همه استیضاحها به هیچ وجه از یک جنس نیست. برخی از این استیضاحها متاسفانه بحثهای پشتپردهای داشته که تعدادی از نمایندگان که شنیده میشده سهمهایی را از زیر مجموعههای برخی از وزارتخانهها برای آشنایان یا اطرافیانشان پیگیری میکردند و وقتی به این سهم نمیرسیدند راه مقابله با برخی وزرا را پیش میگرفتند.
دیدارنیوز ـ این روزها مردم شرایط سختی را پشت سر میگذارند، چرا که شرایط اقتصادی و معیشتی به حدی دشوار شده که به سختی میتوان به گذران زندگی پرداخت. گرچه دولت نیز در مقاطع مختلف به مسکنهایی مثل یارانه کمکی( توزیع بسته حمایتی) برای اقشار ضعیف و محروم روی میآورد،اما مردم همچنان از عملکرد دولت در حوزه اقتصاد و معیشت خود گلایهمندند. در این راستا گفته میشد که با کاهش نرخ ارز قیمتها نیز کاهش خواهند یافت، اما دیدم که اینگونه نشد. از طرف دیگر مقام معظم رهبری در درس خارج فقه خود قانون منع به کارگیری بازنشستگان را خوب و راهگشا توصیف کردند که نباید برخی بازنشستگان موثر و کارآمد نیز از مسئولیت کنار گذاشته شوند، این در حالی است که شاید این قانون صرفا در دستگاهی زیر مجموعه دولت انجام شده و سایر دستگاهها همچنان نسبت به آن مقاومت نشان میدهند. به نظر میرسد تا زمانی که مسئولان در مسائل مختلف در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به یک اشتراک نظر نرسند، مشکلات ادامه داشته باشد. لذا باید به یک همگرایی میان قوا، جناحهای سیاسی و مردم از گردنه مشکلات عبور کنیم. برای بررسی مسائل رخ داده در جامعه، قانون بازنشستگان، نحوه عملکرد دولت و روند حرکتی اصلاح طلبان برای انتخابات آینده«آرمان» با فرزانه ترکان عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و عضو شورای عالی اصلاح طلبان به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با عنایت به فرمایش مقام معظم رهبری که قانون بازنشستگان را قانونی خوب دانستند که راه را برای حضور جوانان باز میکند، اما نباید بازنشستگان شایسته را نیز کنار گذاشت؛ این قانون چه ظرفیتهایی را در نظر نگرفته است؟
اصل موضوع این است که طی سالهای گذشته پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون خیلی کم به فکر تربیت مدیران درجه 2 افتادیم. یعنی معمولا یکسری مدیرانی داشتیم که اینها به صورت چرخشی در قسمتهای مختلف کار اجرایی کردند. خیلی از اینها در واقع در بدو ورود افراد کم تجربه یا بیتجربهای بودند که به تدریج تجربه کسب کردند، اما متاسفانه انتقال این تجربیات و تربیت مدیران جوانتر در سالهای گذشته مغفول مانده است. در برخی از وزارتخانهها و نهادها شرایط به نحوی است که بین مدیران رده بالایی که بازنشسته شده و همچنان در آن سمت است با افراد جوانی که میخواهیم انتخاب و جایگزین کنیم، فاصله وجود دارد. این فاصله از نظر تجربیات و انتقال اطلاعات نیز انجام نشده که من فکر میکنم این طرح میتوانست زمان بیشتری برای تربیت مدیران جوان و پرورش آنها در نظر بگیرد. البته مهمتر از آن؛ اینکه این طرح نسبتا خام تصویب و خیلی از موارد در آن دیده نشد. مثل اینکه سن بازنشستگی را باید در آن لحاظ میکردند؛ چرا که ما خیلی از افراد را داریم که به دلایل مختلف یا خود را باز خرید کرده یا بازنشستگی پیش از موعد گرفتند و در سنین حتی زیر 50 سال بازنشسته هستند، اما افراد توانمند و ارزشمندی هستند که میتوانند برای حضور در پستهای حساس موفق عمل کنند. یا اینکه ما این موضع را برای تمام سمتها لحاظ کردیم. من معتقدم این مساله در بحث اجرا بسیار خوب است و ما به مدیران با انرژی و با انگیزه احتیاج داریم، اما در پشت این مدیران نیز قطعا احتیاج به اتاق فکری داریم که باید متشکل از افراد زبده و با تجربه باشد. ما اکنون افراد بازنشستهای در کشور داریم که فکر میکنم بر اساس تجربیات و توانمندی شاید از یک چاه نفت نیز ارزش بیشتری داشته باشند. چرا که کوهی از اطلاعات در آنها جمع شده و تمام سرمایهگذاری انسانی و دانش مدیریتی روی افراد خاصی انجام شده است. اعتقاد دارم که این افراد به هیچ عنوان نباید از گردونه حذف شوند بلکه باید ازآنها در نقش اتاق فکر استفاده شود. باید به سمت و سویی برویم که پستهای مشورتی و کارشناسی که احتیاج به نظرات کارشناسی دارد استثنا شود و بتوانیم از افرادی که تجربه کافی دارند، استفاده کنیم.
