دیدارنیوز ـ
مسلم تهوری: اعتراض به عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام منجر به تقابل دو تفکر شده است. مخالفان عملکرد مجمع معتقدند مجمع تشخیص نمیبایست در امر قانونگذاری دخالت کند و موافقان نیز عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام را طبق مُر قانون قلمداد میکنند. حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهور چندی قبل توئیتی منتشر ساخت و به عدهای کنایه زد که از مجمع تشخیص مصلحت نظام میخواهند مجلس سنا بسازند.
عباس آخوندی نیز از جمله مخالفان عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام است. وی در توصیف مجراهای قانونی برای تصویب Fatf در یک یادداشت، انتقاداتی را به تصمیم مجمع تشخیص مصلحت نظام وارد دانست. او در این یادداشت نوشت: اخیرا شاهد پدیده بیسابقهای در فرایند قانونگذاری کشور هستیم که پیش از این با آن روبهرو نبودهایم. و آن این است که تمام ارکان قانونگذاری کشور از دولت و مجلس گرفته تا شورای نگهبان موضوعی را تصویب و عدم مغایرت آن را با قانون اساسی و شرع اعلام میکنند. لیکن، ابلاغ رسمی آن به دلیل تشخیص ابتدایی مغایرت قانون مصوب با سیاست ابلاغی به تشخیص هیات نظارت بر اجرای سیاستهای کلی وابسته به مجمع تشخیص مصلحت متوقف میماند. همزمانی این اتفاق با طرح پرونده ایران در FATF مخاطره این اظهار نظر را به شدت افزایش میدهد. در حالیکه مجلس شورای اسلامی با تصویب لایحههای چهارگانه گام مؤثری در خروج ایران از لیست سیاه برداشت، این اقدام هیات نظارت گامی منفی تلقی میگردد.
آخوندی همچنین در نامهای به علی لاریجانی خواستار ورود مجلس به اظهارنظر سخنگوی شورای نگهبان در خصوص لایحه مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم (FATF) شده است.
کدخدائی نیز در توئیتی گفتههای عباس آخوندی را بی جواب نگذاشت.
این توئیت کدخدایی نیز بدون پاسخ نماند و بلافاصله وزیر سابق راه در واکنش به صحبت سخنگوی شورای نگهبان در کانال تلگرامش نوشت: مایه تاسف است که حقوقدان و سخنگوی شورای نگهبان قانون اساسی آییننامه انتشار نیافته مجمع تشخیص مصلحت را حاکم بر قانون اساسی میداند. قانون اساسی میثاق ملی، ثمرِ انباشتِ تجربه تاریخی و نتیجه مجاهدتهای ملت ایران در عصر حاضر است. به نظر میرسد که قانون اساسی اگر دو نگهبان چون ایشان داشته باشد، نیاز به هیچ مهاجمی ندارد.
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است
علی احمدی جانشین دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در پاسخ به نامه عباس آخوندی وزیر مستعفی راه و شهرسازی به رئیس مجلس شورای اسلامی در خصوص جایگاه و فعالیتهای هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام جوابیه ای منتشر کرد.
متن جوابیه علی احمدی خطاب به عباس آخوندی به شرح زیر است:
در نامه جنابعالی به ریاست محترم مجلس که با عنوان «بدعت در مسیر قانونگذاری» در «روزنامه دنیای اقتصاد» روز چهارشنبه ۲۵ مهرماه منتشر گردید، به نکات مختلفی از جمله: هیأت عالی نظارت، جایگاه و رفتار و دامنه اختیار آن و... و نهایتاً نتیجهگیری پرداختهاید. یاداشت جنابعالی که با مشغله زیاد و دانش کم همراه بوده، ابهامات و پرسشهای زیادی را ایجاد کرده است، به گونهای که کیفیات حقوقی، سیاسی، مرامنامه حزبی و... در هم آمیخته و تشخیص حقیقت و مجاز، راست و دروغ را سخت نموده است؛ لذا صرفاً به برخی نکات غیر موجه و خلاف حقیقت در رابطه با هیأت عالی نظارت، جایگاه و رفتار و دامنه اختیار آن میپردازم.
