دیدارنیوز ـ مطابق محتویات این پرونده که بهمن 94 تشکیل شد، درگیری بین چند جوان در خیابانی در شهرری منجر به فوت یکی از آنها شد. وقتی مأموران به محل رسیدند و با جسد غرق در خون کیوان مواجه شدند، موضوع را به بازپرس کشیک گزارش دادند. جسد به دستور بازپرس به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات آغاز شد. پلیس متوجه شد این درگیری میان کیوان از یکسو و چند جوان به نامهای مازیار، نیما، فرهاد و سیاوش از سوی دیگر اتفاق افتاده است.
براساس گفتههای متهمان، مشخص شد ضارب اصلی مازیار است. متهم در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، به مأموران گفت: من و دوستانم سر خیابان ایستاده بودیم که کیوان آمد. او بدون هیچ دلیلی به سمت من حمله و پرخاشگری کرد، به نظر میرسید حال درستی ندارد. سعی کردم او را از خودم دور کنم اما نشد. او چند سیلی به من زد. به او گفتم برو و اینجا نایست چون میدیدم حال خوبی ندارد، ولی ایستاد و به کارش ادامه داد. یکدفعه چاقویی درآورد و با آن به سر من کوبید، آنقدر عصبانی شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.
با عصبانیت چاقو را از او گرفتم و من هم یک ضربه به او زدم. متهم گفت: من اصلا نمیدانم چطور ضربه را وارد کردم، اما خودم فکر نمیکردم که این ضربه باعث مرگ او شود. کیوان از کوچهای که بودیم فاصله گرفت و فرار کرد، چند دقیقه بعد دوستانم به من اطلاع دادند او مقابل یک قهوهخانه، چند کوچه بالاتر از محل حادثه، به زمین افتاده و جانش را از دست داده است. متهم گفت: من یک ضربه خیلی آرام به او زدم و زمانی که پیش من بود، اصلا خونی از بدنش خارج نشد. بعد از گفتههای متهم اصلی پرونده و سایر مدارک بهدستآمده، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و برای متهمان درخواست صدور حکم قانونی کرد. در ادامه پدرومادر مقتول بهعنوان ولیدم در جایگاه ایستادند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
سپس شاهد پرونده در جایگاه قرار گرفت؛ او گفت: من دیدم کیوان و چهار نفر دیگر در حال جروبحثاند، آنها با هم درگیر شدند و مردم کیوان را از متهم اصلی پرونده، یعنی مازیار جدا کردند و کیوان رفت و چند کوچه بالاتر روی زمین افتاد؛ بیهوش شد اصلا نفهمیدیم دقیقا چه اتفاقی افتاده، فقط دیدیم بیهوش روی زمین افتاد و اورژانس که آمد گفتند او فوت شده است. سپس سه نفر دیگر که به شرکت در نزاع دستهجمعی متهم بودند، در جایگاه حاضر شدند. آنها اتهامات خود را رد کردند و گفتند: روز حادثه ما سر خیابان ایستاده بودیم که کیوان آمد و به ما بند کرد، مازیار با او درگیر شد و ما سعی کردیم مازیار را از او جدا کنیم. کیوان دستبردار نبود و مرتب حمله میکرد. در یک لحظه مازیار ضربهای به کیوان زد و کیوان از او جدا شد و با سرعت فرار کرد و بعد چند خیابان آنطرفتر به زمین افتاد.
وقتی نوبت به متهم اصلی پرونده رسید، او گفت: من قبول دارم ضربه زدم، اما کاری که کردم به عمد نبود. روز حادثه من سر خیابان ایستاده بودم و دوستانم هم کنار من بودند، وقتی کیوان به ما نزدیک شد به من حمله کرد و سیلی زد. به او گفتم برو، دوباره تکرار کردم برو اما او دوباره سیلی زد. من هیچچیز نگفتم باز گفتم برو، یکدفعه با چاقو به سرم کوبید که سرم زخمی شد. من اصلا نمیدانم چه زمانی چاقو را از او گرفتم، فقط یادم میآید که چاقو را گرفتم و به سمت او پرت کردم. چیزی که دیدم این بود که خراش کوچکی روی گردنش ایجاد شد و بعد هم رفت من اصلا فکر نمیکردم این اتفاق باعث مرگ او شود. ضمن اینکه او به من حمله کرد و من فقط برای اینکه بتوانم از خودم دفاع کنم به او ضربه زدم. من مشروب خورده بودم و جزئیات قتل را بهخوبی به یاد ندارم.
با پایان جلسه دادگاه، هیئت قضات وارد شور شدند و با توجه به اینکه متهم به قتل اقرار و شاهدان نیز این موضوع را تأیید کردهاند و با توجه به درخواست قصاص از سوی اولیایدم، مازیار را به قصاص محکوم کردند و سه متهم دیگر پرونده نیز هرچند خودشان اتهام شرکت در نزاع را قبول نکردند، اما به سه سال حبس محکوم شدند.