امید جهانشاهی در یادداشت خود از موضع شعار نه شرقی، نه غربی به بیانیه مشترک روسیه و شش کشور حوزه خلیج فارس در مورد جزایر سهگانه نگاهی انداخته است و بر ایران گرایی تاکید کرده است.
دیدارنیوز ـ امید جهانشاهی: بعد از همراهی روسیه با ادعای کذایی برخی کشورهای حوزه خلیج فارس در ارتباط با مالکیت جزایر سه گانه، موجی از انتقاد به این کشور و به تبع آن سیاست شرق گرایی و همچنین از سوی دیگر دفاع از روسیه و پوتین در فضای رسانه های اجتماعی و فضای سیاسی مطرح شد. از جمله پیامهای مخالفان روسیه این بود که اگر آمریکا به واسطه کودتای 28 مرداد مطرود است، روسیه نیز سابقه تجاوز به خاک کشورمان را داشته و ایادی خود را با عنوان حزب دموکرات آذربایجان در تبریز حاکم کرده و بسیاری از مبارزان را سرکوب و اعدام کرده است.
در سوی دیگر اما طرفداران به اصطلاح شرقگرایی معتقدند آمریکا رو به افول است و قدرت آینده فقط چین است و رابطه با آمریکا مذموم است چون ذاتاً شیطان است و ...
این مدافعان از اصولگرایان و بعضاً دارای گرایش های تند اصولگرایی هستند و نکته بسیار جالب اینجاست که افراد کمونیست، تودهای و چپ در این مورد با آنها بسیار همدل و همصدا هستند و مدام در رسانههای اجتماعی همدیگر را تایید و تکمیل می کنند؛ همچون دو خط موازی که در آمریکاستیزی به هم میرسند: «پوتین در برابر تحریم های آمریکا مردانه ایستاده است»، «در مقابل آمریکا ایستادن خدمت به بشریت است»، «ما وا نمی دهیم و اهل سازش نیستیم»، «چقدر مقاومت در برابر امپریالیسم خوب است»، «شیطان بزرگ منشاء فسادهاست»، «از وقتی روسیه تحریم شده پوتین محبوبتر شده و مشکلات اقتصادی هم به خاطر مقاومت کمتر شده» و از این قبیل سخنان با ادبیات متفاوت مذهبی یا مارکسیستی اما با روحی واحد مدام در تایید هم در رسانه های اجتماعی بازنشر میشود.
تنها نقطه اشتراک اصولگرایان و به نوعی اسلامگرایان با کمونیست های ملحد و ضددین فقط و فقط آمریکاستیزی است و این موضوع چنان برای برخی اصولگرایان اصلی اساسی است که دیگر انگار در این مورد بی دینی و بی خدایی هم فرع است بر اصل اساسی ضدیت با آمریکا.
نکته جالب دیگر در این فضا این است که برخی چنان می گویند مشکلات کشور ناشی از تفکر غربگرایانی است که سالها بر کشور حاکم بوده اند و اجازه نمی دهند کشور از برکات سیاست گرایش به شرق برخوردار شود که گویی در دهههای گذشته با فشار غربگرایان، روابط اقتصادی و سیاسی ایران تنها با آمریکا و چند کشور غربی بوده است و غربگرایان باید فحش بخورند که چرا در کنار چنین رابطه گستردهای با آمریکا اجازه ایجاد رابطه با چین و روسیه را نداده اند!