انتظار میرفت در دفاع از منطق مدیریتی و سیاسی خود بر شاخ درخت نمینشستید و درخت را از بن نمیبریدید. به خصوص که در جایجای نامه برای دفاع از ادعای خود به مواد ۷، ۸ و ۹ مقررات نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی استناد کرده؛ ولی اصل این مقررات و مجاری حقوقی و قانونی را که این مواد منبعث از آنها است را مشکوک و ملکوک جلوه میدهید؛ حال آنکه لازم است همان گونه که به قانون اساسی متذکر شدید، به مجرای آن نیز متعهد باشید.
الف) اولاً برخلاف ادعای شما، شورای محترم نگهبان مغایرت مصوبه را با شرع و قانون اساسی اعلام کرده است، لذا از آنجا که در خلال متن بارها بر عبارت «اعلام رسمی» تاکید کردهاید، نظر شورای نگهبان در نامه رسمی در تاریخ ۹۷/۷/۱۸ به شرح زیر است: «اشکال سابق این شورا با عنایت به عدم اعمال نظرات مجمعتشخیصمصلحتنظام مبنی بر مغایرت مواد مصوبه با سیاستهای کلی نظام کماکان به قوت خود باقی است. لذا مغایر بند (۲) اصل (۱۱۰) قانون اساسی شناخته شد.» بنابراین هم ادعای شما در خصوص نظر شورای نگهبان و این که «این لوایح صرفاً ابلاغ رسمی آن متوقف مانده»، ادعای بیمبنا و فاقد وجاهت است.
ب) ادعای ایجاد رکن قدرتمند جدیدی در ساختار حکمرانی کشور از سوی شما بعید نیست و الا کذب چنین ادعایی مبرهن است. اگر ماده (۷) مقررات نظارت را که مورد استناد خود شما نیز قرار گرفته است، حداقل یک بار با دقت مطالعه میکردید متوجه میشدید که هیأت عالی نظارت نه تنها رکن جدیدی در ساختار حکمرانی کشور نیست، بلکه نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی از مصادیق اعمال ولایت است و ساز و کار تعریف شده در مقررات نظارت، به ویژه ماده (۷)، که اشعار میدارد: «نمایندگان مجمع موارد مغایرت و عدم انطباق (حسب مورد) را در کمیسیونهای ذیربط مجلس مطرح میکنند و نهایتاً اگر در مصوبه نهایی مجلس مغایرت و عدم انطباق باقی ماند شورای نگهبان مطابق اختیارات و وظایف خویش بر اساس نظر هیأت عالی نظارت مجمع اعمال نظر مینماید.» بنابراین هیأت عالی نظارت نه تنها تصمیمی را متوقف نمیکند، بلکه یکی از بهترین ساز و کارهای تعامل و هماهنگی بین مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی در حل مشکلات و اختلافات بین این دو نهاد را تعریف میکند. اگر این ساز و کار مورد عمل قرار گیرد، قطعاً در جامعیت مصوبات مجلس و تحقق سیاستهای کلی نظام که همان مطالبات و نیازهای مردم است، مؤثر خواهد بود.
ج) در خصوص «رابطه اصل نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیأت عالی نظارت» به اطلاع جنابعالی میرسانم:
۱ـ صلاحیت ذاتی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی موضوع بند (۲) اصل (۱۱۰) قانون اساسی و از اختیارات رهبری است. مطابق ذیل اصل (۱۱۰) قانون اساسی «رهبری میتواند بعضی از این وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض نماید.»
۲ـ مطابق تدبیر رهبری در ۱۳۸۱/۱۰/۱۷، «بخشی از این کار (نظارت) در مصوبات مجلس به عهده شورای نگهبان است.»، بنابراین شورای نگهبان حتی بدون اظهار نظر هیأت عالی نظارت نیز وظیفه تطبیق مصوبات مجلس با سیاستهای کلی را بر عهده دارد.
