منبری محترم میگفت: برخی آیتالله العظمیها در مقابل حسین ایستادند و متشرعین به حکم فقهای زمان «قربتاً الی الله» تیربارانش کردند. در جبهه مقابل اما، مشتی تازهمسلمانها و غلامها و خوشنوشان تا دمِ محرّم «امثال زهیر» و تازه برگشتهها «امثال حر» یاریاش کردند و حاضر نشدند با حکم فقیهانه امثال شریح، تن به عمل غیراخلاقی بدهند.
دیدارنیوز - محسن مهدیان به مناسبت ایام عزاداری سیدالشهدا یادداشتی نوشته است که میخوانید:
دوباره ماه محرم فرارسید، ماه شهادت حسین بن علی«ع» و من به سنت هر ساله دوست دارم همه محرم را در این یک بیت خلاصه کنم، و این تک بیت خلاصه همه آنچیزی است که همیشه سعی دارم از عاشورا در ذهنم تهنشین شود و ماندگار بماند.
سالها پیش که هنوز مداحان و طبلبدستان عنان هیئت و دستهجات و مراسمات را قبضه نکرده بودند و محرم بر سیاق بزرگان اهل هر محل برگزار می شد، یادم میآید یک منبری محترم در ماه محرم بر بالای منبر گریه میکرد و خطاب به امثال ما که پشت سبیلمان تازه سبز شده بود و در دنیای جوانیمان غوطهور بودیم میگفت: برخی آیتالله العظمیها در مقابل حسین ایستادند و متشرعین به حکم فقهای زمان «قربتاً الی الله» تیربارانش کردند. در جبهه مقابل اما، مشتی تازهمسلمانها و غلامها و خوشنوشان تا دمِ محرّم «امثال زهیر» و تازه برگشتهها «امثال حر» یاریاش کردند و حاضر نشدند با حکم فقیهانه امثال شریح، تن به عمل غیراخلاقی بدهند.
طنین آن صدا هنوز در گوشم هست. از آن روزها تا امروز همیشه تلاش کردم بیاموزم و فراموشم نشود که رعایت احکام فقهی و دینداری معیشتاندیش، هرچهقدر سفت و سخت نمیتواند تضمینکننده نجات آدمی باشد. اگر انسان به طور مداوم به خودش تذکر ندهد که هیچ اعتقادی از «اخلاق» و «زیست اخلاقی» بالاتر نیست و اگر ایمان خود را با سوهان اخلاق صیقل ندهد، قطعا روزی و جایی خواهد رسید که اعتقادش او را وادار به عملی غیراخلاقی خواهد کرد و ایبسا فاجعه بیافریند. این اتفاق همین امروز هم میافتد و طرفه آنکه پیشِ چشم و بلکه با مجوز فقیهان!! شاید«مباهته» یک مثال روشن باشد یعنی اینکه اگر فردی قرائت ما از دین و مذهب را قبول نداشت و ما برایش حکم ارتداد یا تفسیق صادر کردیم، بههمین اکتفا نکنیم و «شرعاً و با حکم فقیه» مجاز باشیم آنچه از تهمت و دروغ است به او نسبت بدهیم.
متشرعین تا اینجای ماجرا که «عمل به احکام فقهی کافی نیست» با ما شریک و همراهند، اما آنان میگویند باید به «ولایت» تمسک جست، یعنی ارجاع نقصان ذاتی شرع به اُتوریته مرکزی تشریع! با این نگاه میشود گفت: مگر کوفیان ولایتمدار نبودند؟ لشگر شام تحت ولایت یزید بودند و او را «امیرالمومنین» میخواندند و میدانستند. هرکسی ولی خود را دارد و اساساً در این بازار گرم مدعیان پرشمار ولایت امر مسلمین، از کجا و با چه سنجهای میتوان فهمید که عمل به امر کدام «ولی» باید کرد؟
پاسخ ماجرا اما در «اخلاق» است، برنده کارزار همیشگی و رنگارنگ دینورزی به عقیده من، آنهایی هستند که فارغ از اشخاص، «اخلاق» را بهعنوان «ولی امر» خود برگزیدهاند. اِنّی بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَالاَخلاق...و شاید این یکی از درسهای بزرگ قیام حسین بن علی«ع» و عاشورای او باشد.