اینکه صرفا دولت به این قانون عمل کند و سایر دستگاهها از شمولیت این قانون تبعیت نکنند چهمیزان بر اعتماد جامعه در اجرای قوانین تاثیر میگذارد؟
اعتقادم بر این است که قانون باید شامل تمامی نهادها شود. خصوصا در مواردی که پستها کاربردی و اجرایی است، قطعا حضور جوانان برای ما مغتنم است و باید از حضور آنها استفاده کنیم و برای تمام آنها یک قانون جاری و ساری باشد. اگر قرار است در واقع پستهایی استثنا شود؛ که پیشنهاد من پستهای مشورتی و اتاق فکر است این موضوع نیز باید در مورد همه اینها لحاظ شود.
رئیس جمهور در سمنان اظهار کرد که دولت همچنان بر قول و وعدههایی که در زمان انتخابات داده استوار است و آنها را پیگیری میکند. با توجه به اینکه در 18 ماه گذشته در عمل شاهد تحقق این وعدها نبودیم؛ به نظر شما افکار عمومی چه رویکردی نسبت به این مساله دارد؟
به نظر من تلقی مردم از سخنان آقای رئیسجمهور و تیم اجرایی وی بیشتر گفتمان درمانی است تا عملگرایی. مردم دیگر اعتماد لازم را نسبت به سخنان گفته شده از سوی رئیس جمهور یا سایر دولتمردان ندارند. مردم اکنون قطعا احتیاج به عملگرایی دارند تا این تغییرات را با چشم خود ببینند تا اعتماد پیدا کنند. مشکلی که وجود دارد این است که در دولت اول آقای روحانی همه چیز منوط به برجام بود که برجام انجام شود و با باز شدن درهای کشور، اقتصاد آزاد و جذب سرمایهگذاری بتوانیم چرخه اقتصادی دولت را به حرکت در بیاوریم. این موضوع 4سال طول کشید و در دولت دوم با وجود اینکه برجام بسیار نوپا بود و تازه حرکت جدیاش شروع میشد با آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا همه چیز متوقف شد. ما میدانیم که دولت با چه محدودیتهایی روبهرو است و از مشکلات سیاستهای بینالمللی که تاثیر گذار بر اقتصاد است نیز آگاهیم، اما دولتمردان کشور و بهخصوص رئیسجمهور باید بدانند که تمام مشکلات کشور را نمیتوان با آچار برجام بازکرد. لذا به یکسری آچارهای دیگر و برنامههای بزرگ و جامعی احتیاج است که برای حل مشکلات اقتصادی و اشتغالزایی مردم فکر اساسی کنند. اکنون مردم از نظرمعیشتی تحت فشار هستند. از این جهت نمیشود صرفا با صحبتهای رئیس جمهور مردم را دلگرم کرد. این حرفها صرفا گفتار درمانی است؛ مردم احتیاجی به سخنرانی ندارند و می خواهند به چشم خود ببینند که نرخ تورم کنترل شده و جوانهایی که تحصیلات عالیه نیز دارند از بیکاری در آمده اند. لذا جامعه نیازمند این است که دولت در عمل این مسائل را سامان بخشد.
برخی عملکردهای ضعیف دولت باعث شده مردم؛ همه مسئولان را در یک راستا ببینند؛ به نظرشما این مساله ناشی از چیست؟
دولتمردان ما نباید فراموش کنند که با رأی مردم روی کارآمدهاند. حضرت امام (ره) نیز فرمودند که مردم ولی نعمت ما هستند. اگر همه این موضع را برای خود تکرار کنند زمانی که به مسئولیتی رسیدند بسیار کمک کننده خواهد بود که بدانند چگونه به این صندلی و پستها رسیدند و بعد پاسخگوی همان مردم محروم و ضعیفی باشند که در اقشار مختلف جامعه پای صندوقهای رأی حاضر شدند و به رئیس جمهور رأی دادند. معتقدم دولت قطعا میدانند که باید پاسخگوی مردم باشند و این پاسخگویی نیز به هیچ وجه نتیجه بخش نخواهد بود. لذا باید برنامهها و راهکارهای برون رفت از مشکلات اقتصادی را به شکل عملی به مردم نشان دهند.