۳ـ بر اساس مقررات نظارت ابلاغی مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۲ حدود نظارت تفویضی به مجمع تشخیص مصلحت نظام معین شد و به طور صریح نظارت بر طرحها و لوایح و نهایتاً مصوبه مجلس از طریق شورای نگهبان در ماده (۷) آن بیان گردیده است. جنابعالی، انطباق قوانین به ویژه برنامه ششم توسعه و بودجه سال ۹۶ توسط مجمع تشخیص مصلحت به ریاست مرحوم آقای هاشمی را که نمیتوانید منکر شوید.
۴ـ با توجه به تجربه نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی، در مرداد ۱۳۹۶ حسب حکم مقام معظم رهبری وظایف نظارتی تفویض شده به مجمع تشخیص مصلحت نظام به جمع برگزیدهای از مجمع به انتخاب خود مجمع که هیأت عالی نظارت نامیده شد، منتقل گردید و کلیه وظایف و اختیارات مجمع، مصرح در مقررات نظارت نیز به این هیأت منتقل شد و حسب حکم معظم له با ارزیابی اقدامات نظارتی گذشته مقررات نظارت مورد بازنگری قرار گرفت؛ ریاست این هیأت بر عهده آیتاله شاهرودی و جانشین ایشان در این هیأت بر عهده دبیر مجمعتشخیصمصلحتنظام آقای دکتر رضایی است.
گفتهاید «اگر مجمع برای خود اختیار یک رکن مستقل در فرآیند تایید نهایی قانون را قائل است، پس چرا مستقیماً خود نظر خود را به مرجع قانونگذاری که مجلس است ابلاغ نمیکند؟ و اگر اظهارنظر مبنی بر آن بخشی از فرآیند تطبیق قوانین عادی با قانون اساسی است که بخشی از اختیارات شورای نگهبان است.»
اولاً مطابق اصل (۱۱۲) قانون اساسی مجمع تشخیص مصلحت نظام یک رکن مستقل در فرآیند تایید نهایی قانون در صورت اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است. موضوع لوایح مورد اشاره در صورتی که مجلس نظر شورای نگهبان را تأمین نکند میتواند از آن جمله باشد. ثانیاً هر چند عبارت دوم گنگ و مبهم است، اما شورای نگهبان نظر مخالف خود را در این مورد به مجلس اعلام کرده است.
تاریخچه مجمع تشخیص مصلحت نظام
در اوایل انقلاب اسلامی و در پی بروز اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان برای تصویب مصوبات مجلس و لزوم تطابق آنها با شرع اسلام، ریاست وقت مجلس شورای اسلامی در پنجم مهر ۱۳۶۰ طی نامهای از بنیانگذار انقلاب اسلامی درخواست کرد که راه حلی ارائه دهد. امام خمینی طی نامهای به مجلس اجازه داد تا موارد مصلحتی را با اکثریت اعضا نمایندگان و قید موقت به تصویب برسانند. اما با وقوع اختلافات بیشتر در این زمینه و باقی بودن مشکلات سرانجام پس از مکاتباتی بین مقامات عالیرتبه و ذیربط وقت کشور، درخواستی در بهمن ماه ۱۳۶۲ به امضاء رئیس جمهور وقت، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، رئیس وقت دیوان عالی کشور، نخست وزیر وقت و سید احمد خمینی به رهبر انقلاب برای چارهجویی در اینباره ارسال گردید. امام خمینی در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ هجری شمسی با صدور فرمانی، مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای رسیدگی به این قبیل امور تأسیس نمود. این مجمع که در آغاز تأسیس، صرفاً بهمنظور تشخیص مصلحت در موارد اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان تأسیس گردیده بود، وقتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۸ مورد بازنگری قرار گرفت پس از بحثهای مشروح درباره جایگاه مجمع تشخیص مصلحت، وظایفی مستند به اصول ۱۱۲، ۱۱۱، ۱۱۰ و ۱۷۷ برعهدهاش قرار گرفت، تا بهعنوان حلقه تکمیلی در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و در شرایط مختلف ایفای نقش نماید.
