دیدارنیوزـ
سارا مختاری: صدای کرکننده «دادزنها» لحظهای قطع نمیشود:
- آقای مهندس! خانم دکتر! پایاننامه داری؟
- پاااایاننااامه! مقاله ایاسآی، پروژه، تحقیق، پروپوزال
- بشتابید آقایون و خانم دکترا! کار با کیفیت عالی و قیمت مناسب
حراج علم در بازار دغلکاری
میدان انقلاب اسلامی و فضاهای روبه رو و اطراف دانشگاه تهران و همچنین خوابگاههای دانشجویی، بازار پررونق فروش پایاننامه، مقاله، سمینار کلاسی و اخیرا تالیف کتاب است. سود حاصل از این فساد دانشگاهیِ عادیسازی شده، به مراتب از فروش کتابهای درسی بیشتر است.
پایاننامهفروشی در کنار وضعیت شرمآور مجلات علمی پژوهشی در روند داوری و چاپ مقاله در این مجلات و همچنین تالیف کتاب از طرف دانشجویان نیازمند به پول برای اساتید، مدیران، سفرا و کسانی که توان خرید علم را دارند، بارزترین جلوههای کالایی شدن آموزش و به تبع آن فساد آموزشی و دانشگاهی است.
در سقوط آگاهی و وجدان علمی و دانشگاهی، روزانه هزاران نفر در سراسر کشور به اقتصاد پایاننامهنویسی یاری میرسانند. این شبکه گسترده از فردی که داد میزند و تبلیغ میکند آغاز شده و طیفهای مختلفی از جمله اساتید، مغازههای تایپ و صحافی پایاننامه، ایرانداک، مخزن نگهداری پایاننامهها در دانشگاهها و کتابخانهها را دربرمیگیرد. موسسات بسیاری به این کار مشغول هستند و بسیاری از دانشجویان فارغالتحصیل مقاطع مختلف که شغلی ندارند، به نوشتن پایاننامه و مقاله برای دیگران مشغولاند.
با مراجعه به یکی از این موسسات فهمیدم که در طول ماه بیش از 200 مراجعه کننده برای مقاله و در سال بیش از 230 درخواست برای نوشتن پایاننامه وجود دارد. قیمت پایاننامه دکتری بسته به رشته و اینکه علوم انسانی باشد یا غیر آن، بین 10 تا 18 میلیون تومان و پایاننامه ارشد بین 2 تا 7 میلیون است. مقالات هم بسته به علمی پژوهشی یا ترویجی بودن و همچنین مجله و نشریهای که مقاله را چاپ میکند، از 400 تا 3 میلیون تومان قیمتگذاری میشود.
مراجعین به این موسسات تنها دانشجویان نیستند، اساتید به ویژه اساتید دانشگاههای علمی و کاربردی و غیرانتفاعی، کارمندان و مدیرانی که برای ارتقای شغلی خود به امتیاز مقاله و یا طرح پژوهشی نیاز دارند هم به این موسسات مراجعه میکنند.
کارمندان ادارات نیز از مقالاتی که جلوی دانشگاهها به فروش میرسند استفاده میکنند و آن را به کارگزینی ارائه میدهند چون در نظام اداری دریافت گروههای ممتاز اداری منوط به نوشتن و چاپ کتاب و مقاله است. در نتیجه کارمندان هم پولی میدهند و مقاله و کتاب خریداری شدهای را به چاپ میرسانند تا ارتقای شغلی بگیرند.
کار پایاننامه نویسی در فضای مجازی نیز بسیار پررونق است و تمام معامله در همان فضا صورت میگیرد.
یک بخش مهم از کسب و کار پایاننامهفروشی، - به قول خودشان - استخدام محقق است زیرا نوشتن شبانهروزی پایاننامهها و کپی پیست کردن آنها به چند تیم که کارگروهی کنند، نیازمند است. بیکاری گسترده در بین فارغالتحصیلان دانشگاهها و بهویژه مقطع دکتری، فرصت خوبی برای پایاننامهنویسان ایجاد کرده است. زوجی را میشناسم که هر دو از بدو ازدواج به این کار مشغولاند و از درآمد خود نیز راضی هستند و میگویند اگر این کار نبود نمیتوانستند ازدواج کنند.
در این چرخه فساد، اساتیدی هم هستند که با در اختیار قراردادن پایاننامههای دانشجویانشان به تیمها و موسسات پایاننامهنویسی، درصد خود را از سود حاصله دریافت میکنند.