چندی است که استیضاح بهرویه نمایندگان بدل شده، چه استیضاح ظریف که موفق ترین وزیر دولت بوده و چه سایر وزرا. از دید شما نمایندگان استیضاح کننده دغدغه مشکلات مردم دارند یا درصددند که قدرت نظارتی خود را به رخ بکشند؟
همه استیضاحها به هیچ وجه از یک جنس نیست. برخی از این استیضاحها متاسفانه بحثهای پشتپردهای داشته که تعدادی از نمایندگان که شنیده میشده سهمهایی را از زیر مجموعههای برخی از وزارتخانهها برای آشنایان یا اطرافیانشان پیگیری میکردند و وقتی به این سهم نمیرسیدند راه مقابله با برخی وزرا را پیش میگرفتند. صحبتهای آقای علی ربیعی وزیر سابق کار، تعاون و رفاه اجتماعی را در صحن علنی مجلس فراموش نخواهیم کرد که خیلی از آنها به واقع احتیاج به پیگیری داشت. گرچه برخی از استیضاحها کاملا جنبه سیاسی دارد که نمونه مشخص آن را میتوان استیضاح وزیر امور خارجه دانست که هم موفقترین وزیر کابینه و هم شخص بسیار پرتلاش و محبوب مردم است. حال بدین علت که در سخنان خود برخی واقعیتها را بیان کرده عدهای با سیاسیکاری زمینههایی را ایجاد کردند که ظریف را به استیضاح و به مجلس بیاورند. اما بهنظرم برخی از استیضاحها کاملا مناسب و درست است و احتیاج دارد که نمایندگان مجلس از برخی از وزرا سوال کنند و از آنها پاسخ و برنامه بخواهند. متاسفانه در برخی از وزارتخانهها کار وزارتخانه به روزمرگی انجامیده و یکسری از وزارتخانهها در وضعیت نسبتا راکدی قرار گرفتند و دنبال طرحها و برنامههای نو برای حرکت اقتصادی جدید و رفع مشکلات مردم نیستند. در جایی که نمایندگان احساس مسئولیت کنند و به این دلیل سوال از وزیر را داشته باشند معتقدم کار درستی را انجام دادند.
وجود پولشویی در کشور امری واضح است که در سخنان مقامات عالیه کشور نیز آمده است، اما بهانهای شده برای تخریب آقای ظریف؛ این هجمههای هدفمند به وزیر امور خارجه از کجا نشأت میگیرد؟
به صراحت میتوانم بگویم که اینها فقط زورشان به آقای ظریف رسیده، اما در واقع دلواپسان درصدد مقابله با بحث تصویب قانون پولشویی هستند و میخواهند از کسانی که موافق این قضیه هستند زهر چشم بگیرند. اگر منافع سیاسی پشت این قضیه نباشد؛ سوال این است که پس قضیه چیست که برخی با قانون پولشویی مخالفت میکنند. اینکه همه اقتصاددانان و کارشناسان اهمیت این قانون را تایید میکنند که اگر این قانون تصویب شود چقدر در مبادلات بینالمللی و سیاست خارجی به نفع ماست. لذا دلیل مخالفتها کاملا مبهم است و این ظن را ایجاد میکند که قطعا لحاظ برخی از منافع شخصی و بعضی از مسائلی که قبلا نیز وجود داشته موجب منفعت اقشار خاص و رانت خاصی میشود که ممکن است پشت این قضیه وجود داشته باشند. به نظر من این سنگ اندازیها صرفا نوعی قدرتنمایی جناح مقابل است. اینها در اقلیت هستند و این موضوع در همین مراحل به پایان میرسد. دلواپسان فقط خواستند سرو صدایی ایجاد کنند که روی خیلی از مشکلات را بپوشانند.