در قانون اساسی، هشت وظیفه برای مجمع در نظر گرفته شده است. از این هشت وظیفهای که برای جایگاه مجمع در قانون اساسی پیشبینی شده، چهار وظیفه در واقع وظیفه عمومی و مستمر است و چهار وظیفه در شرایط خاص انجام میشود و مقطعی است.
چهار وظیفه عمومی و اصلی مجمع
۱. در اصل ۱۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است، در مواردی که مجلس شورای اسلامی قانونی را وضع میکند، ولی مورد ایراد شورای نگهبان قرار گرفته است، از جهت اینکه مغایر موازین شرعی یا قانون اساسی است، در صورتی که مصلحت نظام و مردم این باشد که این مصوبه حتما به اجرا در بیاید، در این حالت، مصوبهای که مورد ایراد شورای نگهبان قرار گرفته است و موردی که بین مجلس و شورای نگهبان حادث شده است، به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع میشود.
۲. از وظایف مجمع، تهیه و پیشنهاد پیشنویس سیاستهای کلی نظام در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی است که خدمت مقام رهبری پیشنهاد میشود و پس از تأیید ایشان، این سیاستها در نظام قانونگذاری قرار میگیرد و مجلس شورای اسلامی و دولت و کلیه دست اندرکاران نظام مکلفند برنامههای خود را بر پایه این سیاستها تدوین کنند.
۳. حل معضلات نظام از دیگر وظایف مجمع است. در مواردی که یک موضوع از راههای عادی پیشبینی شده در قانون اساسی و قوانین عادی حل شدنی نیست؛ یعنی چیزی است که رخ داده و شرایط بررسیاش در قوانین عادی پیشبینی نشده است. در این صورت، معضل مطروحه به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع میشود. مجمع نیز بررسیهای علمی و کارشناسی را انجام میدهد و نظرش را خدمت مقام رهبری تقدیم میکند. سرانجام مقام رهبری هم، این حل معضل را باید تأیید کنند.
۴. دیگر وظیفه مستمر اعلام نظر درباره استفساریههای مربوط به مجمع تشخیص مصلحت نظام است. معمولا تقاضای استفسار هم بنا بر آییننامه داخلی مجمع از طریق یکی از رؤسای قوای سه گانه درخواست میشود و با تأیید ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دستور کار مجمع قرار بگیرد و این تفسیر که نباید مصوبه را خیلی مضیق کند یا توسعه بدهد، پس از تصویب مجمع قابلیت اجرا دارد.
چهار وظیفه مقطعی مجمع
۱. مشاوره در اموری که مقام رهبری در اجرای اصل ۱۱۲ قانون اساسی به مجمع ارجاع میدهد.
۲. چنانچه مشکلی برای مقام رهبری پیش بیاید یعنی مقام رهبری فوت کنند یا کنارهگیری کنند یا توسط مجلس خبرگان رهبری عزل بشوند، در این صورت یک شورای سه نفره برای انجام وظایف رهبری تشکیل میشود. یکی از اعضای این شورای سه نفره، یکی از فقهای شورای نگهبان است. مجمع تشخیص مصلحت نظام، این یک نفر فقیه شورای نگهبان را برای عضویت در شورای جایگزین رهبری برمیگزیند. پس انتخاب این یک نفر به عهده مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
۳. وقتی شورای رهبری، در صورت فوت یا کنارهگیری یا عزل رهبر تشکیل میشود، مصوبات آن شورای رهبری درباره بسیاری از بندهایی اصل ۱۱۰ قانون اساسی، باید به تصویب مجمع برسد. این مصوبات باید به تصویب سه چهارم اعضای مجمع برسد تا قابلیت اجرا پیدا کند؛ یعنی وظایفی است که مقام رهبری باید انجام میدادند و اکنون در این شرایط خاص شورای رهبری تشکیل شده است، برای استحکام آن گفتهاند باید به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام هم برسد.
