دیدارنیوزـ
مرضیه حسینی: این کتاب در حوزه مطالعات زندگی روزمره که در ایران قالب جدیدی است، قرار دارد. هدف نویسنده در این اثر روایت تاریخ و امر اجتماعی از خلال تجربیات روزمره آدمیان است. او تاریخ خود را از دل خاطرات، اشیاء و اماکن شهری روایت کرده و نشان میدهد که تاریخ چگونه بین گذشته و حال خطی نامریی ترسیم میکند. نویسنده بهویژه به کمک تجربه زیسته خود میکوشد تحولات اجتماعی چهار دهه پس از انقلاب اسلامی را در عرصه حیات رورزمره و اموری چون آداب و رسوم، مراودات، پوشاک و ... نشان دهد.
کاظمی در فصول مختلف کتاب نشان میدهد که زندگی روزمره ایرانیان چگونه از تحولات سیاسی و اجتماعی از قبیل فضای ایدئولوژیک انقلابی، دوران پس از جنگ و سپس عصر سازندگی تاثیر میپذیرد. شکلگیری جامعه و فرهنگ مصرف در دو دهه اخیر، گذار نسبی از جامعه ایدئولوژیک به جامعهای عرفی و پدیده بتوارگی اشیا و چیزوارگی روابط انسانی از جمله موضوعاتی است که در این کتاب مورد بررسی قرار میگیرد.
بخش اول کتاب به مبانی نظری، کلیت کار و به فرهنگ امر مادی اختصاص دارد. کاظمی در این بخش توضیح میدهد که اشیاء و ابژههای مادی در عصر کنونی چگونه به معنای جهان و زندگی ما تبدیل شدهاند و انسانها به چه شکل با اشیاء یکی شده و از آنها هویت میگیرند و احساسات مختلف خود را از طریق اشیاء تولید و منتقل میکنند. به عنوان مثال مفاهیمی از قبیل عشق و وصال، نفرت و جدایی به واسطه اشیاء بیان میشوند. نویسنده در این بخش همچنین تاثیر سیاست بر حیات کالایی شدن را نشان میدهد و مینویسد تقاضا و امیال آدمها بر فرایند کالایی شدن تاثیر میگذارد.
نویسنده در این بخش همچنین به ارتباط میان فرهنگ و اشیاء توجه میکند. کاظمی فرایند کالایی شدن اشیاء را از منظر فرهنگی نیز دیده و معتقد است کالاهایی که به لحاظ مادی تولید میشوند، بر مناسبات اجتماعی که اطرافشان شکل میگیرد تاثیر میگذارند و صرفا ارزش مبادلهای ندارند. کالاها عاملیت دارند و اگر اشیاء را بی جان فرض کنیم از قدرت آنها در شکل دادن به زندگیمان غافل میشویم.
در فصل بعدی کاظمی مطالعات فرهنگ مادی را مورد توجه قرار میدهد و رابطه اشیاء و افراد را بررسی میکند و مینویسد گاهی اشیاء به ایدئولوژی مسلط یاری میرسانند و در پارهای دیگر از موقعیتها به ابزاری برای تغییر یک وضعیت تبدیل میشوند.
در بخش دوم کتاب نویسنده زندگی روزمره افراد در جامعه ایران پس از انقلاب را از زبان اشیاء روایت میکند و به بررسی اشیائی از قبیل اتومبیل، لباس و ویدئو و تاثیر آنها بر حیات روزمره میپردازد. قسمت عمده این بخش به زندگی مردم ایران در دهه 60 و دوران جنگ ایران و عراق اختصاص دارد که میکوشد سلطه فرهنگی در این دوره را در قالب شیءشدگی موضوعات روزمره نشان دهد. از نظر نویسنده «اگر پیکان برای مردم در سالهای 1340 و 1350 نماد جامعه مصرفی و فراغت بود برای مردم در دهه 60 در شرایط جنگی با جامعه تودهوار شهری قرابت داشت و پیکان در آن دوره و در عصر ممنوعیت ورود ماشینهای خارجی به نماد هویت ایرانی تبدیل شد. سادگی، کم توقعی و یک دستی بودن پیکان، در هویت ایرانی پس از انقلاب تجلی مییافت اما در دهههای 70 و 80 با تغییراتی که در درون جامعه رخ داد و ماشینهای وارداتی در خانههای مردم جا گرفت، پیکان و دیگر نمادهای یکدستی و سادگی به حاشیه رفت. به همین ترتیب در خصوص سبک زندگی و پوشش عصر سازندگی و سپس اصلاحات با شکل زندگی روزمره در دهه 60 که با مفهوم در صف ماندن گره خورد بود، تفاوت داشت.