حقیقتاً در شرایطی که در چهل سال گذشته با آمریکا قطع رابطه هستیم و آمریکا ما را تحریم کرده و حتی تجارت ما با سایر کشورهای غیر غربی هم به واسطه تحریمهای امریکا با محدودیت و مشکل مواجه است، آن وقت عملاً در عرصه سیاسی غربگرایان در چه جایگاه و موقعیتی قرار دارند که باید فحش بخورند که عامل تنظیم نامناسب روابط خارجی و در نتیجه مشکلات اقتصادی کشور هستند؟
این مطالب به این معنا نیست که موضع این یادداشت این است که غربگرایی خوب است و آمریکا دلسوز و قابل اعتماد است. طبیعتاً هر قدرتی به دنبال منافع خودش است. سیاست اصولی همان شعار محوری جمهوری اسلامی است، یعنی همان شعاری که بر سر در وزارت خارجه نقش بسته است: «نه شرقی، نه غربی». یعنی ملاک و محور روابط خارجی باید ایران باشد و منافع ملی ایران. جمهوری اسلامی با انقلابی به وجود آمد که شعار اصلی آن «استقلال و آزادی» بود و برای تحقق همین ارزشهای محوری و اصول اساسی انقلاب، یعنی تحقق استقلال و آزادی بود که «نه شرقی، نه غربی» به درستی سرلوحه سیاست خارجی قرار گرفت. واقعیت این است که به دلایل مختلف متاسفانه و متاسفانه عملاً این شعار به حاشیه رفته است.
امروز نه شرقی و نه غربی سیاست ترکیه است که نه دشمن دائمی دارد و نه دوست دائمی. از اردوغان بیاموزیم که بر اساس منافعش گاهی گرایش به روسیه دارد و گاهی آمریکا. بر مدار منافعش اخم و لبخند دیپلماتیک خود را تعریف می کند. منفعت ایجاب کند با پوتین بستنی می خورد، مصلحت ایجاب کند به آمریکا دست دوستی می دهد. رشد اقتصادی چشمگیر و توسعه صادرات از پوشاک گرفته تا هلیکوپتر نظامی نتیجه همین تنظیم سیاست خارجی بر اساس منافع ملی است.
به جای دیدگاههای صفر و صدی و این غیرت مضحک ایدئولوژیک روی شرقگرایی و یا غربگرایی، روی ایران غیرت داشته باشیم. رشد و توسعه و پیشرفت یک مقدمه اگر داشته باشد، آن عشق به ایران، و البته همچنین شناخت جامع ایران است. اولویت داشتن مسئله ایران و منافع همه مردم ایران.
به جای دعوا بر سر انتخاب بین شرقگرایی و یا غربگرایی که گاهی در رسانههای اجتماعی به کریخوانی های آبی و قرمز شباهت پیدا میکند به واقعیتی به نام ایران و منافع ملی ایران توجه و تمرکز کنیم. اینکه اغلب کشورهای واقعاً در حال توسعه هم با چین رابطه تجاری جدی دارند و هم برای سرمایه گذاری شرکت های کشورهای بزرگ غربی جذاب هستند به خاطر این است که در جهان شبکهای شده امروز هر کشوری که در شبکه روابط تجاری و سرمایه گذاری وجود دارد، از جایگاه بازیگری و تلاش برای بهره بردن برخوردار است و هر کشوری که در شبکه روابط (که هم چین و هم امریکا در آن هستند) نباشد به تدریج منزوی و در موضع ضعف قرار میگیرد.
جهان تقسیم شده بین دو بلوک بیگانه و منفک شرق و غرب جای خود را به جهان شبکهای داده است که در آن قدرت معنای شبکهای یافته است. معیار قدرت داشتن شبکه روابط است، روابط تجاری، سیاسی، دانشگاهی، صنعتی و ...
معیار قدرت، داشتن توانایی در ساختن روایت های جذاب سیاسی و رسانهای برای برندسازی ملی است. قدرت امروز، قدرت نرم و قدرت مبتنی بر رابطه و روایت سازی است.
محور و مدار اگر ایران باشد، حرکت به سمت توسعه معنی مییابد. به جای شرقگرایی و یا غربگرایی، «نه شرقی، نه غربی» را سرلوحه قرار دهیم، این یعنی که اولویت ایران باشد و درک منافع مردم ایران، یعنی ایرانگرا باشیم.