاصی ندارند و اساسا به پشتوانه پول پدرشان خود را بینیاز از کسب هر دانش یا مهارتی میبینند. در این افراد، مکان و منش به شکل موازی با هم رشد نکرده است. بهعنوان مثال فردی صاحب ماشینی چند صد میلیونی است اما آشغالهای خود را از شیشه ماشین به بیرون میاندازد. منش او متناسب با مکان جدیدش نیست. بحران اقتصادی کشور و فقیر شدن فزاینده عامه مردم، نوکیسهها را به حسرت و حتی الگویی برای سایر افراد جامعه تبدیل کرده است.
ز نوکیسه مکن هرگز دِرم وام / که رسوائی و جنگ آرد سرانجام
ز نوکیسه مکن هرگز دِرم وام / که رسوائی و جنگ آرد سرانجام