۴. عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام در شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی که موضوع اصل ۱۷۷ قانون اساسی است. هر وقت مصلحتی ایجاب بکند که در اصول قانون اساسی تغییراتی رخ بدهد، یک شورای خاصی بنا به پیشنهاد مقام رهبری و تصویب ایشان، تشکیل میشود که همه اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام هم، عضو آن شورای بازنگری قانون اساسی برای ایجاد تغییرات در قانون اساسی هستند.
برخی بر این باورند که طبق قانون، مجمع تشخیص مصلحت نظام نباید قانونگذاری کند، ولی در عمل، این مجمع قانونگذاری کرده است. بهمن کشاورز در اینباره میگوید: با توجه به اینکه وظایف و اختیارات مجمع تشخیص مصلحت در اصول ۱۱۰، ۱۱۱، ۱۱۲ و ۱۷۰ قانون اساسی برشمرده شده، قطعا ورود مجمع مذکور در فرآیند تعریف شده قانونگذاری نمیتواند، قانونی تلقی شود، زیرا مسیر را به نوعی قطع خواهد کرد. به عبارت دیگر نظارت بر مصوبات مجلس از نظر انطباق آنها بر سیاستهای کلی نظام ممکن است در مرحله تنظیم لوایح یا طرحها و در مرحله اجرای قوانین مصوب، صورت گیرد و حتی ممکن است این نظارت با تذکر موارد به شورای نگهبان انجام شود. اما این نظارت نمیتواند مرحلهای از قانون گذاری، مثلا قبل از اظهارنظر شورای نگهبان و یا بعد از آن به صورت رسمی تحقق یابد.
وی افزود: در موارد استثنایی ممکن است در نتیجه بروز اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان، مصوبات مجلس از باب مصلحتی که مجلس تشخیص داده و شورای نگهبان با آن موافق نیست، راهی مجمع تشخیص مصلحت شود.
طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تنها مرجع تصویب قانون، مجلس شورای اسلامی است؛ اما قانون اساسی پیشبینی کرده که اگر زمانی موضوعی خیلی حاد و حساس باشد و از راه عادی که همان تصویب مجلس شورای اسلامی است، به دلیل مدت زمانی که طول میکشد تا مجلس یک مصوبه را بگذراند یا اینکه سایر شرایط موجود در اوضاع و احوال جامعه، ممکن است نیاز به یک سرعت عمل بیشتری باشد و آن را معضل اعلام کرده است.
در این موارد، خود قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیشبینی کرده است که مجمع میتواند پیشنهاد قانونی بدهد و مقام رهبری در صورتی که آن را تأیید کرد، آن موضوع قانون میشود و حکم قانونی دارد.
اشکال دیگر به مجمع تشخیص مصلحت نظام در اجرای اصل ۱۱۲ قانون اساسی این است که معتقدند مجمع تنها صلاحیت داوری دارد؛ یعنی باید یا مصوبه مجلس را تأیید کند یا نظر شورای نگهبان را. این محل چالش است و برخی از حقوقدانان، این نظر را دارند، ولی با توجه به اینکه در اصل ۱۱۲ آمده که مجمع تشخیص مصلحت نظام، برای تشخیص مصلحت ایجاد شده است؛ بنابراین مجمع تشخیص مصلحت نظام، شاید تشخیص بدهد که نه مصوبه مجلس شورای اسلامی، مصلحت مردم و نظام است و نه رد آنکه نظر شورای نگهبان است.
در این حالت، مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلاحاتی را در مصوبه مجلس انجام میدهد. گاه حقوقدانان میگویند مجمع تشخیص مصلحت نظام، این اصلاحات را نباید انجام بدهد، ولی عدهای نیز معتقدند قانون اساسی تشخیص مصلحت را به عهده مجمع قرار داده است، بنابر این نظر اصلاحات مجمع، قانونی است و مشکلی ندارد.