تیتر امروز

محمد رهبری: پزشکیان درباره فیلترینگ رویا فروشی نکرد/ رئیسی از جلیلی بهتر بود/ حدود ۶ وزیر و معاون رئیس جمهور زن خواهیم داشت
گفتگوی دیدار در برنامه جامعه پلاس با جوان‌ترین عضو شورای راهبری رئیس جمهور

محمد رهبری: پزشکیان درباره فیلترینگ رویا فروشی نکرد/ رئیسی از جلیلی بهتر بود/ حدود ۶ وزیر و معاون رئیس جمهور زن خواهیم داشت

جامعه پلاس در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان جوان‌ترین عضو شورای راهبری چند روز مانده به اعلام نام وزرای دولت چهاردهم بود؛ محمد رهبری که عنوان جامعه شناس هم دارد، مهمان استودیو دیدار بود.

آسیب‌شناسی جامعه ایران در آرای ناصر فکوهی/قسمت اول

تغییرات اجتماعی اجتناب ناپذیرند و همواره یک قدم جلوتر از ساخت سیاسی بوده‌اند، لزوم درک و همراهی ساختار سیاسی با تغییرات اجتماعی از ضرورت‌های شکل گیری جامعه مدنی است.

کد خبر: ۲۴۰۳
۱۵:۲۸ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۷

آسیب‌شناسی جامعه ایران در آرای ناصر فکوهی/قسمت اولدیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: فکوهی در ارتباط با وقوع تغییرات اجتماعی که از مردم و لایه‌های پایین اجتماع شروع شده و به ساختار‌های قدرت تسری می‌یابد، گفت: کنشگران در سطوح بالا آگاهانه یا ناخودآگاهانه عموما بر اساس نظام‌های ایدئولوژیکی عمل و اهداف مشخصی را دنبال می‌کنند. در تجربه جهانی کشور‌های توسعه یافته و در حال توسعه به لحاظ تاریخی تقریبا همیشه کنشگران نظام‌های دولتی نسبت به موقعیت ذهنی و عملی مردم عقب‌تر بوده‌اند.

این نکته که کنشگران حوزه سیاسی بازتاب اجتماع هستند و نه بر عکس، واقعیتی است که اغلب نادیده گرفته می‌شود. این دولت نیست که نظام اجتماعی را می‌سازد، این نظام اجتماعی است که دولت را سامان می‌دهد. نظام سیاسی هم به واسطه ضوابطی که دارد و قدرت بلافصلی که اعمال می‌کند در نظام‌های اجتماعی تاثیر می‌گذارد و در شکل سلطه گرایانه‌اش، تصور می‌کند که جلوتر از جامعه و مهم‌تر از آن است. این امر منشاء بسیاری از تنش‌هایی است که بین نظام‌های اجتماعی و آنچه به بالا و پایین تعبیر می‌شود، اتفاق می‌افتد؛ بنابراین آن چیزی که ما در بالا مشاهده می‌کنیم با آن چیزی که در پایین می‌بینیم، لزوما یکسان نیست. نظام‌های اجتماعی هم عمدتا در پایین یا در سطح کلان اجتماعی و نه در بالا، ساخته می‌شوند.

اما نظام‌های سیاسی همیشه نسبت به جامعه‌ای که بر آن به لحاظ سیاسی مسلط هستند، این توهم را دارند که جامعه بازیچه دست آنهاست و قادر به انجام هر کاری در پهنه اجتماعی هستند. این تصور غلط نوعی درک بیولوژیک و زیستی از مناسبات قدرت و اجتماع است که مثال رابطه اندام‌های مرکزی در بدن با اندام‌های حاشیه‌ای و رابطه بیولوژیک بین آنها را به یاد می‌آورد. در حالی که تجربه تاریخی و مصداق‌هایی که در تمام نظام‌های سیاسی و اجتماعی وجود دارد، خلاف این تصور است.