کمی شدن آموزش و بازتولید چرخه فساد
پایاننامههای دانشجویی خریداری شده سر آخر به دست استادانی میرسد که آنان هم زمان دانشجویی خود، همین چرخه دغلکارانه را بدون کم و کاست طی نمودهاند. به همین دلیل هم در دانشگاه موضوع خرید پایاننامه به صورت عرف و رسمی همیشگی درآمده است. یعنی استاد پذیرفته است که همه دارند این کار را میکنند. همین عرف و سنت عمومی بالطبع از قُبح آن نیز میکاهد. همچنان که اکثر استادان در خود آن توان علمی را نمیبینند که بخواهند دانشجوی خود را در خصوص موضوع و متن پایاننامه بیازمایند. تازه اگر هم توان علمی چنین کاری را در خود سراغ داشته باشند، حاضر نیستند وقت خود را در چنین راهی هزینه کنند. چون استاد هم بنا به رسمی جاافتاده به انواع و اقسام پولسازی در همین اقتصاد آشفته و انگلی میاندیشد تا شاید در کاسبی و دستیابی به ثروت از این و آن جا نماند.
پایاننامه نویسی بخشی از چرخه معیوب آموزش در سطح تحصیلات تکمیلی و همچنین محصول کژکارد دانشگاههای ماست. عملکرد دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی از حیث ساختار و ارتباط با نهادهای دیگر تا حدی زیادی به استقلال دانشگاه بستگی دارد اما در ایران، بازار و دولت دو نهادی هستند که بر عملکرد دانشگاه تاثیر دارند و در بسیاری از موارد باعث میشوند که دانشگاه از انجام نقشها و کارکردهای خود بازبماند.
عدم استقلال و اعمال سلطه و کنترل از بیرون سبب شده که دانشگاه بر مبنای منطق خودش و منطق درونی علم کار نکند. در چنین شرایطی دانشگاه به جای تولید علم و اندیشه و جریانسازی، به دکانی برای فروش مدرک و مشغول کردن هزاران نفر به عنوان دانشجو میشود.
دانشگاه در ایران نه قادر است با اندیشهورزی به ساختار سیاسی و دولت کمک کند نه با تولید علم و فن و صنعت به بازار یاری رساند. این نهاد مرتبا تحت کنترل این دو عنصر از بهرهوری و کارکردهای اصلی خود تهی شده است. فساد دانشگاهی در ایران، فسادی نهادین است و از قواعد و مقرراتی پیروی میکند که متعلق به او نیست. بنابراین وقتی چنین سازوکار معیوبی بر دانشگاه حاکم است نمیتوان از آن تولید علم و اندیشه را انتظار داشت. پایاننامهنویسی نیز یکی از مصادیق پولی شدن آموزش و ابتذال در عرصه آکادمیک کشور است.
روند غلط آموزشی در سیاستهای وزارت علوم نیز بر این فساد دامن میزند. پایاننامههای دانشگاهی معلوم نیست با چه هدفی نوشته میشوند. روشن نیست که وزارت علوم با نوشتن پایاننامههای دانشجویی به کدام هدف علمی خود دست مییابد. آیا این پایاننامهها تاکنون توانستهاند در جایی کمبودهای علمی و فناوری کشور را جبران نمایند؟ این آثار نه تنها کمکی به ارتقای علمی کشور و حتی میزان سواد دانشجو نمیکنند بلکه او را تحت فشار به کارهای غیراخلاقی وامیدارند چون دانشجو حتما باید رضایت استاد یا استادان خود را نه با نوشتن پایاننامهای علمی بلکه از راههای تطمیع و توصیه تأمین نماید.
از سویی دیگر دانشگاههای ایران بی ارتباط با نیاز بازار کار فعالیت میکنند و به همین دلیل هم مهارتهای لازم جهت اشتغال و تولید به دانشجویان نمیآموزند. اغلب دانشجویان هیچ توان و سوادی کسب نکردهاند و حتی به فرض بودن شغل، مهارت انجام آن را ندارند.
نظام آکادمیک ایران همچنین در طول چند دهه اخیر، نگاه کمی به آموزش عالی داشته نه کیفی. برای مثال در دانشگاه آزاد و حتی بعضی از مراکز دولتی، دادن نمره را منوط به انتشار دومقاله در مجلات علمی کردهاند و دانشجو ملزم است اسم استاد مربوطه را بدون اینکه حتی از موضوع مقاله اطلاعی داشته باشد، در مقاله درج کند.
این کمی شدن به عضویت در هیئت علمی نیز کشیده شده است. دانشجویی که مدرک و تعداد مقالههای بیشتری دارد، شانس بیشتری نیز برای عضویت در هیئت علمی دارد. همین عامل باعث می شود افراد بخواهند به هر قیمتی صاحب مقاله و کتاب شوند و چون اغلب راحتطلب هستند و توان علمی برای نوشتن ندارند، آن را چون کالایی در بازار میخرند.
در آخر اینکه با حاکم شدن فساد سیستماتیک بر فضای آکادمیک کشور، اندک پژوهشگران راستین و مستقل به حاشیه رانده میشوند و در فقر و گمنامی میمیرند؛ نه حمایتی از جایی دریافت میکنند و نه کسی به کار آنها ارج مینهد. مقالات و پایاننامههای دروغین و دزدی تبدیل به امتیاز شده و عدهای سودجو را به مناصب مهم میرساند و دانشجویی را که پس از سالها تلاش حاضر نیست در چرخه فساد داخل شود، در نبود کار و پول، راهی شهرستان و خانه پدریاش میکند.