حادثه انفجار معدن زغالسنگ طبس در ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، فاجعهای بود که جان ۵۰ کارگر را گرفت و در دل خانوادههایشان داغی عمیق بهجای گذاشت.
دیدارنیوز: حادثه انفجار معدن زغالسنگ طبس در ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، فاجعهای بود که جان ۵۰ کارگر را گرفت و در دل خانوادههایشان داغی عمیق بهجای گذاشت. این حادثه، نشاندهندهی بیتوجهی به هشدارهای مکرر کارگران و شرایط ناایمن کار در معادن کشور است.
کارگران این معدن بارها در مورد سطح بالای گاز متان و خطرات آن اعتراض کرده بودند و حتی چند ساعت قبل از وقوع حادثه نیز به مسئولان هشدار داده بودند. اما به این هشدارها توجهی نشد و آنها تحت فشار مجبور به ادامه کار شدند. نبود امکانات ایمنی کافی، از جمله تنها سه ماسک معمولی در هفته، که کارگران مجبور بودند لاشهی آنها را تحویل دهند تا ماسک جدید دریافت کنند، نشاندهندهی غفلت جدی از ایمنی کارگران است.
این بیتوجهی به هشدارهای کارگران و نادیدهگرفتن نیازهای ایمنی، میتواند عواقب جبرانناپذیری به همراه داشته باشد. تصور کنید فرزند ۸ ساله یکی از کارگران با چشمان پر از امید میگوید: «بابا بهم قول داده بود که پنجم مهر با هم برویم بازار و لوازم تحریر مدرسهام را کامل کنم. من منتظر بابا میمونم». این جمله تلخ، نماد غم و اندوهی است که در نتیجهی بیتوجهی به شرایط کاری و ایمنی بوجود آمده است. کارگرانی که در جستوجوی لقمهای حلال و برای تأمین معیشت خانوادههای خود تلاش میکنند، در نهایت جانشان را در معرض خطر قرار میدهند.
اگر این حادثه برای ما درس عبرتی باشد، باید به وضوح بگوییم که توجه به صدای کارگران و بهبود شرایط کار آنها، نه تنها یک مسئولیت اخلاقی، بلکه یک ضرورت است. فاجعه طبس باید زنگ هشداری باشد برای مسئولان و کارفرمایان تا از خواب غفلت بیدار شوند و به نیازهای ایمنی کارگران توجه کنند. جانهای عزیزی که به خاطر سهلانگاری و بیتوجهی از دست میروند، یادآوری تلخی از اهمیت ایجاد محیطهای کاری امن و سالم است. اگر این شرایط تغییر نکند، همچنان شاهد وقوع چنین حوادثی خواهیم بود و خانوادهها در انتظار بازگشت عزیزانشان خواهند ماند. بهراستی، ما بهعنوان جامعه باید هرچه زودتر چارهای بیندیشیم و با همدلی و همیاری به حفظ جان و سلامت کارگران بپردازیم تا دیگر شاهد چنین فاجعههایی نباشیم.