واقعیت این است یک شبکه ارتباطات و مبادلات پیچیده وجود دارد که تاثیرات متقابلی بر هم می‌گذارند. در چهارچوب نظریه پیچیدگی، ما به این بحث می‌رسیم که در حقیقت بالا و پایینی وجود ندارد و این تلقی نوعی «انتزاعی» کردن ذهنی است، که اغلب با فرایند‌های «تقلیل‌گرایی» یا ساده کردن‌های مبالغه‌آمیز واقعیت‌های پیچیده همراه است. افراد به گونه‌ای صحبت می‌کنند که گویی دولتی داریم و مردمی که در دو جا قرار گرفته‎اند، و هر کدام موجودیت‌هایی مستقل و خود مختار هستند که می‌توانند با خود و با دیگران به هر شکلی رفتار کنند و به نتایجی برسند که می‌خواهند. درحالی که واقعیت امر این گونه نیست. اما می‌توان با مصداق‌های مشخص از گروه‌های مختلف اجتماعی و تغییراتی که ایجاد می‌کنند حرف زد. می‌توان از نهاد‌ها و تغییرات آنها سخن گفت؛ و از این نظر، در یک چارچوب کلی جامعه ایران از ۱۰۰ سال پیش، که ما بر آن نام «ایران معاصر» یا «ایران مدرن» گذاشته‌ایم و آغاز آن را از قرن بیستم می‌دانیم، در حال حرکت به سمت ساختن مدرنیته‌های متکثر و خاص خود و نه لزوما یک مدرنیته واحد بوده این جامعه فراز و فرود‌های زیادی داشته و در مسیر خود شانس‌ها و مشکلاتی به خود دیده است. بزرگترین شانس ما این بوده که از نقطه صفر شروع نکرده‌ایم.

ایران نظامی بوده که به صورت یک پیوستار زبانی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی چند هزار سال تداوم داشته و به انباشت در حوزه‌های مختلف دامن زده و اگر از این‌ها به خوبی استفاده کند، می‌تواند ورود بسیار بهتری به مدرنیته‌های مختلف و یا به یک مدرنیته متکثر داشته باشد. در عین حال این پیشینه همان قدر که برای ما مثبت است، می‌تواند منفی هم باشد. یعنی داشتن یک پیشینه اجتماعی ـ فرهنگی طولانی مدت، می‌تواند مثل یک میراث پدری از یک سو بار مثبت داشته باشد و از سوی دیگر اگر مدیریت نشود، بار منفی.

به نظر من فرهنگ‌هایی مثل فرهنگ ایران، باید با هوشمندی و قدرت بیشتر خود را مدیریت کنند. ما در صد سال اخیر تا حد زیادی توانسته‌ایم این مدرنیته متکثر را بسازیم. جامعه ایران هرگز در طول ۱۰۰ سال گذشته انفعال کامل نداشته است. از این‌رو باید توجه داشت ممکن است جامعه‌ای در نخستین لایه خود منفعل به نظر بیاید، اما در عمق در حال تغییر باشد. شاید در ۱۰ سال گذشته جامعه ایران بیشتر در این موقعیت بوده که در عمق در حال تغییر بوده، اما به هر حال چیزی که در عمق بوده به سطح می‌آید و خودش را نشان می‌دهد. این جامعه و تغییراتش بیش از هر چیز خودش را در جوان بودن خویش نشان می‌دهد که بر جامعه تاثیر می‌گذارد و این جوان بودن فقط زیستی نیست و تاثیر فرهنگی دارد.

مساله تکثر سبک‌های زندگی این افراد هم مطرح است، این افراد حاضر نیستند یک سبک زندگی مشخص را دنبال کنند و اصرار دارند این سبک زندگی را نگه دارند و هویت خود را در آن می‌بینند. امکان تغییر چنین چیزی هم وجود ندارد، بیشتر از ۳۰ سال است تلاش می‌شود یک گونه فرهنگی خاص و یک سبک زندگی ویژه به‌مثابه تنها شکل ممکن و توصیه شده ساخته شوند، اما دیده‌ایم چنین چیزی اتفاق نیفتاده و هرگز اتفاق نمی‌افتد و اصولا چنین چیزی امکان‌پذیر نیست و در جوامع دیگر هم رخ نداده و نمی‌دهد.

ادامه دارد...
 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی