سیمین دانشور از جمله نخستین زنان ادیب و نویسنده ایست که با تهوری مثال زدنی در پهنه ادبیات ایران که در انحصار مردان بود و آثار زنان را فراتر از درددلی زنانه نمیدانست، بالید و داستان نویسی را که پیش از او تقریبا در اختیار مردان بود، از انحصار آنها درآورد.
دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: سیمین دانشور از جمله نخستین زنان ادیب و نویسنده ایست که با تهوری مثال زدنی در پهنه ادبیات ایران که در انحصار مردان بود و آثار زنان را فراتر از درددلی زنانه نمیدانست، بالید و داستان نویسی را که پیش از او تقریبا در اختیار مردان بود، از انحصار آنها درآورد. او که تحصیل کرده مدرسه انگلیسی در شیراز و فارغ التحصیل دانشگاه تهران در رشته ادبیات بود، در سال 1327 «آتش خاموش» را که شامل 16 داستان کوتاه بود نوشت. این مجموعه از این حیث که اولین ظهور و بروز یک زن ایرانی در ادبیات منثور فارسی بود حائز اهمیت است. در سالهای اقامتش در آمریکا آثار ادبیاش در نشریات آمریکا به چاپ میرسید. او همچنین بسیاری از رمانهای غربی را ترجمه کرد. در سال 1329-1328 به استخدام دانشگاه تهران درآمد و با وجود 20 سال تدریس، ساواک اجازه ارتقا به درجه استادی را به او نداد. سووشون دانشور که در تیر 1348 منتشر شد به پرفروشترین رمان سال بدل و بیش از سیزده بار تجدید چاپ شد. فضای مردسالار ادبیات و نقد ادبی در ایران همانطور که کوشید موفقیت فروغ را به ارتباطش با ابراهیم گلستان نسبت دهد، تلاش کرد در موفقیت سووشون ردپای جلال آل احمد را بیابد و بگوید که سیمین تحت تاثیر جلال چنین اثری خلق کرده است. این اثر تصویری است فراگیر از یک زمان و مکان بخصوص یعنی شیراز بین اردیبهشت تا آخر مرداد1322؛ رمانی که علیرغم بهرهگیری از خصوصیات ملی و مضامین بومی و محلی جان کلام خود را از جزییات زندگی روزمره یک خانواده میگیرد. دو اثر بعدی سیمین نیز مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. «به کی سلام کنم» در خرداد 1359 و «غروب جلال» در زمستان 1360 به نگارش درآمد.
جهانبینی دانشور را از خلال نوعی پیوستگی و تکاملی که در آثارش وجود دارد میتوان مشاهده کرد. گویی رشتهای نامرئی از مضامین عمیق و مشترک آتش خاموش را به غروب جلال پیوند میدهد. آنچه از خواندن آثار او بهدست میآید بینش و تحلیل واقع گرایانه او از مسائل اجتماعی و سیاسی است. سیمین به جای تئوری پردازی و سردادن شعارهای تند رادیکال، بر عمل واقع بینانه تاکید دارد. ایدئولوژی چپ و علل ناکارآمدی فعالیتهای حزبی در ایران را از خلال آثارش میتوان تحلیل کرد.
ویژگی دیگر نوشتههای سیمین این است که او دچار یاس فلسفی و ناامیدی و سرخوردگی متداول زمانه خود که بسیاری از نویسندگان را دچار کرد، نشد و اساسا با «ادبیات دپرسیونی» مخالف بود. او علیرغم آگاهی نسبت به نابسامانیهای زمان خود در عین اینکه ناکامیها و مصائب نسل خود را مینوشت اما چون بوف و بوتیمار نوحه سرایی نکرد و با احترام به حق حیات تلاش برای زندگی بهتر را نابخردانه ندانست. تکیه بر امید از اجزای محوری جهانبینی دانشور است.
مقایسه میان نوشتههای سیمین و جلال، نوعی تکوین بینابینی و تاثیر متقابل را نشان میدهد و روشن میکند که زندگی بیست و چند ساله دو نویسنده و ادیب، دادوستدهای عاطفی و اندیشهای و تشابهات لفظی و عقیدتی چگونه بر چرخش قلم و تراوشات ذهنی هر دو اثر میگذارد، بیآنکه سیمین استقلال اندیشه خود را آنچنان که عدهای اصرار در اثبات آن دارند، از دست بدهد. سیمین بر خلاف رفتار مرسوم و عادت شده تاریخی، به استقلالی آفریننده دست یافت. دانشور نه خود را فمنیست میداند و نه اسیر تئوری پردازیهای پر طمطراق این نحله میشود؛ بلکه با واقعبینی زنانهای که خاص اوست شوربختی زن در سرزمینی که همواره تاریخی مشوش و زن ستیز دارد را حکایت میکند و طرحی از این بی عدالتی به دست میدهد. اما به خوبی از ریشه این تبعیضها و از اساس آن آگاه هست؛ بنابراین از نظر او مرد، ظالم معصومی است که از آنچه میکند به درستی آگاهی ندارد. سیمین آنگاه که از نمایش قدرت یک پدرسالار تحصیل کرده در کشور آمریکا در قطعه سیلی زدن یوسف به زری حرف میزند همان لحنی را دارد که در شرح بندگی پسر عزت الدوله در برابر مادر قدرتمندش. او با وجود تمایل آشکارش به حمایت از زن ـ که محور اغلب داستانها نیز زنان هستندـ نقش مردان را دست کم نگرفته است.
یکی از بارزترین خصیصههای دانشور تعلق او به زادگاهش شیراز است که این تعلق سهم بزرگی در مشی نگارش و طرز بیان او دارد. در آهنگ صحبت و لحن کلامش و تصاویری که ارائه میدهد شیرازی بودنش پیداست. هرچند تشعیرِ جاری در زندگی خصوصی و هنری سیمین فراتر از میراث اقلیمی بود اما در ساختمان فرهنگی هر اقلیمی نیرویی فعال جاری است که به نحوی غیر ارادی در مشی فکری مردم آن سرزمین حیات دارد و جان دارد. سووشوون آینه تمام نمای ذهن و زبان سیمین است. سبکی یگانه و فضا و شخصیتهای مختص به خود دارد. فضای داستان خانهای در شیراز است و سرگذشت افرادی که در آن خانه زندگی میکنند. ساکنین خانه ـ یوسف و زری، خانم فاطمه، خسرو و دوقلوهاـ با جهان بیرون از شیراز در ارتباطند و شخصیتها در نهایت به سرزمین ایران و گستره جهانی مفهوم استعمار پیوند میخورند. نویسنده از مباحث غامض نظری گسست میکند و بدون اینکه اسیر «ایسم»های مختلف باشد، تاثیر پدیده استعمار بر حیات روزمره ایرانیان را نشان میدهد. ورطهای که بسیاری از روشنفکران به آن فرو غلتیدند. این ورطه خود را در زبان آوریها و لفاظیهای یوسف نشان میدهد که با اقدامات اساسی و عملی فاصله بسیار دارد. هر یکی از شخصیتهای سووشون طرح کامل خود را دارند. یوسف اما در ابهام است و ابهام یوسف ابهام جلال است که در کشمکشی طولانی و آزاردهنده با نیروهایی است که با هم در نمیآمیزند. جزمیت میراث فرهنگی کهن در جدال با لزوم آزادی طلبی یکی از دلایل موفقیت این رمان است. و مرگ یوسف سرنوشت محتوم اینگونه از ابهامها و نقطه پایانی بر این شرایط دوگانه است. در شخصیت پردازی سایر آدمهای رمان نیز سیمین نشانههایی برای نمایش قابلیت پذیرش استعمار در مردم به کار گرفته که در صحنه صحنه داستان و در پس زمینه قابل مشاهده است. شخصیت «کلو» در مقایسه با شخصیتهایی چون عزت الدوله یا خان (که با وجود غیبت در اعمال دیگران حضور دارد) نقش کوچکی دارد اما در قالب همین نقش همان قدر اهمیت دارد که پدرش، قربانی فرهنگ بیرحم و نارسا و فقیر است. به دزدی متهم میشود، با سوگند از خودش دفاع میکند و آنقدر اسیر اعتقادات خود است که بهرغم عفو یوسف آنقدر احساس گناه و طلب کفاره میکند که دل درد گرفته میمیرد. قتل یوسف بهدست کلو که او را به جبران مرگ پدرش به شهر آورده است از این حیث حائز اهمیت است که واقعهای عجیب، محتمل و ممکن است و نشان از قدرت عامل خارجی در تمام مسایل زندگی روزمره مردم ساده دل دارد. سیمین روشنفکری ایران و مشی مبارزاتی چپ را در پردزاش شخصیت یوسف به نقد میکشد. یوسف فاقد ثبات شخصیت و ثبات فکری یک تحول خواه عملگرا است. او نمیداند که یک تنه و با تئوری پردازی و زدن حرفهای بزرگ نمیتوان مبارزه کرد. او تحصیل کرده است اما هنوز دست نشاندگان استعمار را نمیشناسد و نمیداند چگونه در تمام نیروهای داخلی از کلفت تا حاکم نفوذ کردهاند. او در میان طوفان و برف به فتح قلعه میرود. یوسف کشته جهل است. این جهل عمیق و گسترده قویترین سلاح استعمار است. دانشور در آثارش آیدهال پرستی نمیکند، اسطوره نمیسازد، بلکه میکوشد انسان نسبی معاصر را جایگزین قهرمان پروری کند.
اصالت زندگی و ارزشمندی حیات علیرغم وجود هجمه مصائب و مشکلات ویژگی دیگر اندیشه سیمین در سووشون است. زری هرچند که عاشق یوسف است اما پس از مرگ او دست از زندگی و تلاش نمیشوید و به زنی قویتر و کاملتر مبدل میشود. سووشون از حکایت زندگی و تلاش و مرگ انسانهای عادی، به نوعی مبارزه اشاره میکند که یکی از رموز دیرپا بود این ملت و این تاریخ است. رمان در فصول خود درآمیختگی با فاجعه را به تصویر میکشد، اما در ادامه از حقیقت سرسختی ایران و ایرانی سخن میگوید که به واقع میراث اخلاقی سرزمین ماست.