رئیس جمهور روز سهشنبه در اظهاراتی گفت؛ چیزهایی در دل دارم؛ شهامت گفتن دارم، اما گفتن آن به فایده کشور نیست؛ این رویکرد را در سالهای پیش نیز از آقای روحانی شاهد بودیم، آیا این روش مشکلی را حل میکند؟
موافق اینگونه برخورد نیستم. یا دولتمردان باید به صراحت با مردم حرف بزنند و مسائل و مشکلات را بیان کنند یا اگر معتقدند که مصلحت کشور ایجاب میکند که سخنی نگویند پس حرفی نزنند. اینگونه بیان حرفهای مبهم فقط تشویش اذهان عمومی را در پی خواهدداشت.
برخی کنگره اخیر حزب کارگزاران و انتخابات درون آن را به پوستاندازی در این حزب و کم کم سایر احزاب اصلاح طلب تعبیر کردهاند ، به نظر شما این رویکرد تا چه حد میتواند اصلاحطلبان را در راستای پیگیری مطالبات مردم ترغیب کند تا همچنان مردم را در پشت خود داشته باشند؟
من در مورد حزب خودمان(کارگزاران) میتوانم بگویم که سیاست خوب و قابل تحسینی انجام شده که چه در شورای مرکزی حزب و چه در استانها افراد و نیروهای جوان با تنوع تفکرات مختلف را وارد کردیم. در حزب به روی همه جوانان علاقهمند باز است و هیچ دایره بستهای برای مدیریت حزب وجود ندارد. حال این موضوع تا چه حد در سایر احزاب اصلاح طلب تسری پیدا کرده، اما حرکت بسیار خوب و شایستهای که ادامه پیدا خواهد کرد. در مورد کل اصلاحطلبان نیز معتقدم که تقویت شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان میتواند خیلی کمک کننده باشد.جلوگیری از شیطنتهایی که ممکن است جناح مقابل انجام دهد و هوشیاری اصلاح طلبان در این زمینه خیلی کمک کننده است، البته این اصل که منفعت مردم را به منفعت فردی ترجیح دهیم ، سرلوحه کار همه باشد کمک میکند تا در انتخاب، حرف و موضع گیریها مردمیتر و به صلاح مردم فکر کنیم. در انتخاباتهای آتی نیز فکر نمیکنم درصد موفقیت ما به اندازه انتخابات قبلی باشد، اما امیدوارم که دوباره بتوانیم مردم را تشویق کنیم تا درتعیین سرنوشت خود مشارکت داشته باشند. در عین حال امیدوارم که امکان ورود افراد بیشتری به صحنه خصوصا در انتخابات مجلس وجود داشته باشد که مردم در انتخاب خود بتوانند بازتر فکر کنند و بتوانند تعداد افراد بیشتری را برای انتخاب در نظر بگیرند .
اینکه گفتید شاید اصلاحطلبان نتوانند نسبت به انتخابات گذشته نتیجه مطلوبتری کسب کنند از چه رو است؟
این مساله بدین دلیل است که انتخابات قبل برای مردم برون ده مثبت و صد در صدی نداشته است. من به جرأت میتوانم بگویم نه 100 درصد از عملکرد فراکسیون امید در مجلس رضایت کافی وجود دارد و نه از عملکرد نهایی دولت 100 درصد راضی هستیم و فکر میکنیم آنچه مردم توقع داشتند محقق نشده است. خیلی از نمایندگان مجلس که با رأی لیست امید وارد مجلس شدند؛ موضعگیریهای درستی نکردند و در مواقعی تفکرشان متفاوت بوده و گاها مصلحت اندیشیهایی مانع از این شده که موضعی را به نفع مردم اتخاذ کنند. نتایج این مسائل به مردم باز میگردد و آنها نظر میدهند. اینگونه نیست که بگوئیم فضا بسته است. اکنون مردم از اسامی نمایندگانی که نامهای را امضا کرده یا نمیکنند مطلع میشوند و میدانند که موضع نماینده حوزه انتخابیه آنها در مجلس به چه شکل است و من فکر میکنم چون نیازهای مردم به شکل کامل برآورده نشده و بدان توجه نشده نوعی دلسردی ایجاد کند و از استقبال مردم برای انتخابات بعدی کم کند. اما راهکار این است که بزرگان اصلاحات باید فکر کنند برنامه دهند و کاری کنند تا بتوانند شور و شوق مردم را افزایش دهند. البته من موافق گسستن ائتلاف با دولت نیستم و فکر میکنم که اگر اکنون به سال قبل باز گردیم با شرایط آن موقع و کاندیداهای آن زمان انتخابمان باز هم آقای روحانی خواهد بود،اما توقعمان از آقای روحانی برآورده نشده است. آن زمان انتخاب درستی کردیم،اما عملکرد ی که بعدها دیدیم مورد توقع اصلاحطلبان نبوده و برآورده نشده است.