از این دهه به بعد مفهوم تکثر و تنوع و سپس ارزش مصرف غلبه مییابد، جامعه مدنی در برابر جامعه تودهوار انقلابی قرار میگیرد و با شکلگیری این معنای جدید، حق انتخابهای فردی و سلایق و علایق فردی محترم شمرده میشود. ویژگیهای حیات روزمره متاثر از نظم اقتصادی از دهه 70 بر خلاف دهه 60 که مردم برای خرید کالاهای اساسی و ضروری در صفها میایستادند و از هر چیزی بنا به شرایط جنگی سهمی برابر و کوپنی داشتند، متحول شد و در این تغییر جایگزینی، ایدئولوژی نقشی مهم ایفا کرد. پروژه انقلاب با جنگ گره خورد. جامعه پس از انقلاب درصدد توزیع عدالت بود و یکدستسازی، اتحاد و غربستیزی و دشمنی با تجملات را تبلیغ میکرد و همچنین بر رستگاری در آن جهان تاکید میشد.
با ورود به دهه 70 و 80 و عصر مصرفگرایی مظاهر حیات شهری و زندگی روزمره نیز متاثر از تغییر فضای ایدئولوژیک، عوض شد. طبیعت گرایی و اصالت این دنیایی و ارزش مصرف بیشتر کالاها تبلیغ شد. دولت که در دهه 60 کوشیده بود اراده خود را از طریق اشیاء بر مردم تحمیل کند در دهه 70 با مقاومت آنها در مصرف این کالاها مواجه شد. مردم در این زمان با ابراز نارضایتی از برنامههای رادیو و تلوزیون به استفاده از ویدئوها روی آوردند. دولت کوشید از فراگیر شدن استفاده آن جلوگیری کند اما موفق نشد و برنامههای ویدئویی فرهنگ غالب را به چالش کشید و فرهنگ جدیدی حول این ارمغان جدید شکل گرفت که در نقطه مقابل محتوای برنامههای تلویزیون قرار داشت. جامعه انقلابی که دولت سعی در قدسی کردن آن داشت و رستگاری آن جهانی را به اشکال مختلف در بین مردم تبلیغ میکرد، با تمام مظاهر تمدن غرب از جمله شلوار جین و کراوات به مقابله برخاست. در دهههای بعد که تنوع و تکثر در جامعه شایع شد، لباسهای رنگی، انواع پوششها و آرایشها هم باب شد.
بخش سوم به جامعه پساانقلابی اختصاص دارد که نویسنده در این قسمت عرفی شدن جامعه را از طریق ایدئولوژیزدایی از امور روزمره واکاوی میکند. حکومت ایدئولوژی خود را که بر اساس مخالفت با مصرف و مساوی دانستن آن با گناه و اسراف، سادهزیستی و قناعتپیشگی قرار داشت، از طریق نهادهای جامعهپذیر و هویتساز هژمونیک میکرد و ایدئولوژی غالب تمام حوزههای فرهنگی، آموزشی و اجتماعی را درنوردید. مردم بهتدریج با پشت سر گذاشتن شرایط انقلابی و جنگی در برابر آرمانهای دولت مبنی بر ساختن جامعهای ایدئولوژیک و آرمانخواه مقاومت کردند. جامعه پس از دهه 70 در پی اتخاذ سبک جدید از زندگی بود که در آن اصالت با لذت بود. زیباییشناسی مدرن بهوجود آمد و ذیل آن فرهنگ مصرفگرایی تشدید شد. در پایان نویسنده فرایند عرفی شدن جامعه را در ادوار پس از انقلاب در پیوند با تغییرات ساختاری به تصویر میکشد.