دیدارنیوز ـ پرونده قتل ندا، دختربچه 6ساله افغان شامگاه 7فروردین امسال به جریان افتاد. آن شب ندا درحالیکه زنبیل قرمزرنگی بهدست داشت برای خرید نان از خانهشان در شهرک شهیدرجایی مشهد بیرون رفت. نانوایی تا خانه آنها فاصله زیادی نداشت و مرد نانوا او و خانوادهاش را به خوبی میشناخت.
این نخستین باری نبود که ندا برای خرید نان به تنهایی از خانه بیرون میرفت و آن شب نیز بعد از خرید نان راه خانه را در پیش گرفت اما هرگز به خانه نرسید. با غیبت او، خانوادهاش که نگران وی شده بودند شروع به جستوجو برای پیدا کردن ردی از دختربچه 6ساله کردند.
مرد نانوا میگفت که ندا بعد از خرید نان به خانه برگشته و شواهد نشان میداد که او وارد کوچهشان هم شده اما پس از آن ناپدید شده است. چند ساعت بعد، جسد دختربچه در داخل یک گونی در کنار خیابان پیدا و با گزارش ماجرا به قاضی علیاکبر احمدینژاد، بازپرس ویژه قتل مشهد، تحقیقات برای کشف راز این جنایت شروع شد.
مأموران که دریافته بودند ندا پس از ورود به کوچهشان ناپدید شده بود، به بررسی خانه همسایهها پرداختند و در نهایت به یکی از اهالی محل که حیاط خانهاش را تبدیل به میوهفروشی کرده بود مشکوک شدند. گونیای که جسد ندا در آن پیدا شده بود از نوع همان گونیهایی بود که مرد میوهفروش برای نگهداری سیبزمینی از آنها استفاده میکرد و با دستگیری این مرد راز جنایت فاش شد.
میوهفروش معتاد که مردی 41ساله به نام علیاصغر است در اعترافاتش گفت: آن شب همسر و فرزندانم در خانه نبودند که با دیدن ندا، درحالیکه زنبیل قرمزرنگی در دست داشت و به خانهشان برمیگشت، وسوسه شدم. قبلا هم او را دیده بودم و خانوادهاش را میشناختم. وقتی ندا نزدیک شد به بهانه دادن غذا او را به خانهام کشاندم و مورد آزار و اذیت قرار دادم. ندا گریهکنان گفت که همهچیز را به پدر و مادرش میگوید و من از ترس آبروریزی او را به قتل رساندم و جسدش را داخل گونی سیبزمینی گذاشتم و در خیابان رها کردم.
اعتراف هولناک مرد میوهفروش در حالی بیان میشد که بررسیهای کارشناسان پزشکی قانونی نیز نشان داد به مقتول تجاوز نشده اما او مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است. به این ترتیب تحقیقات جنایی در دادسرا و در کوتاهترین زمان ممکن تکمیل و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان خراسان رضوی فرستاده شد. شعبه 5 دادگاه، جایی است که قرار بود مرد جنایتکار چندی پیش پای میز محاکمه قرار بگیرد و از خودش دفاع کند. نخستین جلسه محاکمه قرار بود اوایل اردیبهشت برگزار شود اما آن روز درحالیکه خانواده ندا راهی دادگاه کیفری شده بودند خبر رسید که متهم بهدلیل بیماری قادر به حضور در جلسه محاکمه نیست.
پدر ندا میگوید: آن روز به خانه برگشتیم تا اینکه چند روز قبل از دادگاه تماس گرفتند و وقت جدید جلسه محاکمه را اعلام کردند. ما هم همان روز راهی دادگاه شدیم و من تا حدود ساعت 10صبح در دادگاه بودم اما چون میترسیدم با دیدن قاتل نتوانم خودم را کنترل کرده و دردسر درست کنم، همهچیز را به وکیلم سپردم و دادگاه را ترک کردم. وکیلم تا حدود ساعت یک در آنجا بود تا اینکه خبر رسید متهم مدعی شده بهدلیل بیماری باز هم قادر به حضور در جلسه محاکمه نیست.
او ادامه میدهد: هنوز درباره زمان جدید جلسه محاکمه چیزی به ما اعلام نشده اما گفتهاند که این بار متهم نمیتواند به بهانه بیماری در جلسه حاضر نشود.
روزگار سخت پس از ندا
بیشتر از 50 روز از قتل دردناک ندا میگذرد و خانوادهاش هنوز شرایط سختی را سپری میکنند. داوود علیزاده، پدر ندا میگوید: نگرانیام وضعیت همسرم است. چندماه قبل از قتل ندا، برادر همسرم در افغانستان در یک تصادف جان باخت و ضربه روحی شدیدی به او وارد شد. برای همین وقتی دخترم با این قساوت به قتل رسید، وضعیت روحی همسرم بههمریخت. حالا هفتهای 2 یا 3روز مجبورم او را نزد دکتر ببرم. بعضی وقتها ناگهان حافظهاش را از دست میدهد و یادش میرود کجاست و چه کار میکند.
خودم هم پس از این ماجرا دچار افسردگی شدهام و همین باعث شده که قند خونم بالا برود و از آن موقع نتوانستهام سر کار بروم و زندگیام را با قرض گرفتن میگذرانم. همسایهها که از وضعیت ما باخبرند خیلی کمکمان میکنند اما قتل دخترم زندگی ما را نابود کرد. من به غیراز ندا 5پسر و دختر دیگر هم دارم و امیدوارم وضعیت همسرم بهتر شود تا بتوانیم زندگیمان را از نو بسازیم.