رئیسجمهور گفته قبل از انقلاب دختران دانشجویی که نماز میخواندند بیش از حال حاضر است؛ به نظر شما این ناشی از چیست؟
متاسفانه شیوههای فرهنگی غلطی در سالیان گذشته اتخاذ شده است. بودجههای سنگین و هنگفتی که برای کارهای فرهنگی در نظر گرفته شده نتیجه و برون ده کاملا بر عکسی داشته است. برای اینکه فکر کردیم کار فرهنگی یعنی اجبار نماز در مدارس، اجبار حجاب آنطور که میپسندیم در مراکز دولتی، با وجود عدم تمایل؛ تخصیص رسانه ملی صرفا به سخنرانیهای مذهبی که اینها دقیقا ایجاد یک واکنش معکوس و دین زدایی از مردم کرده و هنوز هم با گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی فکر نمیکنند که احتیاج به چرخش و برنامهریزی مناسبی وجود دارد. کار فرهنگی باید با اشتیاق فرد گیرنده هم انجام شود و نمیتوان با زور و اجبار و تعصبات خاص رفتاری این موضوعات را تلقین و القا کرد. متاسفانه برخی از اوقات فرایض دینی تبدیل به ریاکاری برخی از افراد سود طلب شده است. افرادی که با استفاده از فرایض دینی و ظواهر دین خواستند با منافع شخصی برسند که مردم این مسائل را با چشم خود دیدهاند. این موجب دین زدگی خیلی از جوانها و دور شدن آنها از فرهنگ دینی شده است و من فکر میکنم کسانی که از دین به عنوان وسیله استفاده کردند باید در محضر خداوند پاسخگو باشند. این روش مناسبی نبوده و نیست. باید بزرگان فرهنگی جامعه بتوانند در این مورد فکر کنند و طرح مناسبی را ارائه دهند.
در طول 4 دهه پس از انقلاب زنان حضور گسترده و ملموسی در فرایندهای اجتماعی داشتند، اما هنوز آن طور که باید این قشر تاثیرگذار جامعه نتوانسته مطالبات خود را در حوزههای مختلف محقق کند؟
به جای اینکه شعار دهیم که میخواهیم تبعیض جنسیتی مثبت برای زنان ایجاد کنیم یا برای زنان سهمیه قرار دهیم، مدیریتها و پستهای اجرایی رده بالاتر را در اختیار زنان قرار دهیم؛ احتیاج داریم که تبعیض جنسیتی منفی برداشته شود. اعتقاد من این است که باید در شرایط برابر بین خانمها و آقایانی که فعالیت اجتماعی دارند، بتوانیم تصمیم بگیریم. اکنون در نهاد یا مجموعههای اجرایی در شرایط یکسان اگر بخواهند بین 2 کارمند خانم و آقا برای ریاست یا مدیریت اولویت دهند، آقا را انتخاب میکنند که شاید در برخی مواقع نیز امکانات کمتری داشته باشد، اما چون آقاست این امتیازات مدیریتی را دارد. به جای اینکه بگوییم آقای حسن روحانی وزیر زن انتخاب کند باید تبعیض جنیستی را در ردههای پایین و پله پله برداریم و اجازه دهیم که زنان احساس کنند بدون اینکه به سقف شیشهای بخورند میتوانند رشد کنند، مدیرکل شوند و در سمت معاونت وزارتخانه در حد شایستگی خود صندلیها را اشغال کنند. بعد هم اگر در حد لیاقت وزارتخانه بودند به عنوان وزیر انتخاب شوند. گرچه فقط شعار این مسائل داده میشود. ما در اکثر مواقع متخصص هستیم. مشکل حضور زنان در مسابقات فوتبال در ورزشگاهها را خودمان ایجاد کردیم و کاری کردیم تا سیبل شدیم. برای اینکه ما را محکوم کنند که چرا حقوق زنان رعایت نمیشود. حال اگر هزار بار هم قسم بخوریم که در جامعه ما زنان حق تحصیل برابر دارند، رانندگی میکنند، سرکار میروند و در فعالیتهای اجتماعی حضور دارند چون مساله ورزشگاهها برجسته شده برایشان باور پذیر نیست. باید این حساسیتها را کاهش دهیم و تلاش کنیم تا بیش از این برای خودمان بحران ایجاد نکنیم .
منبع: آرمان/حمید شجاعی/۱۵ آذر ۹۷